بازگشت احمد بن عبدالعزیز شاهزاده 70ساله سعودی را در فضای تحولات ناشی از قتل Murder خاشقچی و فشارها بر محمدبن سلمان جای تحلیل دارد.

بن عبدالعزیز چند ماه پیش در اظهاراتی در لندن اعلام کرد که باید حساب آل سعود را از حساب محمد بن سلمان درباره جنگ یمن جدا کرد. او با این اظهارات مسئولیت جنگ یمن را متوجه شخص محمد بن سلمان ولیعهد عربستان کرد.

این اظهارات بعد از آن بیان شد که شورای حقوق بشر سازمان ملل به همراه چند سازمان دیگر گزارش هایی درباره جنایات عربستان در جنگ یمن منتشر کردند و در یکی از این گزارش ها به ارتکاب جنایات جنگی از سوی عربستان اشاره شد و محمد بن سلمان به همراه چند نفر دیگر از مقامات سعودی و اماراتی در فهرست مرتکبان جنایات جنگی قرار گرفت.به نظر می رسد چند عامل در این اظهارات موثر بوده و از این منظر هم می توان علل بازگشت احمد بن عبد العزیز به ریاض را بررسی کرد. نخست این که مخالفت ها با تجاوزعربستان به یمن به داخل این کشور و حتی خاندان سعودی نیز تسری یافته است. دوم این که مخالفان و رقبای محمد بن سلمان از جمله احمد بن عبد العزیز می خواهند از فضای ناشی از شکست سیاست های محمد بن سلمان چه در جنگ یمن و چه قتل جمال خاشقچی برای بازگشت به قدرت و کسب موقعیت های از دست رفته خود استفاده کنند.

برخی از این رقبا از جمله احمد بن عبد العزیز از نسل قدیم هستند و اگر سنت بنا گذاشته شده از سوی ملک عبد العزیز در خصوص انتقال قدرت از برادر بزرگ تر به برادر کوچک تر رعایت می شد، قاعدتا باید افرادی چون مقرن بن عبد العزیز یا احمد بن عبد العزیز بر مسند ولیعهدی می نشستند و سپس به مقام پادشاهی می رسیدند اما محمد بن سلمان نه تنها رقبای نسل جدید همچون محمد بن نایف بلکه افرادی از نسل قدیم را نیز که هنوز از موقعیت ولیعهدی و پادشاهی برخوردار بودند با لطایف الحیل کنار زد و بدین ترتیب زمینه را برای پادشاهی خود فراهم کرد. اما به نظر می رسد این افراد از فضای موجود به ویژه بعد از افشای رسوایی ناشی از قتل خاشقچی که بحران بین المللی را برای عربستان رقم زد، برای جبران فرصت های از دست رفته خود استفاده می کنند. اما آن چه در این میان قابل تامل است و از آن می توان به عنوان عامل سوم در این ماجرا یاد کرد، این است که هر یک از این مدعیان قدرت به نوعی از قدرت های خارجی نیز برخوردارند و اگر افرادی چون محمد بن سلمان از حمایت راستگرایان مسیحی وابسته به حزب جمهوری خواه در آمریکا برخوردارند، فردی چون احمد بن عبد العزیز از حمایت محافظه کاران انگلیس برخوردار است و از این لحاظ می توان رقابت این کشورها را نیز در پشت رقابت های درونی در عربستان احساس کرد.

از این نظر، ظاهرا انگلیس توانسته از ماجراهای اخیر برای خود فرصت سازی کند و نه تنها عربستان را به همراهی با مارتین گریفیتس نماینده انگلیسی تبار سازمان ملل در امور حل بحران یمن بلکه به بازگشت احمد بن عبد العزیز وادار کند که در صورت برکناری محمد بن سلمان می تواند گزینه ای برای ولیعهدی و در نتیجه بازگرداندن مجدد قدرت به نسل قدیم و محافظه کار عربستان باشد .

