قتل دختر مطلقه توسط پدر غیرتی اش در خانه مجردی / آبرویم را برده بود نباید تنها زندگی می کرد

به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از آذر ماه سال  1402 با  شکایت مرد میانسالی به نام شهرام آغاز شد. وی که هراسان به کلانتری غیاثی رفته بود از قتل دختر 21 ساله اش به نام شبنم خبر داد و از ماموران کمک خواست.  

با اظهارات این مرد ماموران به خانه دختر جوان در حوالی میدان خراسان رفتند و با جسد خونین وی روبه رو شدند که شواهد نشان می داد با ضربه های چاقو کشته شده است.

 جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و  شهرام تحت بازجویی قرار گرفت. این مرد که با تناقض گویی هایش قصد گمراه کردن پلیس را داشت وقتی فهمید دستش برای ماموران رو شده و آنها به اختلاف های دنباله دار این پدر و دختر پی برده اند لب به اعتراف گشود.

اعترف  پدر به قتل دختر

وی به ماموران گفت: یک سال قبل دخترم که به تازگی عقد کرده بود از همسرش جدا شد .او مدتی را با من و مادرش زندگی می کرد تا اینکه چند روز پیش به یکباره ناپدید شد .من هرجایی که فکرش را می کردم گشتم ولی نشانی از او به دست نیاوردم. تا اینکه از همسایه ها شنیدم دخترم در غیاب من و مادرش همه وسایلش  را بار کامیون کرده و با خود برده است.دخترم بعد از طلاق با مردی در فضای مجازی آشنا شده و می خواست هر طور شده خانه مجردی بگیرد و به تنهایی زندگی کند. اما من به شدت مخالف بودم و همین موضوع باعث اختلاف بین ما شده بود.

مرد میانسال ادامه داد: چند روز قبل متوجه شدم دخترم  چند کوچه پایین تر از خانه ما آپارتمانی اجاره کرده و تنها زندگی می کند. من او را تعقیب کردم و رفت و آمدهایش را زیر نظر گرفتم تا اینکه پی بردم افراد غریبه به خانه او رفت و آمد دارند. به همین خاطر عصبانی شدم و به خانه او رفتم. من با دخترم صحبت کردم و از او خواستم به خانه ام برگردد. اما قبول نکرد.من به او گفتم بهتر است با رفتارهایش آبرویم را نبرد ولی وقتی مطمئن شدم او می خواهد  در خانه مجردی اش زندگی کند  عصبانی شدم .دخترم در  آشپزخانه مشغول شستن ظرفها بود که با چاقو به او حمله کردم و چند ضربه به شکم و پهلویش زدم.من چند ساعت کنار جسد دخترم نشستم و سپس به کلانتری رفتم .

پدر خشمگین به بازسازی صحنه جرم پرداخت و پرونده اش با صدور کیفرخواست به شعبه 11 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در دادگاه

در ابتدای جلسه  مادر شبنم اعلام گذشت کرد و  گفته هیچ  شکایتی از همسرش ندارد و بدون بی قید و شرط رضایت می دهد.

وقتی شهرام روبه روی قضات ایستاد اشک پشیمانی ریخت و گفت: باور کنید رفتارهای دخترم موجب شد او را بکشم. او بدون اجازه من  خانه مجردی گرفته و آبرویم را برده بود. به همین خاطر سراغش رفتم تا او را به خانه برگردانم. ولی وقتی دیدم حاضر به بازگشت نیست عصبانی شدم و با چاقو به جانش افتادم. من پشیمان هستم و طلب بخشش دارم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و وی را به 6 سال زندان محکوم کردند.

قتل