بدعت در آمارسازی اشتغال و کاهش بیکاری در کدام دولت شروع شد

واقعیت چیست ؟ 

مرکز آمار ایران در آخرین آمار گیری خود کسانی را که یک ساعت در هفته کار می کنند را شاغل به شمار آورده ولی واقعیت این است که هیچ کس نمی تواند با یک ساعت کار کردن در هفته معیشت و خرج زندگی خود را تامین کند ؛ به همین علت خبر نگار اقتصادی خبر گزاری معتبر فارس در گزارشی خبری ، ضمن انتقاد درست و مستند از مرکز آمار ایران که یک ساعت کار در هفته را برابر با اشتغال دانسته ، در بررسی این روش محاسبه فراموش کرده به این موضوع اشاره کند که این بدعت در دولت آقای دکتر احمدی نژاد گذاشته شد و نه در دولت آقای دکتر روحانی.

در این تحلیل نه قصد جانبداری از دکتر روحانی وجود دارد و نه قصد توهین به دولت آقای دکتر احمدی نژاد ، این تحلیل می کوشد تا نشان دهد که در یک بررسی و گزارش خبری،  درست آن است که به ریشه هاو گذشته یک روش محاسبه دقت شود و گرنه احتمالااین شائبه پیش میآید که ممکن است خبر نگار با قصد و غرض دست به انتشار گزارش خبری زده باشد .

در بررسی موضوع نخست گزارش کامل خبر نگار اقتصادی خبر گزاری فارس می آید :

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، نتایج طرح آمارگیری نیروی کار طبق گزارش رسمی مرکز آمار ایران نشان می‌دهد که نرخ بیکاری جمعیت 10 ساله و بیشتر به 12.7 درصد رسیده که بشترین نرخ بیکاری در گروه سنی 20 تا 24 ساله با 31.9 درصد بوده است. 

براساس این گزارش، در حالی این گزارش به تفکیک گروه سنی جمعیتی و جنسیتی توسط مرکز آمار ایران منتشر شده که تعریف «شاغل» بسیار نکته قابل توجهی دارد به طوری که تمام افراد 10 ساله و بیشتر که در طول هفته مرجع، اگر در یک هفته یک ساعت کار کرده باشند، شاغل نامیده می‌شوند. 

از نظر معیشتی و تأمین نیازهای یک خانواده، اگر فردی در هفته طبق قانون کار 44 ساعت هم کار کند، امکان کسب درآمد بخشی از آن میسر خواهد شد و نیروی کار در کشور با توجه به مشکلات اقتصادی و رکود قطعاً باید بیش از این میزان را زمان صرف کند تا بتواند معیشت خانواده خود را تأمین کند. 

با یک حساب سرانگشتی اگر حداقل حقوق 812 هزار تومانی سال 95 کارگران را تقسیم بر 176 ساعت موظفی کار، نیروی کار طبق قانون کار را محاسبه کنیم، برای هر یک ساعت رقمی معادل 4613 تومان به دست می‌آید.

یعنی با توجه به اینکه میزان حداقل حقوق بر اساس قانون کار هر ساعت 4613 تومان اعلام شده است، طبق گزارش مرکز آمار ایران،  اگر فردی در هفته 4613 تومان درآمد داشته باشد، شاغل به حساب می‌آید و این فرد شاغل حتماً باید معیشت یک هفته خود و خانواده‌اش را تأمین کند و این نوع ارائه آمار به دیگر جوانب و مشکلات جامعه نمی‌پردازد.

بنابراین، دولت شاغلان را به طور عمده به دو گروه مزد و حقوق‌بگیران و خوداشتغالان تقسیم می‌کند که ترک موقت کار در هفته مرجع با داشتن پیوند رسمی شغلی، برای این دو گروه به عنوان اشتغال نیز محسوب می‌شود.

نکته جالب توجه دیگر در آمارهای مرکز آمار ایران و نتایج آن در طرح آمارگیری نیروی کار، شاغل به حساب آمدن کارآموزانی است که در دوره کارآموزی فعالیتی در ارتباط با فعالیت مؤسسه محل کارآموزی انجام می‌دهند، بنابراین، فعالیت این کارآموزان حتی بدون دریافت دستمزد «کار به حساب می‌آید».

به گزارش فارس، با این تفاسیر، اگر گروه‌هایی که دارای اشتغال ناقص هستند و یا حداقل کمتر از چندین ساعت در روز کار می‌کنند و کارآموزان را از فهرست شاغلان کشور حذف کنیم، نرخ بیکاری با واقعی، با آنچه دولت اعلام می‌کند تفاوت چشمگیری خواهد داشت.

در این باره حمید حاج‌اسماعیلی، کارشناس ارشد بازار کار درباره آماری که از سوی دولت به عنوان نرخ بیکاری یا جمعیت شاغلان اعلام می‌شود، به خبرنگار فارس گفت: این آمارها را باید غیرواقعی و غیرمنطقی توصیف کرد، چرا که با یک ساعت کار در هفته نمی‌توان فردی را شاغل به حساب آورد و مردم هم به خوبی این عوام‌فریبی را می‌فهمند.