حالا باید منتظر روزهای آینده ماند و دید که چنین اتفاقی رخ خواهد داد یا نه؟ نکته ای که درخور توجه است این که چه این اتفاق بیفتد و چه نیفتد با توجه به تضعیف جایگاه محمد بن سلمان و ورود بازیگران خارجی به پرونده خاشقچی، عربستان وارد دوره ای از کشمکش ها بر سر قدرت خواهد شد و اگر هم احمدبن عبدالعزیز به قدرت برسد بخشی از جامعه عربستان که انتظار اصلاحات را داشته اند سکوت نخواهند کرد.

هدف ترمیم بن سلمان است نه حذف او

پس از بالا گرفتن بحران ترور جمال خاشقچی به ویژه بعد از بازگشت شاهزاده احمد بن عبدالعزیز برادر پادشاه و عموی ولیعهد عربستان و مخالف شیوه حکمرانی هر دو از تبعیدگاه خودخواسته در لندن به کشورش برخی رسانه‌ها و تحلیلگران از احتمال حذف بن سلمان و جایگزینی عمویش احمد بن عبدالعزیز سخن گفته و می‌گویند. واقعیت این است که چنین احتمالی هر چند کاملا منتفی نیست اما فعلا دور از ذهن به نظر می‌رسد و نه آمریکا و غرب با وجود انتقادات تند از این گزینه حمایت جدی خواهند کرد و نه شاهزادگان معترض از جمله شاهزاده احمد بدون آن توان حذف محمد بن سلمان را دارند.در این میان بازگشت سی و یکمین پسر بنیان گذار پادشاهی عربستان نیز که با ضمانت‌های آمریکا و انگلیس انجام شده است، یک هدف عمده را دنبال می‌کند که واشنگتن و لندن و دیگر پایتخت‌های غربی از آن پشتیبانی جدی خواهند کرد.

این هدف چیزی نیست جز ترمیم شکاف شدید در میان خاندان حاکم که آینده پادشاهی را با خطر فروپاشی مواجه می‌کند.این شکاف به دنبال برخورد چکشی و حذفی ولیعهد جوان با شاهزادگان مقتدری چون محمد بن نایف و ثروتمندانی چون شاهزاده ولید بن طلال و به تازگی به دنبال ترور جمال خاشقچی که ارتباط نزدیکی با برخی از آن‌ها داشت، به بالاترین حد خود رسید.این ترمیم هم تنها از طریق شخصیتی محوری و قابل قبول و احترام نزد شاهزادگان مخالف برآورد می‌شود و جز فرد بانفوذی از میان خود پسران عبدالعزیز مثل شاهزاده احمد کسی قادر به ایفای این نقش نبود.

به احتمال زیاد در آینده نزدیک شاهد تغییراتی در این زمینه در خاندان حاکم باشیم.واقعیت این است که عربستان با صادرات روزانه 10 میلیون بشکه نفت نقش مهمی در اقتصاد جهانی بازی می‌کند که بر هم خوردن توازن قدرت و هر گونه آشوب در این کشور تاثیری بسیار منفی بر اقتصاد جهانی دارد و این مسئله خوشایند آمریکا و غرب نیست. از این رو، ماموریت اصلی شاهزاده احمد بن عبدالعزیز فعلا تثبیت قدرت خاندان حاکم از طریق ترمیم شکاف رخ داده در آن و جلوگیری از تکروی‌های محمد بن سلمان است که موجب نگرانی همپیمانان غربی عربستان شده است. اما اگر این ماموریت بر اثر دخالت‌های بن سلمان بی‌سرانجام بماند و این تکروی‌های دردسرساز وی متوقف نشود، بعید نیست آمریکا با اعمال نفوذ مانع پادشاهی وی شود و از حذفش حمایت کند.خواندنی های رکنا را در اینستاگرام دنبال کنید