قتل شوهر با همدستی زن خائن و  عشق قدیمی اش ! / پسرعمه : هیچ رابطه سیاهی نبود !

به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از نوزدهم اسفند ماه سال ۱۴۰۲ آغاز شد. زن جوانی به نام ساحل پیکر همسر ۳۵ ساله‌اش به نام میثم را به بیمارستانی در ملارد منتقل کرد و مدعی شد شوهرش در خواب دچار ایست قلبی شده است.

 پزشکان مرگ مرد جوان را تایید کردند اما با توجه به مرگ مشکوک مرد جوان، جسد با دستور قضایی به پزشک قانونی منتقل شد.

 وقتی کارشناسان پزشکی قانونی علت مرگ را فشار بر عناصر حیاتی گردن اعلام کردند پرونده رنگ و بوی جنایی به خود گرفت و ماموران به تحقیق پرداختند  و به اختلاف‌های دنباله‌دار قربانی با همسر ۳۰ ساله‌اش پی بردند.

افشای اختلاف های دنباله دار

 ضد و نقیض گویی‌های زن جوان شک پلیس را برانگیخت و وی در بازجویی‌ها به قتل همسرش با همدستی پسر عمه اش اعتراف کرد.

اعتراف به جنایت خانوادگی

 وی در تشریح جزئیات ماجرا گفت: شوهرم معتاد بود.از  آزار و اذیت‌های او خسته شده بودم و می‌خواستم از او جدا شوم. اما او حاضر به طلاق نبود .به همین خاطر با پسر عمه‌ام به نام مانی که قبلاً به او علاقمند بودم درد و دل کردم و از او کمک خواستم . ما چند بار تصمیم به قتل شوهرم گرفتیم اما نشد نقشه را اجرا کنیم. آخرین بار وقتی پسر عمه‌ام به خانه ما آمده بود نقشه قتل را اجرا کردیم.

 با اعترافات زن جوان مانی ۲۵ ساله ردیابی و بازداشت شد و به قتل شوهر دختر دایی اش اعتراف کرد.

 به این ترتیب برای مانی به اتهام قتل و برای ساحل به اتهام معاونت در جنایت کیفرخواست صادر و پرونده شان به شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

جلب رضایت اولیای دم

 در این میان متهمان توانستند رضایت اولیای دم را جلب کنند و از جنبه عمومی جرم از خود دفاع کردند .

در این جلسه مانی روبه روی قضات ایستاد و گفت:  من سال‌ها قبل به دختر دایی ام علاقمند بودم و ما قصد ازدواج داشتیم اا به خاطر مخالفت خانواده‌هایمان نتوانستیم با هم ازدواج کنیم. ساحل با میثم ازدواج کرد و صاحب فرزند شد. تا اینکه مدتی قبل اتفاقی با یکدیگر صحبت کردیم. ساحل از بدرفتاری‌های شوهرش گلایه داشت و می‌گفت میثم معتاد است  و او و فرزندش را اذیت می‌کند. من که دلم برای دختر دایی ام سوخته بود به او قول دادم تا کمکش کنم .ما از دو ماه قبل نقشه قتل را کشیدیم تا اینکه آخرین بار من  به عنوان میهمان به خانه دختر دایم رفتم.  ساعت یک نیمه شب بود که ساحل تصمیم گرفت نقشه قتل را عملی کنیم. او شالی را به من داد و پاهای شوهرش را گرفت.

من شال را دور دهان میثم پیچیدم و او را خفه کردم. چند دقیقه بعد ساحل با اورژانس تماس گرفت و گفت شوهرش دچار ایست قلبی شده. اما چون آمبولانسی نیامد او با ماشین من شوهرش را به بیمارستان منتقل کرد .

وی ادامه داد: اگرچه من قبلاً به دختر دایی ام علاقمند بودم و به خواستگاری اش رفته بودم اما بعد از ازدواج او، ما هیچ رابطه پنهانی با هم نداشتیم و من فقط برای اینکه به او کمک کنم تا از آزار و اذیت‌های شوهر معتادش خلاص شود شوهرش را کشتم. حالا هم پشیمان هستم و با سختی زیاد توانستم رضایت اولیای دم را جلب کنم.

 سپس زن جوان روبه روی قضات ایستاد و گفت: شوهرم همیشه من و فرزندم را اذیت می‌کرد. به همین خاطر برای قتل او از پسر عمه‌ام کمک گرفتم. من اتهام معاونت در قتل  را قبول دارم و  پشیمان هستم.

 در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به گذشت اولیای دم مانی را به سه سال زندان و زن جوان را به ۶ ماه حبس با احتساب روزهای بازداشت محکوم کردند.

وبگردی