یک قاچاقچی مواد : خواهران و برادرانم دکتر و مهندس هستند و من ساقی مواد !

به گزارش رکنا، این ها بخشی از اظهارات قاچاق فروشی است که در دام نیروهای پاسگاه انتظامی فردوس گرفتار شد. او که از مدتی قبل تحت نظر پلیس قرارداشت زمانی که در لانه مجردی خود مشغول بسته بندی انواع مواد مخدر بود در یک عملیات غافلگیرانه با هدایت مستقیم سروان مصطفی حسنی (رئیس پاسگاه انتظامی فردوسی مشهد ) دستگیر شد و پلیس بیش از 6 کیلوگرم انواع مواد مخدر را در حالی کشف کرد که قرار بود چند جوان دیگر در دام این بلای خانمانسوز گرفتار شوند.

این جوان 25ساله که مدعی بود از رفتار خود پشیمان است، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی گفت:اگر چه یکی از خواهرانم پزشک است و دیگر خواهران و برادرانم نیز تحصیلات عالیه دارند اما من تا مقطع دیپلم بیشتر درس نخواندم چرا که عشق درآمدزایی داشتم و می خواستم در بازار فعالیت کنم. این بود که ترک تحصیل کردم و به خدمت سربازی رفتم ولی بعد از پایان خدمت اولین و بزرگ ترین اشتباه زندگی ام را مرتکب شدم چرا که به خاطر فرار از تفکرات قدیمی پدرم تصمیم گرفتم تا در یک خانه مجردی زندگی کنم و مستقل باشم.

به همین دلیل به فروش لوازم یدکی سیار خودرو روآوردم تا هزینه های زندگی ام را تامین کنم. یک دستگاه موتورسیکلت با کمک پدرم خریدم و به صورت خرده فروشی لوازم یدکی را برای خریداران می بردم. طولی نکشید که با وسوسه یکی از دوستانم و به بهانه سختی کار، ابتدا به مصرف سیگاری(بنگ)رو آوردم و در پارک سیمرغ منطقه قاسم آباد مدام در حال کشیدن سیگار و بنگ بودم. در یکی از همین روزها مردی که تبعه خارجی بود، کنارم نشست و سیگارش را آتش زد. خیلی زود با«عزیز»خو گرفتم و باهم آشنا شدیم.

او در اثنای همین معاشرت کوتاه پیشنهاد فروش مواد مخدر را داد و گفت: تو که حشیش و بنگ مصرف می کنی به راحتی می توانی با فروش تریاک و شیره و حتی بنگ به درآمدزایی بالایی برسی و هزینه های اعتیادت را هم تامین کنی! من هم که از همان دوران نوجوانی درآرزوی پولدار شدن بودم، به راحتی پیشنهادش را پذیرفتم و این گونه در دام «عزیز»(مرد قاچاق فروش)افتادم. از آن روز به بعد او مواد مخدر را به خانه مجردی من می آورد و من هم آن ها را با بسته بندی در پارک ها می فروختم. طولی نکشید که به طور ناگهانی ماموران پاسگاه انتظامی فردوسی را بالای سرم دیدم ونتوانستم مواد مخدر را پنهان کنم. آن ها مرا با مقادیر زیادی گل،تریاک، شیره و ترازوهای توزین دستگیر کردند اما اکنون که به گذشته می اندیشم تازه می فهمم که چه اشتباه بزرگی را مرتکب شدم.

با صدور دستوری ویژه از سوی سروان حسنی(رئیس پاسگاه انتظامی فردوسی) و با هماهنگی های قضایی، تلاش نیروهای انتظامی برای دستگیری دیگر افراد مرتبط با این ماجرا آغاز شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

منبع: روزنامه خراسان