فرار خطرناک دختر ورزشکار از دست مرد پلید / در قلب تهران رخ داد
رکنا: دختر ورزشکار در جدال با مرد شیطانصفت خودش را از ماشین او به بیرون پرتاب میکند اما سرعت ماشین آنقدر زیاد بود که راننده تا مدتها تصور میکرد طعمهاش جان باخته است.
شامگاه پنجم خرداد سال گذشته عدهای از رانندگان در خیابانی در مرکز تهران خودروی پژویی را دیدند که سرعت کمی داشت و راننده آن در داخل ماشین با دختر جوانی درگیر شده بود. دختر جوان تلاش میکرد قفل در را باز و خودش را به بیرون پرتاب کند اما راننده مانع او میشد. شاهدان با دیدن این صحنه مطمئن شدند که راننده پژو نقشه شومی برای دختر جوان کشیده و به تعقیب آن پرداختند.
راننده پژو اما با دیدن شاهدان که به او نزدیک میشدند سرعت ماشین را بیشتر و اقدام به فرار کرد. اما در همین هنگام دختر جوان موفق شد قفل در را باز کند و درحالیکه سرعت ماشین زیاد بود، خودش را به بیرون پرت کرد.
شاهدان به کمک دختر جوان رفتند و با گزارش ماجرا به اورژانس، وی به بیمارستان منتقل شد و این در حالی بود که راننده پژو توانست از آنجا بگریزد و ناپدید شود.
نقشه سیاه
دست و پای دختر جوان شکسته بود اما خوشبختانه وی آسیب جدی ندید و زنده ماند. او پس از درمان راهی اداره پلیس شد تا از مرد آشنایی شکایت کند که قصد ربودن او را داشت. دختر 19ساله در توضیح ماجرا گفت: من کارمند یک شرکت خصوصی هستم و معمولا مردی جوان به نام طاهر برای انجام کارهای اداری به شرکت میآمد. روز حادثه یعنی پنجم خردادماه، همزمان با تعطیل شدن شرکت، طاهر به آنجا آمد و من کارهایش را انجام دادم. وقتی از آنجا خارج میشدم وی از من آدرس محل سکونتم را پرسید و بعد گفت مسیرش دقیقا همان جایی است که من میخواهم بروم. او از من خواست سوار ماشینش شوم تا مرا به خانه برساند و من هم بیخبر از همهجا قبول کردم.
وی ادامه داد: پس از طی مسیری کوتاه ناگهان طاهر تغییر مسیر داد و وقتی اعتراض کردم درهای ماشین را قفل کرد و با تهدید از من خواست سکوت کنم. من شوکه شده بودم و در ابتدا تصور کردم که قصد شوخی دارد اما او کاملا جدی بود و نقشه شومی در سر داشت. به همین دلیل با او درگیر شدم تا هرطور شده از آن مهلکه فرار کنم. این دختر ورزشکار در ادامه گفت: کار به کتککاری کشیده شد و در این میان چندینبار قصد داشتم قفل در را باز کنم و خودم را نجات بدهم اما او مانع شد. در نهایت وقتی با سرعت بالا در حرکت بود موفق شدم قفل را باز و خودم را به بیرون پرتاب کنم. در آن لحظه فقط به فکر فرار بودم تا قربانی نقشه شوم او نشوم و اصلا فکر جانم نبودم، با این حال بخت با من یار بود که زنده ماندم اما بهشدت آسیب دیدم.
ملاقات اتفاقی
با این شکایت پروندهای در این خصوص تشکیل شد و پیش روی بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت. از همان زمان جستوجو برای شناسایی راننده شیطانصفت شروع شد. کارآگاهان راهی محل کار وی در یک بنگاه املاک شدند اما او شبانه آنجا را تعطیل کرده و متواری شده بود. آنها در قدم بعدی به محل سکونت وی رفتند اما مرد جوان برای فرار از دستگیری، شبانه وسایلش را جمع کرده و از آنجا هم فراری شده بود. او سعی کرده بود ردی از خودش به جا نگذارد و در این مدت جستوجو برای دستگیری وی ادامه داشت تا اینکه چندماه بعد به خیال اینکه آبها از آسیاب افتاده و پلیس دیگر در تعقیب وی نیست به تهران بازگشت.
طاهر حدود 2ماه پس از برگشت به تهران زمانی که برای خرید به فروشگاهی در غرب تهران رفته بود تصورش را نمیکرد که شاکی هم دقیقا در همان ساعت برای خرید به همان فروشگاه آمده باشد. دختر جوان وقتی چشمش به طاهر افتاد سعی کرد خودش را نشان ندهد و به پلیس زنگ بزند. اما از دور او را زیر نظر داشت تا اینکه مأموران رسیدند و او چند روز قبل پس از گذشت 11ماه فرار دستگیر شد. متهم که 27ساله است پس از دستگیری به دادسرای جنایی تهران انتقال یافت و گفت: من قاتل نیستم، خودش ناگهان کنترلش را از دست داد و از ماشین به بیرون پرید.
مرد جوان در این مدت تصور میکرد که دختر جوان فوت شده است، به همین دلیل از ترس اینکه اتهام قتل به گردنش نیفتد شبانه فراری شد اما پس از 11ماه پی به حقیقت برد و متوجه شد که دختر جوان زنده مانده است. وی ادامه داد: سرعتم خیلی بالا بود که دختر جوان خودش را به بیرون پرتاب کرد و من بهشدت وحشت کردم و با خود گفتم قطعا فوت شده است. مرد جوان گفت: آن روز به دختر جوان پیشنهاد دادم تا او را به خانه برسانم اما در بین راه سر صحبت را با هم باز کردیم. او را به کافه دعوت کردم و دختر جوان پذیرفت اما ناگهان موبایلش زنگ خورد و شنیدم که درحال دعوا با فردی که پشت خط بود است. تلفن را که قطع کرد بهشدت عصبی شده و کنترلش را از دست داده بود ناگهان در ماشین را باز کرد و خودش را به بیرون انداخت. من هم از ترسم به شهرستان فرار کردم و در این مدت مدام کابوس لحظه افتادن دختر جوان را میدیدم و فکر میکردم او دیگر زنده نیست. روزهای سختی را گذراندم و ناچار شدم کار و زندگیام را تعطیل کنم به همین دلیل شب عید به خیال اینکه دیگر پلیس در تعقیبم نیست به تهران آمدم و گیر افتادم. این متهم در حالی خود را بیگناه میداند که شاهدان شهادت دادند پیش از اینکه دختر جوان خودش را به بیرون پرتاب کند مدام با راننده درگیر بوده و او اجازه نمیداده که دختر جوان در ماشین را باز کند. به این ترتیب با دستور قاضی جنایی مرد جوان بازداشت شده و تحقیقات در اینباره ادامه دارد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
سلام مملکت ماجایگاه شهیدان بابایی باکری صیاد خرازی وهزاران شهیدگلگون کفن بخاطرامنیت وآسایش وناموس داری بوده است این امنیت بایدبرای زنان ودختران فراهم که راحت بتواننددرهرمسیروخیابانی ترددکنندحتی درهرساعتی,,یک زن یادختری برای رفتن به مکانی یاخانمی,برای رفتن به محل کار,خانه,یامدرسه می ایستد۲۰خودروخارجی مزاحمش می شوندپلیس بایدبرخوردکندواین خودروهاراتوقیف کند