وعدههای دولت برای آسیبدیدگان حادثه پلاسکو اجرایی نشد
رکنا:مسئولان دولتی با وعده و وعیدهای بیعمل، بیمسئولانهترین و سیاسیترین برخورد را با واقعه دردناک پلاسکو داشتند...
۴۰ روز از ریزش بلندترین سازه قدیمی تهران و البته وعدههای مسئولان در راستای جبران خسارتهای وارده به کسبه و پیشگیری از حوادث Accidents مشابه میگذرد. وزیری وعده جبران خسارت کسبه پلاسکو و دیگری اشتغال کارگران بیکار را داد، مسئولی وعده داده که کارگران را صاحب کار میکنیم و آن یکی هم گفت وام ۳۰۰ میلیونی به آسیبدیدگان میدهیم، اما امروز آنچه از میان دید و بازدیدهای پلاسکویی مسئولان باقی مانده، نارضایتی و عصبانیت کسبه پلاسکو در کنار یادگاریهایی است که به روایت تصاویر در صفحات مجازی مسئولان باقی ماند؛ عکسها و تصایر که دو ماه دیگر و در ایام انتخابات به کار مسئولان خواهد آمد.
ساختمانی آتش گرفت و بعد از ساعتها تلاش، جمعی از آتشنشانهای فداکار را به کام مرگ کشاند و هزاران کارگر و کسبه را ورشکست کرد.
اما روزهای فاجعه در دل تهران میان تلی از دود، آتش، آوار، غم و مصیبت خانوادههای داغدار و خسارات مالی کسبه، علاوه بر اینکه زمان مغتنمی برای ماهیگیری سیاسی از آب گل آلود شد، فرصت مناسبی هم برای بازدیدهای مسئولان سلفی بگیر و یادگاری بگیر و وعدههای دلگرمکنندهشان بود.
از یک سو، جریانی که همواره حیات سیاسی خود را وامدار منافع جناحی است، با دورخیزی از اصل ماجرا و البته بیتوجه به توصیههای ابتدایی رهبر معظم انقلاب در بدو حادثه Incident مبنی بر اینکه «وظیفه فوری را بر هر حرف و حدیثی مقدم بدارند»، آتشسوزی و فاجعه ساختمان پلاسکو را دستمایه امواج تخریبی خود قرار داد و هر ساعت از منظری کوشید تا این ماجرا بهانهای برای تخریب و اختلافافکنی شود.
فرصتطلبی با کمترین هزینه
فرصتطلبی و برنامهریزی با کمترین هزینه به جایی رسید که حتی در اقدامی با شائبه انتخاباتی، دستور تشکیل کمیته ملی بررسی علل حادثه صادر شد تا گزارش آن همزمان با ثبتنامهای انتخاباتی ارائه شود، اقدامی با احتمالاً هدف تخریب رقیب که میتوان گفت اگر همین برنامهریزی و تشکیل چنین کمیتهای برای حل بحرانهای مدیریتی چون حادثه قطار سمنان، زمستان سخت گیلان، مازندران و سیستان، تعطیلی ۶۰ درصدی کارخانههای کشور، بیکاری ۶ میلیون جوان ایرانی، آلودگی هوای تهران و کلانشهرها، فسادهای سنگین و نجومی رخ میداد، امروز کمتر با حجم نارضایتی عامه مردم مواجه میشدیم.
وعدههایی که بر زمین ماند
از سوی دیگر وعده وزیر کار برای حمایت از ۴ هزار کارگر بیکار شده ساختمان پلاسکو، ارائه وام ۳۰۰ میلیونی ولیالله سیف به صاحبان هر صنف در پلاسکو با یک سال تنفس و بازپرداخت سه ساله، وام خرد به افراد آسیبدیده، پرداخت مستمری و بیمه بیکاری کارگران تحت پوشش سازمان تأمین اجتماعی، اعزام کارگران به شغلهای مورد نیاز، بخشودگی مالیات کسبه پلاسکو، تشکیل کمیته ویژهای برای یاریرسانی مالیاتی، بانکی و بیمهای به واحدهای فعال آسیبدیده در ساختمان پلاسکو تنها بخشی از اظهارات مسئولانهای بود که کسبه پلاسکو را در اوج بحران امیدوار میکرد تا نگران آینده از دست رفته مالی خود نباشند.
