خبرنگاران به در تکتک این خانهها رفتند
سرنوشت خانههای مصادرهای پس از پیروزی انقلاب چه شد؟
رکنا سیاسی:سرنوشت خانههای مصادرهای پس از انقلاب؛ خانههایی که به گفته برخی شایعات به مقامات سپرده شدهاند، اما گزارش میدانی خبرنگاران در اسفند ۱۳۵۹ حقایق دیگری از این کاخها را روشن میکند.

در نخستین روزهای پیروزی انقلاب که سران رژیم شاه و سرمایهداران معروف دستگیر شدند یا از کشور گریختند، خانههای آنها به وسیله محاکم انقلاب و به نفع مستضعفین ضبط شد؛ اما به فاصله تنها یکی دو سال پس از پیروزی انقلاب این پرسش در ذهن بسیاری مطرح بود که بهراستی سرنوشت این خانههای کاخ مانند چه شد، بهویژه اینکه بازار شایعات نیز داغ بود و شماری میگفتند این خانهها در اختیار مقامات جمهوری اسلامی قرار گرفته است.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، در اسفند ۱۳۵۹ یعنی درست دو سال پس از پیروزی انقلاب خبرنگاران «زن روز» برای پایان دادن به این شایعات تصمیم گرفتند که به برخی از این «کاخ»ها سر بکشند تا بفهمند که در آن مقطع در دست چه فرد یا افرادی است و چه استفادهای از آنها میشود. آنچه در پی میخوانید حاصل همین پرسوجوی میدانی است که طی گزارشی مفصل در مجله «زن روز» به تاریخ ۹ اسفند ۱۳۵۹ منتشر شد:
ابتدا راهی بنیاد مستضعفان شدیم. اولین و بزرگترین نهادی که از همان ابتدای پیروزی انقلاب بنا به حکم دادگاههای انقلاب کار مصادره خانههای طاغوتیان فراری و محکوم را برعهده داشته است و جدا از این گویا کار تحقیق و شناسایی و گرفتن آمار و واگذاری اموال مصادرهشده به دیگر نهادها و سازمانهای کشور نیز از وظایف آن است. از سوی دادگاه انقلاب و طبق احکام آن دادگاه مراحل در همین رابطه گفته شد که در حال حاضر بنیاد شهید بیش از یکسوم (یا یکدوم) [واژه واضح نیست]از خانههای مجموعههای مصادرهشده بنیاد مستضعفین را در اختیار دارد. همینطور معلوم شد که عوارض حاصل از نقل و انتقالهای بنیاد مستضعفان خاصه در سطوح مدیریت، کوتاهیِ زمانِ تصدی امور از سوی مسئولین جدید و وسعت اموال و املاک مصادرهشده سبب بروز نابسامانیهایی شده است به این ترتیب دریافتیم که در این میان خانههایی وجود دارند که علیرغم بودن نشانیهایشان در پروندههای بنیاد مستضعفان دقیقا از ساکنان فعلی و یا موارد استفاده امروزشان اطلاعی در دست نیست.
به هر حال در بخش املاک و مستغلات بنیاد مستضعفان توانستیم فهرست برخی خانههای مصادرهشده را به دست آوریم که عبارتاند از:
خانه «حسین وهابزاده» [اولین نماینده رسمی بی.ام؛ و در ایران]در صاحبقرانیه
خانه «علی امینی» نخستوزیری شاه معدوم در خیابان فرشته (هماکنون در اختیا سازمان بهزیستی کشور قرار دارد.)
خانه امیر اسدالله علم در پاسداران (هماکنون در اختیار بچههای بیسرپرست قرار دارد.)
کاخ «محوی» پسرخاله شاه معدوم (اینک به نام آسایشگاه معلولین انقلاب فعالیت دارد. این خانه را بنیاد مستضعفان به بنیاد شهید واگذار کرده است).
خانه «محمدرضا اویسی» در فرمانیه (هماکنون ۶ خانواده در آن زندگی میکنند.)
خانه «هژبر» [یزدانی](مدتی آسایشگاه معتادین زن بوده است.)
