دیگری تکیه کلامش سیاست‌های نجات‌بخش سوسیالیسم است و مدام از سلطه قدرت بر تمام ارکان زندگی فردی و اجتماعی مثال می‌زند. پسری لاغراندام که با ریش مدل پروفسوری کوتاه، پالتوی بلند مشکی و کلاه کج مشکی پوشیده است، دست‌هایش را تندتند تکان می‌دهد و انگار که خطابه‌ای انقلابی ایراد می‌کند، می‌گوید: «نئولیبرالیسم افسارگسیخته‌ای که در ایران وجود دارد، در هیچ جای دیگر جهان نیست. سرمایه‌داری به منحط‌ترین شکلش در ایران رواج دارد و همه ما را می‌بلعد. آموزش و بهداشت، همه چیزهایی که در کشورهای دیگر برای مردم رایگان است، در اینجا کالایی شده است.» دانشجوی دیگری دنباله حرفش را می‌گیرد و می‌گوید:«همین نئولیبرالیسمی که از آن حرف می‌زنی، در این سال‌ها چطور به‌وجود آمد؟ مگر سال‌های اول انقلاب بیشتر تفکر و دیدگاه‌های چپ حاکم نبود؟ از دلش همین نئولیبرالیستی درآمد که حالا می‌گویی.» جنگ مکتب‌ها و نحله‌ها، هیچ وقت در محیط‌های دانشجویی تمامی ندارد. از یک طرف آن‌هایی که نگاه‌شان به اقتصاد سوسیال نزدیک‌تر است، معتقدند که دولت باید کنترل اقتصاد را با عدالت تمام در دست داشته باشد، به وضعیت کارگران رسیدگی کند و مسائل رفاهی مردم را به بهترین شکل در اختیارشان قرار دهد، آنها معتقدند که خصوصی‌سازی بلای جان طبقه کارگر است و کارفرما را اساساً نه یک کارآفرین، بلکه یک سرمایه دار زالوصفت می‌بینند. در آن سوی طیف، طرفداران اقتصاد آزاد معتقدند که آشفته‌بازار امروز اقتصاد، محصول دخالت‌های مداوم دولت و بنگاه‌داری عریض و طویل اوست. به اعتقاد آنها، هیچ دولتی جسارت آزادسازی و دست شستن از بازار Store را نداشته و حالا آوار همین بزدلی روی مؤلفه‌های مختلفی مانند نرخ ارز ریخته است و به‌جای آنکه قیمت ارز در نقطه‌ای به تعادل برسد، به شکلی کاذب بالا می‌رود. در تمام کشورهای توسعه یافته دنیا، جناح چپ و راست با اسم‌های مختلفی مانند محافظه کار و دموکرات فعالیت می‌کنند و بنیان‌های نظری‌شان ثابت است. مانیفست اقتصادی این احزاب آنقدر روشن است که سیاستمداران سوار روی همین ایده‌های اقتصادی به قدرت می‌رسند اما در ایران ملغمه‌ای از ایده‌ها، اقتصادها، مکتب‌ها ونحله‌های نظری وعملی در هم آمیخته‌اند و زمانی که بحث از محافل دانشگاهی فراتر می‌رود و به سازمان‌های سیاستگذار می‌رسد، دیگر آن منطق صفر و صدی حاکم بر تفکر دانشجویان وجود ندارد. پویا ناظران، اقتصاددان جوانی که از بازی‌های سیاسی در ایران جداست، چند وقت پیش به طعنه در کانال تلگرامی خود نوشته بود:«هفته اول ژانویه هر سال، کنفرانس سه روزه انجمن اقتصاددانان امریکا برگزار می‌شه. چندین هزار اقتصاددان از سراسر امریکا و همین‌طور کشورهای دیگه، تو یه شهر جمع می‌شن، چندین هتل مجاور رو هم اجاره می‌کنند و به ارائه مقالات علمی و مباحثه در مورد اونها می‌پردازند. پارسال حدود ۱۰۰۰ تا مقاله در سه روز ارائه شد. منتها تمام این چند هزار اندیشمند، به یک زبان منطق و در چارچوب یک علم بحث می‌کنند، علم اقتصاد. در بین این هزار مقاله، اثری از نگاه مکتبی به اقتصاد نمی‌بینید. حالا نگاه کنیم به ایران. یک دوجین مکتب اقتصادی داریم. اقتصاد آزاد داریم، اقتصاد لیبرال داریم، اقتصاد نیاوران داریم، اقتصاد جهادی داریم، اقتصاد جریان اصلی داریم... «تعلق فکری نداشتن به جریان اصلی اقتصاد» تو کشور شده یه برند. آخه این همه علم ستیزی تا کی؟»

