اقدام کثیف دختر ناخلف با مادرش فقط بخاطر دوست پسرش ! + تحلیل کارشناس !
حوادث رکنا: آنقدر زندگی برمن سخت میگذشت و از گیر دادن های پدرو مادرم کلافه شده بود که به یک پسر غریبه پناه بردم آنقدر وابسته محبت های او شده بودم که گردنبند مادرم را دزدیدم تا برای او کادو بخرم.....
به گزارش رکنا، دختر 16 ساله، با گریه و صورتی غمگین وارد اتاق مشاوره شد و مشکل خود را اینگونه بیان کرد، از همان کودکی مادرم نیازهای خانه را تامین می کرد و پدرم چندان نقشی در تامین نیاز ها و هزینه های زندگی ما نداشت. بی کار بود و با پشتکار و مسئولیت پذیر نبود. مادرم در رستوران هابه ظرف شستن و در باغ ها به میوه چینی مشغول بود.
با پولی که با این زحمات در می آورد به پدرم هم می داد. من از این قضیه خیلی ناراحت می شدم و به مادرم پیشنهاد می دادم که از پدرم طلاق بگیرد. اما مادرم نه تنها به حرف من اهمیت نمی داد بلکه همچنان پدرم رو حمایت می کرد.احساس بد بختی می کردم. تو مدرسه خیلی مورد احترام مدیر و بچه ها نبودم. با کوچکترین رفتارم زیر سوال می رفتم و به من گیر می دادند.تصمیم گرفتم به خاطر این کارشان ترک تحصیل کنم و کار کنم.چند روزی دنبال کار گشتم اما پیدا نشد. حین دنبال کار گشتن با پسری به نام حسام که 22 ساله بود آشنا شدم.
گفت پدر پولداری دارم اما برای اینکه مستقل بشم می خواهم کار پیداکنم که بتوانم روی پای خودم بایستم.منم برای اینکه خودم را حقیر نکنم و مورد تمسخر حسام قرار نگیرم، به او گفتم چه جالب منم همینطور.چند روزی با هم به دنبال کار گشتیم و به این بهانه در کنار هم قرار گرفتیم و در آخر به حسام علاقه مند شدم. برام عروسک خرید و منم خیلی دوست داشتم مثل دخترهای دیگه که برای دوست پسرهاشون هدیه می خرند بتوانم یک هدیه باارزش بخرم اما پولی نداشتم.چند روزی گذشت تا این که متوجه شدم مادرم یک گردنبند با ارزش دارد که از پول کارکردن در رستوران ها و ... خریده بود.همون رو با فاکتورش سرقت کردم و به حسام دادم و خیلی خوشحال شد و گفت ممکنه من هیچ وقت نتونم به شما هدیه ای مثل این بدم و جبران کنم. برام مهم نبود .چون مهم این بود که تونسته بودم ارزش خودم رو بالا ببرم.
چند روز بعد مادرم متوجه گم شدن گردنبند شد و متوجه شد که کار من بوده. چون به جز من هیچ کس نمی دانست گردنبند کجاست. وقتی گفتم من برنداشتم تصمیم گرفت از من شکایت کند و همین کار را هم انجام داد اما به دلیل علاقه ای که به من داشت رضایت داد. الان خیلی پشیمانم .
نگاه کارشناسی
عزت نفس یکی از مهمترین عامل های شکل گیری شخصیت توانمند، موفق، رضایت از خود واحساس ارزشمندی است.شکل گیری عزت نفس در کودکی و در تعامل با والدین شکل می گیرد.کودکانی که از توجه کافی و و توسط والدین مورد تایید قرار می گیرند، و به توانایی، ارزشمندی و مورد احترام بودن آنها توجه می کنند، در نوجوانی با میزان قابل توجهی از عزت نفس برخوردار خواهند بود.آنها برای مورد پذیرش دیگران قرار گرفتن به انتخاب هاو رفتارهای نادرست و آسیب ا دست نمی زنند.آنها از هر آنچه که هستند راضی و آن را می پذیرند.با هر شکل و قیافه ای که دارند، با هر سطح اقتصادی و مالی و قضاوتی که از سوی دیگران داشته باشند.اما وجوانانی که در کودکی عزت نفس سالمی در انها شکل نگرفته است، در نوجوانی برای کسب توجه و پر کردن خلاء های ناشی از آن دست به رفتارهای پر خطر و ناسالم می زنند.
در مراجعه کننده فوق الذکر برای کسب توجه و مورد تایید قرار گرفتن از جانب دوست پسر و پوشاندن خلاء مالی اقدام به دزدی از مادر نموده و تنها دارایی مادر را به حسام می دهد.
اقدامات انجام شده توسط مرکز مشاوره و یا دوایر مددکاری برای کیس ویژه
همدلی، تخلیه هیجان
هدف گذاری با استفاده از مصاحبه انگیزشی
آموزش همدلی جهت همدلی نوجوان با مادر
ترقیب مراجع به درمان
ارائه بینش در ارتباط با توانمندی های مراجع و افزایش امیدواری نسبت به ادامه تحصیل، کار
آموزش مهارت های زندگی
آموزش تعامل مثبت به والدین نسبت به نوجوان
ارائه بینش به پدر نسبت به (بی کاری و عدم مسئولیت پذیری ایشان) و پیامد آن بر انتخاب های فرزندان
آموزش به والدین در ارتباط با حمایت عاطفی و روانی از نوجوان و نحوه الگو گیری از آنها
غنی سازی رابطه درمانی در مراجع و کسب بینش در پیشگیری از آسیب های دیگر.
ارسال نظر