قتل داماد معتاد به دست برادرزن دروغگو
حوادث رکنا: مرد میانسال که شوهر خواهر معتادش را کشته و جسد وی را کنار سطل زباله رها کرده بود پای میز محاکمه اظهارات عجیبی را مطرح کرد، وی با حکم قضایی به قصاص محکوم شد.
به گزارش رکنا، شامگاه دهم دی ماه سال ۱۴۰۲ پسر جوانی به پلیس شهریار رفت و از ناپدید شدن پدر ۶۰ سالهاش به نام فرهاد خبر داد .
وی به ماموران گفت: پدرم مدتی است در خانه مجردی دایی ام به نام مهران زندگی میکند .چند روزی است از پدرم خبری ندارم .گوشی موبایلش خاموش است و داییی ام میگوید از سرنوشت او اطلاعی ندارد . پدرم به مواد مخدر اعتیاد دارد و میترسم بلایی سرش آمده باشد.
با این شکایت تلاش برای افشای راز ناپدید شدن مرد میانسال آغاز شد .
نخستین سرنخ
این میان پسر جوان اطلاعات تازهای به ماموران داد .
وی گفت: آخرین بار که به خانه دایی ام رفته بودم تا به پدرم سر بزنم با صحنه مشکوکی روبه رو شدم .دایی ام در حال تمیز کردن خانه اش بود. اما من روی دیوارها لکههای خون را دیدم .میخواستم به خانه دایی ام بروم اما او مانع شد و اجازه ورود به من نداد. او میگفت قصد خانه تکانی دارد و بهتر است به خانهاش وارد نشوم .من به او مشکوک هستم .
با اظهارات پسر جوان مهران ۵۵ ساله بازداشت شد.
وی سعی داشت با دروغگوییهایش پلیس را گمراه کند اما وقتی ماموران در بازبینی دوربینهای مداربسته در حوالی خانه وی فیلمی به دست آوردند که نشان میداد مهران شبانه جسدی را از خانهاش بیرون برده ، به ناچار لب به بیان حقیقت گشاد و به قتل شوهر خواهرش با ضربههای چاقو اعتراف کرد.
وی به بازسازی صحنه جرم پرداخت و در شعبه 11دادگاه کیفری یک استان تهران، پای میز محاکمه اظهارات عجیبی را مطرح کرد.
در دادگاه
در این جلسه فرزندان قربانی برای دایی شان درخواست قصاص را مطرح کردند و گفتند حاضر به گذشت از خون پدرشان نیستند .
اما وقتی مهران در جایگاه ویژه ایستاد اظهارات عجیبی را مطرح کرد.
وی گفت: من هیچ مشکلی با شوهر خواهرم نداشتم .اگرچه او اعتیاد داشت و چند بار از پسرش خواسته بودم تا پدرش را پیش خودش ببرد اما از مرگ او سودی نمی بردم.من او را نکشته ام و بی گناهم.
وی ادامه داد: من آخرین بار از خانه بیرون رفته بودم که وقتی بازگشتم متوجه شدم در غیاب من یک نفر به خانه ام آمده و شوهر خواهرم را کشته است. من که ترسیده بودم جسد او را شبانه از خانه بیرون بردم و در کنار سطل زبالهای در حاشیه شهریار رها کردم .باور کنید من او را نکشتم و هیچ خصومتی با او نداشتم. فقط از ترس اینکه در این ماجرا گرفتار شوم جسدش را از خانهام بیرون بردم .
وی گفت :من به پسر میثم مشکوک هستم و گمان میکنم او پدرش را کشته است خواهرزادهام مدتی قبل خانه مادرم را به نام خودش سند زد تا کارهای اداری مربوط به شهرداری را انجام دهد. اما دیگر حاضر نشد خانه را برگرداند .او پسر بد سابقه ای است.
وی ادامه داد: فرهاد چندین ملک داشت که اگر فوت میشد همه آنها به پسرش میرسید .پسر فرهاد کسی بود که از مرگ پدرش سود میبرد.او حتما پدرش را کشته است.
با اظهارات عجیب این متهم تحقیقات پلیسی در دادسرا از سر گرفته شد. اما وقتی پلیس به سرنخ تازهای نرسید ودروغگویی های مهران فاش شد، قضات دادگاه وی را به قصاص محکوم کردند.
ارسال نظر