وقتی مادرم با میلاد ازدواج کرد دنیا روی سرم خراب شد!

به گزارش رکنا، نوجوان ۱۳ساله که خشم و عصبانیت در چهره اش موج می زد و حس سرکشی و لجبازی وجودش را فراگرفته بود، با بیان این که حاضر نیست به منزل مادرش بازگردد، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: 6 سال قبل زمانی که با شادمانی کوله پشتی مدرسه را به دوشم انداختم و راهی مدرسه شدم ،خیلی خوشحال بودم اما وقتی همکلاسی هایم را دیدم که دست مادرانشان را گرفته بودند و در مدرسه شیرینی و شکلات می خوردند، برای دقایقی به فکر فرو رفتم که چرا مادر من به همراهم نیامده است. آن روز وقتی از مدرسه به خانه بازگشتم همه غم های عالم بر سرم آوار شد چراکه فهمیدم پدر ومادرم از یکدیگر طلاق گرفته اند و من و خواهرم باید نزد مادرمان زندگی کنیم.

با وجود این هفته ای یک بار پدرم به دیدارمان می آمد و من و خواهرم را به آغوش می گرفت ولی چند ماه بعد مادرم با مرد دیگری به نام میلاد ازدواج کرد و به همین دلیل پدرم دیگر سراغی از ما نگرفت. از طرفی من نمی توانستم میلاد را به جای پدرم بپذیرم و با او ارتباط عاطفی برقرارکنم به همین دلیل مسیر سرکشی و لجبازی را در پیش گرفتم. هرگاه او و مادرم به بیرون از شهر می رفتند، من با آن ها همراه نمی شدم ،دوست داشتم در تنهایی زندگی کنم.

با هیچ کس ارتباط برقرار نمی کردم و به خاطر این شکست روحی از همه متنفر بودم چراکه مدام از سوی دوستان و همکلاسی هایم تحقیر می شدم .آن ها مرا فرزند طلاق می دانستند و من هم دوست داشتم با سرکشی و قلدری عقده هایم را خالی کنم. اما اکنون مادرم نیز در بیرون از منزل کار می کند و من هم دیگر نمی خواهم به منزل ناپدری ام بازگردم.

در همین حال پدرخوانده نوجوان مذکور با تماس تلفنی مشاور کلانتری خود را به مرکز انتظامی رساند و گفت: من فرزندان همسرم را دوست دارم و نمی خواهم مشکلی برای آن ها به وجود بیاید اما نریمان پسر سرکشی است که مدام ساز مخالف می زند و با لجبازی هایش مشکلات حادی را در زندگی ما به وجود آورده است و...

مادر نریمان که نمی توانست محل کارش را ترک کند، در گفت وگوی تلفنی به مشاور کلانتری گفت: شوهر سابقم به مواد مخدر اعتیاد دارد و اوقاتش را در پاتوق های مصرف مواد مخدر می گذراند به همین دلیل هم پاسخ تلفن هایش را نمی دهد. در نهایت نریمان بعد از چند ساعت تلاش که با دستورهای ویژه سرگرد احسان سبکبار (رئیس کلانتری شفای مشهد)در دایره مددکاری اجتماعی صورت گرفت، تحویل خاله اش شد تا مسیر صحیح زندگی را پیدا کند اما ای کاش ...

سیدخلیلی سجادپور / خراسان