دعوای خواهر شوهر و خواهرزن زندگی تازه عروس را به لبه طلاق کشاند + نظر کارشناسی

به گزارش رکنا، بعد از گذشت چند سال از ازدواج مان انگار این اولین بار بود زیبایی و نجابت چشم‌های شوهرم را می‌ دیدم ، با نگاهم به او گفتم دوستش دارم.

تازه آشتی کرده بودیم و حوصله دعوا مرافعه نداشتم اما ... .

 شوهرم که در مورد رفت و آمد من با یکی از دوستان دوران مدرسه‌ام خیلی حساس بود وقتی دید دوباره حرفش را زیر پا گذاشته‌ام از کوره در رفت.

می‌گفت به صلاح نیست با این دوستت وقت و بی وقت، رفت و آمد کنی و بهتر است همه چیز در قاعده و اندازه باشد.

گوشم بدهکار این حرف ها  نبود و  به توصیه خواهرم نمی‌خواستم افسار زندگی ام را دست او بدهم.

بارها و بارها سر این مسئله با هم بگو مگو کردیم.

آخرین بار دعوای مان جدی شد.

 قهر کردم و خانه پدرم رفتم. مادر و پدرم با دیدن من رو برگرداندند و خیلی جدی گفتند باید بروی و با همسرت زندگی کنی.

خانه خواهرم رفتم. می‌گفت همین جا بمان تا مجبور شود بیاید و با التماس تو را به خانه برگرداند.

پشتم گرم بود خواهرم هست و از سویی می‌خواستم این طوری غرور شوهرم بشکند.

دو روز دیگر هم گذشت صدای شوهر خواهرم درآمد. می‌گفت تو چرا در زندگی آنها دخالت می‌کنی و ... .

از نوع برخورد خواهرم با شوهرش و معذرت خواهی که به خاطر ناراحتی  شریک‌ زندگی اش می‌کرد فهمیدم چقدر در ارتباط با همسرم اشتباه کرده ام.

خواهرم چهارچنگولی و البته خیلی زیرکانه زندگی خودش را حفظ کرده و هیچ وقت یادم نمی‌رود هر موقع خانه پدرم دعوت بودیم اگر شوهرش حضور نداشت اول ظرف غذایی برای او برمی‌داشت.

در این دو روز با چشم‌های خودم دیدم خواهرم اجازه نمی‌دهد اخم به ابروی شوهرش بیاید و چقدر آنها به هم توجه دارند.

به اشتباه خودم پی بردم ، گوشی را برداشتم و به شوهرم زنگ زدم.

هرچه تماس می‌گرفتم جواب نمی‌داد.

دلشوره گرفته بودم. خواهرم می‌گفت جوش نزن و بگذار خودش بیاید و عذرخواهی کند.

بدون توجه به حرف‌های او از خانه‌اش بیرون زدم.

به خانه دوستم رفتم. سرسری جواب می‌داد و گفت خانواده همسرش را دعوت کرده و یک فرصت دیگر قرار ملاقات بگذاریم.

هرچه می‌گذشت به این حقیقت که چه اشتباهاتی کرده‌ام،  بیشتر پی می‌بردم.

خانه برادرم رفتم. همسرش با روی باز از من پذیرایی کرد.

برای اولین بار با او درد دل کردم. می‌گفت برادرم را دوست دارد و با عشق زندگی می‌کنند.

صحبت‌هایش خیلی  آرامش بخش بود.حرفش درست بود، من از روز اول که تو از روز اول مسائل زندگی ام را جلوی همه باز می کردم.

به پیشنهاد این فرشته مهربان، برادرم  به شوهرم زنگ زد و گفت امشب خانه ما دعوت هستید.

وقتی برادرم حال مرا از شوهرم پرسید ، با کمی مکث گفت اینجا مشغول کارهای خانه است و سلام می رساند.

شوهرم طفره می رفت و می‌خواست آبروی مرا حفظ کند.

برادرم گفت بیا که همسرت این جاست و دلش برایت یک ذره شده است.

آن شب شوهرم آمد. نگذاشتم خیلی خودشان را به زحمت بیندازند.

همین که نشستیم و حرف‌های قشنگی زدیم خیلی برایم ارزش داشت.

گریه ام گرفته بود. وقتی زیر چشمی شوهرم را نگاه کردم با تمام وجود دلم سوخت. می‌خواستم جلوی برادرم و همسرش عذرخواهی کنم.

فرصت نداد و باز هم ثابت کرد از من خیلی با معرفت تر است.‌ وقتی از من معذرت خواهی می‌کرد داشتم از خجالت آب می‌شدم.

لحظه ای که سرم را بالا آوردم با وجود آن که چند سال از ازدواج مان می گذرد انگار اولین بار بود زیبایی و نجابت چشم هایش را می دیدم و با نگاهم به او گفتم دوستش دارم.

خانه خودمان برگشتیم. صبح روز بعد خواهرم با توپ پر زنگ زد و گفت: خوب منت کشی کردی و خودت را شکستی.

می‌گفت تازه باید خواهر شوهرت هم می‌آمد و التماست می‌کرد ، برگردی.

از حرف‌هایی که پشت تلفن می زد تازه فهمیدم از خواهر شوهرم در مراسم جشن ازدواج مان کینه ای به دل گرفته حالا می‌خواهد اینطوری انتقام بگیرد.

همسر برادرم مرا به مرکز مشاوره آورده است.

در پایان خیلی ساده می‌خواهم بگویم همه سرگرم  زندگی خودشان هستند و به قول برادرم و همسرش خانه و خانواده و زندگی آدم ارزش و اعتبار دارد و باید هم قدرش را بدانیم و هم حرمتش را نگه داریم.

گفتگو با کارشناس:

«مهدیه حمیدی فر »، مدرس مهارت های زندگی و مشاور خانواده در این باره می گوید: همه ما اصلی ترین  معمار زندگی خودمان هستیم،

همان طور که در این ماجرا خواندیم خانم جوان  به درستی متوجه شد، هنگامی که به زندگی مشترک متعهد می شویم، الویت اول هر کس همسرش و حریم امن زندگی  است.

وی افزود: گذشت،تغافل و احترام به باورها و نظرات همسر در مسائل مختلف، یکی از نمودهای  الویت برای زوجین است .

این مشاور خانواده تاکید کرد: حواسمان باشد موضوعات دونفره زوج نباید از حریم زندگی شان خارج شود چرا که افرادی ممکن است امکان ورود به حریم شخصی آنها داشته  و به نفع مقاصد خود از این موقعیت سوء استفاده کنند.

غلامرضا تدینی راد