جدیدترین روایت از قتل عام خانواده معلم لارستانی از زبان عمه خانواده/ متفاوت از بقیه روایت‌ها + فیلم

عمه اصغر خلیلیان، پدر خانواده قربانی قتل عام در لارستان، جزئیات قتل عام این خانواده را تشریح کرد و به خبرنگار حوادث رکنا گفت: یک زن شرور چهار نفر از اعضای خانواده‌ام را کشته و بچه‌های بی گناه آن‌ها را هم از بین برده است.

او می‌گوید این زن از عروس برادرم خواسته برای او رنگینک درست کند و او را به این بهانه به خانه‌اش کشانده است. فرزندان او در خانه مشغول نوشتن مشقهایشان بودند که دخترهای کوچک‌تر او به نام آرام و جانان که یکی کلاس اول و دیگری کلاس دوم بود، مادر را همراهی کردند.

این زن داغدار ادامه می‌دهد: دختر بزرگ او که 14 ساله بود و برادرش امیر در خانه تنها بودند که پس از نیم ساعت، این زن شرور به منزل آن‌ها مراجعه کرد و به آوا گفت که مادرت صدایت می‌کند و او را همراه خود برد.

او ادامه می‌دهد: 20 دقیقه بعد همسر قاتل وارد خانه شد و چون همسایه بود، فرزندان برادرزاده‌ام او را می‌شناختند و مانع حضورش نشدند. او صورت خود را پوشانده بود و از پسر خانواده پرسید که گاوصندوق شما کجاست و امیر گفت ما گاوصندوق نداریم.

عمه اصغر خلیلیان به شرح بخش دیگری از جزئیات این حادثه می‌پردازد و می‌گوید: مرد پرسیده طلاهای مادرت کجاست و او پاسخ داده مادر من طلا ندارد، من خبر ندارم و جای طلای مادرم را به شما نمی‌گویم.

این زن داغدار می‌افزاید: چشم و دست این بچه را می‌بندند و او را ابتدا وارد یک فضایی می‌کنند که پسربچه می‌گوید صدای کمی می‌آمد اما تشخیص دادم از خانه عمویم است و بعد از آن من را پشت ماشین انداختند و بردند.

او از زبان پسربچه ربوده شده وقایع را تعریف می‌کند و ادامه می‌دهد: پسربچه گفته با زبان سعی کردم چسبی که به دهانم بود را باز کنم و متوجه می‌شدم سرعت ماشین بسیار زیاد است. پیش از این یک پیکان بار دیدم و بعد از آن ماشین مادرم را آوردند و به یکدیگر می‌گفتند طلاهایش را نیاوردند.

عمه اصغر خلیلیان می‌گوید: ماشین پس از تیراندازی پلیس چپ کرده است و پسربچه شنیده زن قاتل به پلیسی که پس از تیراندازی او را متوقف کرده، گفته است که بچه‌ام مریض است، هراسانم و باید سریع خود را به او برسانم.

او خاطرنشان می‌کند: امیر در ادامه اعلام کرده است که پس از آن که پلیس شک کرد، من با پاهایم به در صندوق‌عقب خودرو ضربه می‌زدم و فریاد می‌کشیدم که پلیس آمد در را باز کرد، از من نام پدرم را پرسید و گفتم فرزند اصغر خلیلیان هستم. پس از آن پلیس زن و مرد را دستگیر کرد و متوجه شدند همه وسایل ارزشمند را جمع کرده و داخل پیکان‌بار ریخته است.

عمه اصغر خلیلیان اظهار می‌کند: این زن و مرد قاتل در خانه خود سلاح گرم و سرد از جمله اسلحه و شمشیر نگهداری می‌کردند که اکنون در اختیار پلیس قرار گرفته است.

به گزارش رکنا، دوشنبه، 15 مهرماه 1403، خانواده یک معلم در لارستان را به طرز فجیعی به قتل رساندند و در پی این فاجعه هولناک رباب حاجی پور که مادر خانواده و معلم بود و سه دختر خردسال آنها به نام‌های (آوا، آرام و جانان) جان خود را از دست دادند.