یکی از خانههای اشرف، خواهر شاه معدوم (هماکنون در اختیار گروه فرهنگی مسجد فرشته قرار دارد.)
دیدار با صاحبخانههای جدید
راه افتادیم تا بلکه بتوانیم از نزدیک شاهد این تغییر و تحول باشیم. اولین محل بازیدمان کاخ محوی پسرخاله شاه معدوم در فرمانیه بود. بهراستی که اطلاق کاخ به آن ساختمان اغراق نیست. ساختمان که امروز آسایشگاه معلولین انقلاب است از سوی بنیاد مستضعفین در اختیار بنیاد شهید قرار گرفته است. در داخل ساختمان درها با کندهکاریهای رنگین و سقف اتاق و سالنها با گچکاریهای بینظیر خبر از ولخرجیهای فراوان صاحب اولیه قصر میداد. چلچراغهای بزرگ تنها اشیای نیمهمنقول ساختمان بودند که هنوز میشد دیدشان و البته تصور همه اینگونه اشیا که روزی در گوشه این کاخ به نحوی آراسته شده بودند چندان کار آسانی نبود.
آنچه آن روز در آن اتاقها دیدیم مجسمههای بیروح و نقاشیهای پرلذت و فریب حاصل از پولهای بادآورده محوی و محویها نبودند که به جای آنها ۵۰ تن از جوانان از جان گذشته و یا شهیدان زندهای بر تختها خوابیده و بر چوبدستها تکیه زده بودند که با اینگونه ایثار تکهای از وجودشان طاغوت و طاغوتیان را از این کاخها (میراث بحق ملت) بیرون رانده بود.
خانه اویسی
به خانه دیگری میرویم. منزل سابق محمدرضا اویسی در کوچه پس کوچههای فرمانیه. این خانه از سری خانههای مصادرهشده به وسیله بنیاد مستضعفان بود. هیچکس دقیقا نمیدانست چه کسانی در آن زندگی میکنند و از کجا و به چه طریق به آنجا آمدهاند. خانه از بیرون دوطبقه به نظر میرسید با زیربنایی وسیع و حیاطی وسیعتر، سقف درگاهی ساختمان ریخته و در ترک خورده بود. از همان بیرون میشد حدس زد که سازمان آسایشگاه و یا موسسه خیریهای آن را در اختیار و اشغال نداشت. زنگ را که زدیم ناگهان همهمه چندین بچه که برای باز کردن در هجوم آورده بودند از پشت در به گوش رسید. بالاخره یکی در را به رویمان باز کرد. منظره دیوارهای راهروی ورودی دستکمی از سقف درگاهی نداشت. ساکنان خانه که ۵ زن و یک مرد و ۱۰-۱۲ تایی بچه هستند جلویمان صف کشیدند و یکی از زنها در پاسخ به اینکه چگونه به آن خانه راه یافتهاند گفت: «نه شهید دادهایم و نه معلول داریم فقط مستضعف هستیم. اولهای انقلاب پاسدارهای بنیاد ما را که ۳ تا خواهر و ۲ برادر با خانوادههایمان هستیم، از «اصفهانک» پایینتر از «غیاثی» در میدان خراسان آوردند اینجا ما هم هر کداممان یک اتاق را گرفتیم و داریم زندگی میکنیم البته یک غریبه هم میانمان هست که دو پسرش رفتهاند جنگ. تنها مرد خانه که اول او را برادر خود معرفی کرده بودند و بعد معلوم شد شوهر یکی از خانمهاست میگفت که بیکار است و ۲ سال است که همینطوری دارد زندگی میکند.
اتاقها که گاه تختخواب و تلویزیون و یا فرشهای ماشینی تنها زینتبخششان بود بزرگ بودند و هریک به قول صاحبان خانه سرپناه یک خانواده. در حالی که تمام خانواده جلوی در به بدرقهمان ایستاده بودند از خانه بیرون آمدیم با این فکر که چگونه خانهای از اموال مصادرهشده بنیاد مستضعفان در اختیار ۶ خانوادهای قرار گرفته که به ادعای خود هیچ چیز ندارند و هر روز هم از سوی بنیاد شهید تهدید به تخلیه خانه میشوند و با این همه هنوز در این خانه زندگی میکنند.