چه مکاتب فکری در ایران وجود دارند؟

هنوز هم پس از دو دهه روشن نیست که عنوان «مکتب نیاوران» از یک ایده ژورنالیستی به ادبیات محافل اقتصادی نفوذ کرد یا اینکه واقعیت برعکس بوده است. «مکتب نیاوران»، «مکتب دین و اقتصاد»، «مکتب بهشتی» و حتی مکتب اصفهانی همگی نام‌های جذاب جعلی برای صدا کردن موضوعات تکراری است. مؤسسه عالی آموزش وپژوهش مدیریت وبرنامه‌ریزی عنوان مرکزی در دل منطقه سرسبز نیاوران است که تقریباً از انواع گرایش‌های اقتصادی و سیاسی در دوره‌های زمانی مختلف در آن حضور و مدیریت داشته‌اند. در این مؤسسه هم محمد طبیبیان با دیدگاه اقتصاد آزاد تدریس کرد و هم علیرضا علوی تبار در دوره‌ای که تعلق خاطر بیشتری به نگاه اقتصادی چپ داشت، حضور یافته است. ریاست مؤسسه به‌تازگی از مسعود نیلی به محمد نهاوندیان رسیده که هیچ نسبت فکری، سیاسی و حتی خاستگاه مشترک اجتماعی هم ندارند. این قاعده در مورد سایر واژه سازی‌ها درباره مؤسسات اقتصادی هم معنا دارد. پایان دولت محمد خاتمی مصادف با بازنشستگی موقت برخی مدیران اقتصادی به حساب می‌آمد. در این دوره زمانی هر گروهی تلاش کرد برای همفکرانش پایگاه دست و پا کند. راه‌اندازی مؤسسه مطالعاتی و آموزشی در مرکز تهران توسط طبیبیان و عبده تبریزی و مدتی بعد تأسیس سایت «رستاک» با مقاله مفصل مسعود نیلی در معرفی این رسانه، برگزاری جلسات در مؤسسه دین و اقتصاد با محوریت فرشاد مؤمنی و عموماً با موضوعات تاریخی مانند گرامیداشت مرحوم عالی نسب یا بررسی اقتصاد جنگ همگی محصول فراغت مدیرانی بود که سابقه حضور در دولت‌ها را داشته‌اند و به غیر از رفتارهای بروکراتیک میراث دیگری از خود برجای نگذاشتند. دامنه مکتب سازی‌ها حتی تا مرکز تحقیقات استراتژیک که ریاست آن برعهده حسن روحانی و استادان آن افرادی همچون حجاریان و عبدی بودند هم پیش رفته بود ولی تمام این مرکزها در هیچ دوره تاریخی خروجی ندادند که بتوان آن را محصول تفکرات منسجم جمعی دانست؛ چه اینکه در همان مؤسسه‌ای که سعید حجاریان از سیاست می‌گفت، حسام‌الدین آشنا هم حضور داشت و علی ربیعی هم که پایگاه فکری‌اش به خانه کارگر نزدیک است، مقاله چاپ می‌کرد.

بازی مکاتب جعلی طی شش سال گذشته از یادها رفته بود تا اینکه بازهم خروج نیلی و حضور نهاوندیان فراموش شده‌ها را به یاد آورد. اما احتمالاً نهاوندیان هم تغییری اساسی در سرفصل‌ها و حتی استادان این مؤسسه به نسبت دوره حضور مسعود نیلی ایجاد نمی‌کند و نیلی هم به قیاس رئیس اسبق این مؤسسه کارمندی را جابه جا یا اخراج نکرده بود. اساساً این مؤسسه توسط کارمندان رسمی دولت اداره می‌شود که جابه‌جایی و تغییر آنها نزدیک به محال است.

