جنایت عشقی بخاط خانم قهوه خانه دار در پرند / کشف جسد پسرجوان در عمق چاه !

به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از یک سال قبل به دنبال ناپدید شدن پسر جوانی به نام پیام آغاز شد .

پدر وی که به پلیس آگاهی رفته بود گفت :دیروز دختری به نام نازی که صاحب یک قهوه خانه در پرند است و مدتی است با پسرم رابطه دوستانه دارد با او تماس گرفت. بعد از این  تماس پیام از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت. گوشی موبایلش خاموش است و می‌ترسم بلایی سرش آمده باشد.

با این شکایت تلاش برای افشای راز ناپدید شدن پسر جوان آغاز شد  و ماموران به بازجویی از نازی پرداختند.

اعتراف به جنایت عشقی

شش روز از این ماجرا گذشته بود که یکی از دوستان پیام به نام میثم به پلیس آگاهی رفت و به جنایت عشقی اعتراف کرد. وی گفت: به خاطر مزاحمت‌هایی که پیام برای دختر مورد علاقه اش به نام نازی ایجاد کرده بود او را کشته و جسدش را در چاهی در حوالی پرند انداخته است.با اظهارات این مرد بقایای جسد کشف و به پزشکی قانونی منتقل شد.

 میثم همچنین در بازجویی‌ها گفت :در قتل دو نفر از دوستانش به نام‌های یاسر و احمد نیز وی را همراهی کرده‌اند. با تکمیل تحقیقات برای میثم به اتهام قتل و برای یاسر احمد و نازی به اتهام معاونت در قتل کیفرخواست صادر شد و آنها در شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند.

در دادگاه

 در ابتدای جلسه پدر قربانی درخواست قصاص را مطرح کرد و گفت: نازی با پسرم تماس گرفت و او را به قربانگاه کشاند.من برای او هم اشد مجازات می‌خواهم.

وی ادامه داد: ما شش شبانه روز دنبال پسرم می‌گشتیم تا اینکه میثم به قتل اعتراف کرد.

 سپس احمد روبه روی قضات ایستاد و در تشریح جزئیات ماجرا گفت :من با میثم دوست بودم و می‌دانستم به دختری به نام نازی علاقمند است .مدتی قبل او سراغم آمد و گفت با نازی شراکت کرده  و سفره خانه‌ای در حوالی پرند راه انداخته است .او از من خواست تا برایش کار کنم. من در قهوه خانه آنها کار می‌کردم تا اینکه فهمیدم پسری به نام پیام هم به نازی ابراز علاقه کرده است.

وی ادامه داد:  آخرین بار میثم از من خواست تا برای تفریح همراهش بروم. در میان راه یاسر هم سوار ماشین شد و ما با هم دنبال پیام رفتیم .اما میثم در بیابان‌های نزدیک پرند پیام را از ماشین بیرون برد و با او درگیر شد. من وقتی از ماشین پیاده شدم متوجه شدم میثم با چاقو به گردن پیام زده است. او که عصبانی بود من و یاسر را تهدید کرد تا آنجا را ترک کنیم. ما هم که ترسیده بودیم سراغ نازی رفتیم .ما وقتی همراه نازی به محل برگشتیم میثم گفت جسد پیام را داخل یک چاه انداخته است .او می‌گفت پیام مستحق مرگ بوده و از قتل او راضی است.

 وی ادامه داد: چند روز بعد میثم گفت قصد دارد یاسر را بکشد .چون می‌ترسد حقیقت را به پلیس بگوید. من آنجا فهمیدم چون شاهد قتل بوده‌ام جانم در خطر است .به همین خاطر همراه یاسر به شهرستان فرار کردم.اما  میثم دنبال ما آمد و در شهرستان بزرگان فامیل با او صحبت کردند تا راضی شد پیش پلیس برود و خودش را معرفی کند .من اتهام  معاونت قتل را قبول ندارم .چون اصلاً نمی‌دانستم میثم چنین تصمیمی دارد .

وقتی یاسر روبه روی قضات ایستاد اظهارات احمد را تایید کرد و گفت: من دیدم میثم با چاقو گلوی پیام را بریده بود اما ندیدم چطور جسد را به داخل چاه انداخت.

سپس نازی روبروی قضات ایستاد و  گفت :پیام همیشه مزاحمم می‌شد و از سال ۱۴۰۰ از او شکایت کرده بودم .اما دست بردار نبود.چند روز قبل از این ماجرا او به قهوه خانه‌مان آمد و من از دیدن او عصبانی شدم و از او خواستم قهوه‌خانه را ترک کند .اما روز بعد بار دیگر به قهوه‌خانه آمد و میثم او را از قهوه خانه بیرون انداخت. سپس همراه دوستانش او را سوار ماشین کرد و  به بیابان‌های پرند برد. من از نحوه قتل هیچ خبری ندارم. فقط وقتی یاسر و احمد دنبالم آمدند و گفتند جسد پیام در چاه است چراغ قوه گوشی موبایلم  را روشن کردم و کلاه سفید پیام را در عمق چاه دیدم .من اصلاً از نقشه میثم برای قتل هیچ اطلاعی نداشتم .

وقتی متهم ردیف اول روبه روی قضات ایستاد اتهام قتل را نپذیرفت .

میثم گفت: من فقط یک ضربه چاقو به پیام زدم .او عقب عقب رفت و در آغوش یاسر افتاد .همان موقع یاسر ضربه بعدی چاقو را به او زد .ما جسد را با کمک هم به عمق چاه انداختیم و احمد هم با سنگ به سر قربانی ضربه زد. اما بعد از چند دقیقه پشیمان شدیم. قرار شد یاسر و احمد طناب بیاورند تا جسد را از چاه خارج کنیم .اما یکباره همراه نازی برگشتند .

وی ادامه داد: پزشکی قانونی نیز دو بریدگی چاقو را روی جسد تایید کرده و باید مشخص شود ضربه دوم را چه کسی به پیام زده است. من قاتل او نیستم.

 سپس وکیل وی به دفاع ایستاد و گفت :میثم به تنهایی قاتل نیست. او در بازجویی‌های نخست قتل را گردن گرفته اما اظهارات مجهولی را مطرح کرده است .باید مشخص شود چرا چند روز بعد از این ماجرا احمد دست به خودکشی زده است.

که در این میان احمد برخاست و این ادعا را نپذیرفت و گفت :من هرگز خودکشی نکرده‌ام .

این وکیل دادگاه ادامه داد: موکلم قبول دارد یک ضربه به قربانی زده اما پزشکی قانونی جای دو چاقو خوردگی را روی جسد تایید کرده است و لازم است تحقیقات در این باره تکمیل شود .

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.

وبگردی