پاسخهای صریحتر در بنیاد شهید
به بنیاد شهید میرویم تا اطلاعات روشنتری به دست آوریم. یکی از مسئولین بنیاد پیرامون مسئله «مصادره» و «توقیف» و اینکه آیا بنیاد شهید خود رأسا اقدام به مصادره اموال و یا خانهها میکند، گفت:
خانههایی که در اختیار بنیاد شهید میباشد به چند شکل به دست آمده است: اول مصادره شده. دوم با مجوز دادگاه که خانه را توقیف کرده و نه مصادره. سوم: واگذاری بنیاد مستضعفان به بنیاد شهید. چهارم: استیجاری. در اینجا لازم به تذکر است که بنیاد شهید تنها مجری احکام دادگاه انقلاب بوده و هیچگاه رأسا اقدام به مصادره نمیکند بلکه این بنیاد تاکنون ۲۱ حکم از طرف دادستانی داشته که همه اموال مربوط به آن حکمها بنا بر تشخیص دادگاه و قید آن در حکم مربوطه «به نفع بنیاد شهید استرداد میگردد.»
اموال و خانههای توقیفی نیز تا زمان تشخیص دادگاه مبنی بر عدم توقیف از طرف آن نهاد در اختیار بنیاد شهید قرار میگیرد. بد نیست در اینجا موردی مثال زده شود تا هم مسئله توقیف روشن شده و هم به یک مورد استیجاری اشاره گردد. ساختمانی در اول خیابان کارگرد بود که مدتی در اختیار دانشجویان قرار داشت. پس از چندی خود دانشجوها مراجعه کرده و ساختمان را تحویل ما دادند. از طرف دیگر مالک این ساختمان پیدا شده و معلوم شد اتهامی بر او وارد نبوده و نیز عواید ناشی از اجاره این ساختمان را برای گرداندن درمانگاه «مهدی» در اصفهان خرج میکرده بدین ترتیب از آن زمان بنیاد شهید آن ساختمان را به مبلغ ۳۰ هزار تومان از مالکش اجاره کرده است، یک سری دیگر نیز به نفع بنیاد مستضعفان مصادره شده و آن بنیاد آنها را در اختیار ما قرار داده است.
در اینجا مسئولین به برشمردن خانههای مصادرهشده و یا توقیفی پرداختند که فهرستی از مهمترین آنها عبارتاند از:
هتل میامی تهران و اصفهان که متعلق به «درخشان» بوده و خود او این دو محل را به دادگاه بخشیده است. اکنون در هتل میامی تهران که به صورت کامل تحویل گردیده خانوادههای مجروحین و شهدای مناطق جنگی سکونت دارند.
بیمارستان میثاقیه سابق (مصطفی خمینی) که متعلق به ده شریک بهایی از جمله پروفسور «حکیم» بوده و مصادره شده است. این بیمارستان هماکنون در اختیار مجروحین جنگ قرار دارد.
شهرک آفریقا دارای هفتاد دستگاه آپارتمان بوده و متعلق به [مهدی]«حریری طلوع» سرمایهدار فراری میباشد. در این ۷۰ دستگاه خانوادههای شهدا را اسکان دادهاند.
شهرک شهدا دارای ۱۸۰ دستگاه آپارتمان که سه دانگ آن متعلق به «سر شاهپور» (لقب سر را از حکومت انگلستان گرفته است) مصادره شده و سه دانگ دیگر آن که متعلق به چهار شریک میباشد تحت رسیدگی داده است. در این شهرک خانواده شهدای تهران و گروهی از خلبانان شهید سکونت دارند.
خانه کنستانتین کشتیدار معروف یونانی (میگویند ۲۲ کشتی دارد) که تحت توقیف دادگاه بوده و بنیاد شهید اجازه استفاده از آن را دارد.
خانه گلسرخی مقاطعهکار معروف وزارت راه در رژیم سابق که اینک انبار بنیاد شهید است.
