قتل مادربزرگ تنها به دست نوه ناخلفش / پشت سر مادرم بد می گفت او را کشتم + جزییات دادگاه

به گزارش رکنا، ظهر 12 اسفند ماه سال ۱۴۰۱ زنی هراسان با پلیس تماس گرفت و از کشته شدن مادر 83 ساله‌اش به نام گلی خبر داد .

این زن به ماموران گفت: مادر پیرم به تنهایی در خانه اش زندگی می کند و من  هر چند روز یکبار به خانه او در خیابان نظام آباد می‌رفتم و به او سر می‌زدم .امروز وقتی مقابل در رفتم مادرم در را باز نکرد. من که نگران شده بودم با کلید یدک در را باز کردم و با جسد مادرم روبه رو شدم که با پیچیده شدن روسری دور گردنش خفه شده است. یک مجسمه گچی کنار جسد قرار داشت که به نظر می رسد قاتل با مجسمه به سر مادرم کوبیده و او را خفه کرده است.مادرم با هیچکس مشکل نداشت  و نمی‌دانم چه کسی او را کشته است.

 با این تماس ماموران به خانه قدیمی پیرزن رفتند و جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد.

 در این میان روشن شد دستگاه اکسیژن ساز پیرزن و گوشی موبایلش و مقداری طلا از خانه وی سرقت شده و این زن قربانی جنایت یک آشنا شده است .

در ادامه تحقیقات فاش شد آخرین بار نوه ۳۱ ساله وی به نام شهرام به خانه او رفته بود.

 به این ترتیب شهرام ردیابی بازداشت شد و به قتل مادربزرگش اعتراف کرد.

اعتراف به قتل مادر بزرگ

و ی در بازجویی‌ها گفت: پدرم معتاد بود و به همین خاطر چند سال قبل فوت شد. مادربزرگم مادرم را در مرگ پدرم مقصر می‌دانست و همیشه پشت سر مادرم بدگویی می‌کرد. با اینکه چند سال قبل مادرم هم فوت شده بود مادربزرگم دست بردار نبود و همیشه پشت سر مادرم حرف می‌زد. به همین خاطر چند سالی بود با مادرم بزرگم قطع رابطه کرده بودم و به دیدنش نمی‌رفتم.

 وی ادامه داد: آخرین بار ساعت ۷ صبح بود که تصمیم گرفتم به دیدن مادربزرگم بروم. پیش او رفتم و با او صحبت کردم .مادربزرگم تنها بود و گلایه داشت عمه هایم به او سر نمی‌زنند .او یکباره بار دیگر شروع به بدگویی پشت سر مادرم کرد .من که آن روز مخدر مصرف کرده بودم و حال طبیعی نداشتم یاد حرف‌های قدیمی مادربزرگم افتادم و  در یک لحظه کنترل اعصابم را از دست دادم و او را خفه کردم .اما بعد از قتل بلافاصله پشیمان شدم. من نمی‌دانستم چه کار کنم  و برای اینکه پلیس را گمراه کنم تا همه فکر کنند مادربزرگم قربانی سرقت شده، دستگاه اکسیژن ساز و گوشی موبایل او را برداشتم و از خانه خارج شدم.حتی نمی‌دانم آنها را چطور در خیابان رها کردم .من همسر و یک دختر دارم و به خاطر کینه قدیمی که از مادربزرگم داشتم دست به این کار زدم  و حالا پشیمانم.

محاکمه نوه ناخلف

وی به بازسازی صحنه جرم پرداخت و پرونده‌اش با صدور کیفرخواست به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد .

در این میان وی توانست رضایت عمو و عمه‌هایش را جلب کند. به این ترتیب از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه ایستاد.

 در این جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و طبق ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی برای وی درخواست مجازات را مطرح کرد.

اشک پشیمانی در دادگاه

 وقتی متهم روبه روی قضات ایستاد اشک پشیمانی ریخت و گفت: من از قتل مادربزرگم پشیمانم  و نمی خواهم درباره این ماجرا حرفی بزنم.من به خانه مادربزرگم رفته بودم تا به او سر بزنم اما یکباره عصبانی شدم .من باید همان موقع خانه را ترک می‌کردم .اما اشتباه کردم ،در خانه ماندم و دست به چنین اشتباهی زدم. من پشیمان هستم.

سپس وکیل وی به دفاع پرداخت و گفت: اگرچه کارشناسان پزشکی قانونی سلامت روان شهرام را تایید کرده‌اند. اما در گزارش پلیس و دادسرا آمده وی در بازجویی‌های اولیه حال روحی مناسبی نداشته است. وی در جلسه دادگاه نیز ابراز پشیمانی کرده و امیدوارم شامل عفو و زودتر آزاد شود.

 در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.

وبگردی