وضعیت مؤسسه دین و اقتصاد هم با وجود ذات خصوصی آن متفاوت از این مؤسسه نیست و هیچ کدام از این مکاتب از واژه به مفهوم بدل نشده‌اند که اگر اتفاقی غیر از این رخ داده بود، یک دهه قبل مؤسسه‌ای که طبیبیان با اعتبار خود ساخته بود به‌دلیل گرفتاری مالیاتی تن به تعطیلی و زیان نمی‌داد و اکنون مکتبی رشد کرده بود که واقعاً خروجی آن مدیران با گرایش فکری مشخص بود. مرور تمام این اسامی و چهره‌های دیگر، نشان می‌دهد که آنها در دوره‌های مختلفی در دولت‌ها حضور و سمت داشتند یا از چهره‌های نزدیک به دولت بودند اما هیچ دولتی تفکر یکپارچه اقتصادی را پیاده نکرده است و به همین دلیل هم، مسائلی که اقتصاد ایران را گرفتار خود کرده، ملقمه‌ای از بحران‌های مختلف است. موسی غنی‌نژاد، چهره شاخص مدافعان اقتصاد آزاد چند سال پیش در گفت‌و‌گو با دنیای اقتصاد گفته بود:«اگر بخواهیم این موضوع را از لحاظ واقعیت‌های تجربی و تاریخی مورد واکاوی قرار دهیم، به این نتیجه می‌رسیم که آنچه بعد از انقلاب اسلامی ایران اتفاق افتاد، حاصل تصمیم‌های ملهم از مکاتب مختلف رایج در علم اقتصاد نبود، بلکه حاصل تفکری بود که به‌صورت روشن بیان نشده، اما در تمام این سال‌ها در پشت‌صحنه حاضر بوده و نقش تعیین‌کننده‌ای داشته است. این تفکر که شکل ایرانی آن را نمی‌توان در هیچ کدام از دسته‌بندی‌های مکاتب جا داد، ریشه در تئوری‌ای دارد که در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ میلادی توسط نظریه پردازان مارکسیست که عمدتاً روسی بودند، مطرح شد. این تئوری بعدها «راه رشد غیر‌سرمایه‌داری» نام گرفت.»

لیبرال ها و سوسیالیست های وطنی درباره اقتصاد ایران چه می گویند؟

مسعود نیلی: آنچه امروز ما می‌گوییم ادعا داریم که آموزه‌های اصیل علم اقتصاد است که در دانشکده‌های اقتصاد دنیا تدریس می‌شود. می‌خواهم بگویم پرچمی که در دست ماست پرچم بزرگ‌تری به‌نام «جریان اصلی علم اقتصاد» است. عملکرد این جریان اصلی و متعارف چیست؟ دستاوردهایی چون حذف رانت، ایجاد نظام تک‌نرخی ارز، کاهش متوسط نرخ تورم دنیا به زیر 2 درصد یا کاهش نرخ بیکاری در تمام کشورهای دنیا به حدود 6درصد، نتیجه

همین اقتصاد است.

محمد طبیبیان: طى دهه‌هاى گذشته بخشى از تشکیلات سیاسى شبه‌حزبى و برخى از افراد مقام‌جو خود را «نهادگرا» معرفى مى‌کردند و هرگز هم حاضر نشدند در مقابل این پرسش که اصول فکرى شما مشخصاً چیست و نسخه سیاست اقتصادى شما براساس آن اصول فکرى کدام است توضیحى ارائه کنند و آنچه را که نظریات و کاربرد آن است، در چند صفحه معرفى کنند تا دیگران هم بدانند. متأسفانه هرگز چنین نشد.

فرشاد مؤمنی: وقتی مصاحبه آقایان طبیبیان و غنی‌نژاد را ملاحظه می‌کنید پی به نکته‌های شگفت‌انگیزی از تناقض‌گویی‌های آشکار می‌برید. برای مثال اینها از یک طرف به نقد دائمی برنامه تعدیل ساختاری استناد می‌کنند و از طرف دیگر اتهامات و دروغ‌هایی به ما نسبت می‌دهند که حکایت از این دارد که بیشتر به شنیده‌ها توجه دارند و حتی یک بار هم آثار ما را نخوانده‌اند.

موسی غنی‌نژاد: هرجا که بخواهد یک جریان علمی ایجاد شود، اصحاب ایدئولوژی‌های کج محور می‌آیند و آن را خراب می‌کنند. این ایدئولوژی‌های چپگرا، بنا به ماهیت خود ضد اقتصاد آزاد و به‌طور کلی ضد آزادی‌های فردی‌اند.

حسین راغفر: برای ابهام زدایی از اینکه آیا طرفدار اقتصاد دولتی هستم یا کمونیستی، این اعتراف ضروری است که تعلق خاطر به هیچ مکتب اقتصادی ندارم و هر آنچه را که پاسخی باشد به آلام تن رنجور اقتصاد وطن برمی‌گزینم، چه از آدام اسمیت باشد یا از کارل مارکس، چه از میلتون فریدمن باشد یا از توماس پیکتی.

منابع: یادداشت 11 تیر دنیای اقتصاد گفت‌و‌گوی نیلی با تجارت فردا / گفت‌و‌گوی دنیای اقتصاد با غنی نژاد /

مقاله راغفر در سایت فرارو / گفت‌و‌گوی فرشاد مؤمنی با اعتماد / یادداشت طبیبیان در دنیای اقتصادی در 11 تیر 97

اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید

ریحانه یاسینی