دفتر کار شفیق (یکی از همسران اشرف) که مرکز ارتوپدی بنیاد شهید میباشد. این محل را نیز بنیاد مستضعفان واگذار کرده است.
خانههای «امیر صالح» و آپارتمانهای «قاسمیه» سرمایهداران فراری که به نفع بنیاد شهید مصادره شده (از این افراد ویلاهایی هم در شمال ایران وجود دارد و به طور کلی ۱۵ ویلا در شمال در اختیار بنیاد شهید قرار گرفته که در تابستان به صورت اردوهایی در اختیار خانوادههای شهدا قرار میگیرد. همینطور این دو سرمایهدار بیش از ۱۰ شرکت و کارخانه ازجمله روغن نباتی پارس (قو) و شرکت «تاید»، شرکت خوارک دام پارس و ... به جا مانده که سهام متعلق به آنها در این شرکتها مصادره شده است.)
دیدار با خانوادههای شهدا
به شهرک آفریقا بالاتر از میدان ونک رفتیم این شهرک از ۷ بلوک ۵ طبقه که در هر طبقه دو دستگاه قرار داشت تشکیل شده بود. تماما در اختیار خانوادههای شهدا بود وقتی به محل رسیدیم دیدیم اغلب خانوادهها با در دست داشتن کارتهایی مشغول تحویل نفت از تانکری که در جلوی شهرک پارک شده میباشند و نیز تعدادی مشغول خرید از «فروشگاه میوه و سبزیجات» شهرک در پارکینگ آخرین بلوک هستند. جلو رفته و در جمع گروهی از خواهران پرسیدیم: «شما از خانوادههای شهدا هستید؟» پس از شنیدن چند جواب مثبت کوتاه، خانمی با لبخندی مهربان دستش را از زیر چادر بیرون آورده و با اشاره به خواهران دیگر به ترتیب از خودش شروع کرده و گفت: «بله، من شوهرم شهید شده، این خانم پسرش، این خانم هم پسرش و این خانم...»
وقتی خود را معرفی کرده و گفتیم که میخواهیم از وضع شهرکتان بدانیم با دعوت صمیمانه خانم شهید علیاکبر وهاج همان خانمی که پاسخمان را میداد روبهرو شده و راهی محل زندگیشان شدیم آپارتمانی بود با دو اتاق خواب کوچک و اتاقی بزرگتر به عنوان پذیرایی به اضافه سایر تجهیزات مانند حمام و آشپزخانه. در این خانه با چهار فرزند شهید و مادرش آشنا شدیم و به راستی که این خانهها سقف و فرش چه عزیزانی هستند؛ چهار یادگار از یک شهید و مادری که هفت فرزند داشته یکی شهید شده و از شش تای دیگر سه نفر در جبهه و سه نفر در پشت جبهه مشغول رزماند. خانم وهاج میگفت: «اغلب این خانوادهها یک یا چند نفری را در جبهه دارند.» از وی در مورد وضع شهرک پرسیدیم و او گفت: «این شهرک پس از فرار حریری طلوع در حالی که هنوز نیمهساخته بود مصادره شده و در اختیار بنیاد مستضعفان قرار گرفت و آن بنیاد پس از گذشت چند ماهی با همکاری بنیاد شهید ساختمانهای نیمهساخته را کامل کرد و از یک سال و نیم پیش که سه بلوک از هفت بلوک آماده شد شهرک به بنیاد شهید واگذار شده و سکونت خانوادههای شهدا آغاز گشت تا شش ماه پیش که همراه با اتمام کار شهرک تمام آپارتمانها در اختیار خانوادههای شهدا قرار گرفت. تمام این ۷۰ دستگاه هم به همین صورت دو اتاق خوابه است و تنها ۵ دستگاه آن ۳ اتاقه میباشد که به خانوادههای پرجمعیتتر داده شده است. ناگفته نماند که این شهرک زیر قسط بانک است و این مسئله مشکلاتی را برای مسئولین بنیاد ایجاد کرده است.»