هر چند کسبه نیز بعد از مدت کوتاهی همه دید و بازدیدهای پلاسکویی و تزریق امیدواریها را در حد حرف دانستند و عقیده داشتند کار اجرایی مشخصی برای پاسخگویی و ساماندهی آنها انجام نخواهد شد. چنانکه بعد ازگذشت ۴۰ روز از این حادثه، دیگر پلاسکو در صدر خبرها نیست و همانگونه که همواره همهچیز به دست فراموشی سپرده میشود، پلاسکو هم به آرامی در حال فراموش شدن است و کسبه میگویند وعدههای مسئولان یک به یک تو خالی از آب درآمده و دست آنها را در پوست گردو گذاشتهاند. تنها وعدهای که در این روزها به سرعت عملی شد، اسکان سریع کسبه پلاسکو در مرکز تجاری نور تهران بود. مغازههایی که تنها برای سه ماه رایگان در اختیار کسبه است و از اردیبهشت ماه اجاره آن باید پرداخت شود. همین موضوع هم نه با پیگیری دولت، بلکه ظاهراً با مرحمت مالک پلاسکو محقق شد.
اسکان در مرکز تجاری که رونقی ندارد
علاوه بر این، اگر تا به حال گذرتان به خیابان ولیعصر افتاده باشد و قدمی در این مرکز تجاری گذاشته باشید، خواهید دید با وجود گذشت ۱۰سال از عمر این مرکز تجاری، هنوز رونقی ندارد و در حالی که حتی مغازههای واقع در طبقه همکف و نزدیک در ورود و خروج هم فاقد مشتری هستند، به دلیل ازدیاد مغازهداران پلاسکو، طبقات دیگر این مجتمع به کسبه پلاسکو واگذار شده است.
از همان روزهای ابتدایی کسبه پلاسکو عقیده داشتند که براساس اجبار شرایط فعلی را پذیرفتهاند و حتی امید چندانی هم به رونق کسب و کار خود در محل فعلی ندارند، چراکه ظاهراً واحدهای جدید بدون مشورت به آنها واگذار شد و حتی انتظار حداقلی آنها در جانمایی برآورده نشد، چنانکه این کسبه با تمسخر میگفتند در پیچ و خم راهروهای این مجتمع ما خودمان قادر به پیدا کردن مغازه نیستیم، چه برسد به اینکه امیدی به رونق کسب و کار داشته باشیم. جالب است بدانید مسئولان اتاق اصناف حتی حاضر نشدند از ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان هم بگذرند و غرفه رایگان نمایشگاه بهاره در اختیار کسبه پلاسکو قرار دهند و هر یک از کسبه برای شرکت در نمایشگاه بهاره، ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان پرداخت کردهاند!
وعدههایی که طلبکاران را نسبت به کسبه پلاسکو جری کرده است
نکته مغفول مانده، فضای بیرونی شکل گرفته بر مبنای وعدههای مسئولان دولتی است که اکنون بعد از مدتی طلبکاران را نسبت به وصول طلبشان از کسبه پلاسکو جری کرده است.
یکی از همین مغازهداران پلاسکو میگوید: الان همه میگویند شما که مشکلی ندارید. مغازههایتان را دوسال دیگر تحویل میگیرید، وام ۳۰۰میلیونی هم که گرفتهاید و در مغازه رایگان هم که کار میکنید. همین الان دو نفر از طلبکارها آمده بودند که از همان وام ۳۰۰میلیونی طلبهایشان را وصول کنند. حالا هرچی میگویم وام ندادهاند، باورشان نمیشود. تو را به خدا از قول ما به مسئولان بگویید اگر کاری برایمان نمیکنید، حداقل به مشکلاتمان اضافه نکنید. چرا وعده بیجا میدهید؟
جدا از درد کاسبان پلاسکو، یکی دیگر از وعدههایی که التیامبخش خانوادههای داغدار و آتشنشان بود به گفتههای معاون بنیاد شهید خلاصه شد که اظهار داشت: آتشنشانانی که در حادثه پلاسکو جان باختند، به عنوان شهید خدمت محسوب میشوند. اما به تازگی سعید شریفزاده، مدیر عامل سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران درباره شهید محسوب شدن شهدای آتش نشان پلاسکو گفته است: بهرغم پیگیریهای شهرداری تهران هنوز بنیاد شهید کاری برای شهدای پلاسکو انجام نداده است.
برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
منبع:باشگاه خبرنگاران جوان
ارسال نظر