دقایق بیشتری را نزد خانواده شهید وهاج گذراندیم. دقایقی که صحبت به شهید و نحوه شهادتش کشید و پس از آن با آرزوی صبر و موفقیت برای این خانواده و تمامی خانوادههای شهدا از آنها خداحافظی کرده و در زیر بارانی که باعث سکوت و خلوت محوطه شهرک شده بود محل را ترک کردیم.
راندهشدگان عراقی
مقصد بعدی ما دفتر کار شفیق یکی از همسران اشرف بود. دفتر کاری که استخر بزرگی در وسط سالنش بدان معنی میداد! این محل به علت داشتن حمامهای متعدد اوضاع ساختمانی مرکز ارتوپدی بنیاد شهید شده بود تا مدتی پیش فعال بوده و در روز دیدار ما برای تجهیزات جدید در دست تعمیر بود. ازجمله این تعمیرات پر کردن استخر و استفاده از زمین آن برای سالن ورزش معلولین است.
پس از دیدار از مرکز ارتوپدی بنیاد، راهی کوچه پس کوچههای زیبا و پردرخت محمودیه شدیم. جایی که فاصله هر خیابانی با خیابان دیگر را تنها دیوارهای بلند باغ یک خانه پر میکند و در میان این دیوارها به دنبال خانه کنستانتین کشتیدار یونانی گشتیم. یافتن خانه کار مشکلی نبود زنگ یکی از دربهای منزل را به صدا درآورده و با برادری عرب! روبهرو شدیم او با فارسی ضعیفی که میدانست برایمان گفت: «طبقه بالای این خانه در اختیار راندهشدگان عراقی است و البته من و چند تن از دوستانم نیز که هماکنون در ایران کار میکنیم اتاقی داریم.»
با وی به محوطه باغ خانه رفتیم و در طبقه اول با خانوادهای ایرانی آشنا شدیم. آنها گفتند که از سالها قبل باغبان و خدمتکار این خانه بوده و در طول ۱۰ یا ۱۱ ماهی که صاحبخانه در نقاط دیگر دنیا بود از منزلش نگهداری میکردند بعد از انقلاب وقتی بنیاد شهید به محل آمده و ملاحظه نموده که این خانواده جایی برای زندگی کردن ندارند اجازه استفاده از خانه را به آنها داده است.
خانه رضا قطبی
منزل امیر صالح سرمایهدار فراری مقصد بعدی ما بود. پس از یافتن خانه در نزدیکی پارک نیاوران و ورود به حیاط جلویی خانه دریافتیم که این محل انبار بنیاد شهید خواهد شد. محوطه حیاط و ایوان پر از اسباب و مقوا بوده و چند نفری مشغول جابهجایی اسبابها به داخل خانه بودند. نماینده بنیاد شهید در محل توضیح داد که فعلا این محل به صورت انبار درخواهد آمد، زیرا اموال بسیاری در اینگونه خانهها هست که باید در جایی جمع شده تا از خرابی آنها جلوگیری گردد.
و بالاخره راهی آخرین محلی شدیم که وقتمان اجازه دیدار از آن را میداد. خانه قطبی پسردایی فرح در خیابان پاسداران. اطلاعاتی که از این خانه در دست داشتیم این بود که اکنون بیمارستان معلولین بنیاد شهید میباشد، اما در محل با سردر دیگری روبهرو شدیم. بر روی تابلوی سردر نوشته بودند: «دبیرستان دخترانه فدک» به درون رفته و از ناظم دبیرستان جریان را جویا شدیم. وی توضیح داد که این خانه تا اول مهرماه جاری بیمارستان معلولین بنیاد شهید بوده، اما از شروع سال تحصیلی با تقاضای آموزش و پرورش که به محلی در این منطقه جهت دبیرستان احتیاج داشت از طرف بنیاد شهید واگذار شده و بیمارستان معلولین به ساختمانی در فرمانیه انتقال یافته است. ناظم دبیرستان همچنین توضیح داد که این مدرسه دارای یازده کلاس میباشد...
آخرین محل بازدیدمان را با آرزوی اینکه همه این خانهها محل رشد و نجات و رفاه جامعه شود ترک گفتیم.
-
فیلم / راز جمجمه دو هزار ساله
ارسال نظر