وی افزود: به خوبی می‌توان فهمید که با یک ساعت کار در هفته نمی‌توان هزینه‌های معیشتی را تأمین کرد و حتی کرایه و هزینه رفت و برگشت به محل کار نیز جبران نمی‌شود، بنابراین چرا دولت با بررسی دقیق‌تر اوضاع نیروی کار، گزارش واقعی درباره وضعیت فعلی نیروی کار تهیه نمی‌کند؟ 

حاج‌اسماعیلی معتقد است که نرخ بیکاری اعلام شده در تابستان سال 95 با واقعیت‌های فعلی بنگاه‌های اقتصادی و بخش مولد اقتصاد و خدماتی فاصله معناداری دارد و دولت نباید با این اعداد و ارقام غیرواقعی خود را گمراه کند. 

وی افزود: دولت اولویت اول کشور را مسئله اشتغال جوانان معرفی می‌کند و از آن طرف با عدم وجود برنامه‌ریزی و سیاست‌هایی در جهت اشتغال، اقدامی خلاف اظهاراتش انجام می‌دهد، بنابراین نمی‌توان واقعیت‌های فعلی را با آنچه که در سخنان رئیس‌جمهور می‌شنویم مطابقت دهیم. 

به گزارش فارس، محصلانی که در هفته مرجع در نتایج طرح آمارگیری نیروی کار به طور موقت به کار مشغول شده‌اند نیز جزو شاغلان به حساب آمده‌اند که در نوع خود، اقدام جالبی است و در این طرح، گستره شاغلان تا حد زیادی افزایش پیدا می‌کند، در حالی که شاغلان واقعی بسیار کمتر از میزانی هستند که همواره اعلام می‌شود. 

بر اساس این گزارش،  با توجه به شگردهایی که برای اعلام نمایشی نرخ بیکاری در گزارشات وجود دارد، درباره میزان ساعات کاری یک فرد شاغل، این نتیجه به دست می‌آید که آمارها بدون درنظر گرفتن اوضاع کسب و کار کشور و مخارج بررسی و اعلام شده‌اند که علاوه بر آن تأثیری در بهبود فرآیند تصمیم‌گیری در میان سیاستگذاران نخواهد گذاشت و تنها به عنوان یک اقدام غیراقتصادی مورد توجه دولت‌ها قرار می‌گیرد. 

اما این همه واقعیت نیست 

خبر گزاری عصر ایران در یک گزارش خبری ودر پایان دوره دوم ریاست جمهوری آقای دکتر احمدی نژاد  به بررسی موضوع اشتغال و بیکاری پرداخته بود ، متن این گزارش را می خوانید :

عصرایران: در حالی که دولت مدعی اشتغالزایی چند میلیونی است و محمود احمدی نژاد نیز زمستان گذشته اعلام کرده بود که دولت او توانسته 6 میلیون شغل ایجاد کند ، بررسی های علمی نشان می دهند میزان خالص اشتغالزایی در دوران احمدی نژاد نزدیک به "صفر" بوده است.

شب گذشته ، دکتر مسعود نیلی ، یکی از برجسته ترین اقتصاددانان ایران مهمان ویژه برنامه تلویزیونی "پایش" بود که به طور مستقیم از شبکه اول سیما پخش شد.

این استاد اقتصاد ، به همراه خود ، نمودارهایی از وضعیت اقتصادی کشور را آورده بود که غافلگیر کننده ترین و تکان دهنده ترین آن ، مربوط به میزان اشتغالزایی در دولت احمدی نژاد و دولت های قبلی بود که به طور زنده بر روی آنتن رفت.

 این اقتصاددان ، در نمودار تخصصی اشتغال ، میزان اشتغال ایجاد شده در  بازه های زمانی 5 و 10 ساله را از سال 1335 تا 1390 را اعلام کرد که بر اساس آن ، کمترین اشتغال خالص ایجاد شده در نیم قرن گذشته ، مربوط به دولت کنونی است.

اشتغال خالص ، ناظر به میزان اشتغال ایجاد شده و میزان افراد بیکار شده در یک دوره زمانی خاص است.

بر این مبنا ، در سال های 1385 تا 1390 ، میزان اشتغالزایی خالص سالانه ، تنها 14 هزار و 200 بوده است که بسیار ناچیز و در حد صفر است.

این در حالی است که بنا بر ادعای احمدی نژاد ، میزان اشتغالزایی سالانه در 7 سال گذشته ،به طور متوسط سالانه 857 هزار نفر بوده است.البته همین دولت مدعی است در سال های 89 و 90 ، به میزان 2.5 میلیون نفر اشتغالزایی کرده و در سال 91 نیز 2 میلیون شغل ایجاد کرده است!

ارائه آمار 14 هزار و 200 شغل در سال در رسانه ملی در حالی است که طبق همین آمار ، در دولت قبل از احمدی نژاد ، میزان اشتغالزایی خالص ، بالغ بر 695 هزار نفر در سال بوده است.

آمار اشتغالزایی خالص در دوران دفاع مقدس نیز که کشور درگیر یک جنگ تمام عیار 8 ساله بود ، حدود 200 هزار شغل در سال بود که 14 برابر بیشتر از دوران کنونی است که بالاترین درآمد نفتی کل تاریخ ایران را داشته است.

در زیر نمودار تکان دهنده ای که در برنامه زنده پایش از شبکه یک سیما پخش شد را می بینید:

گروه اقتصادی مشرق -به گفته منتقدان، دولت های نهم و دهم با دستکاری در تعریف بیکاری تلاش می کردند نرخ بیکاری را کمتر از واقع نشان دهند.

دستمایه این انتقادات هم تعریفی است که از فرد شاغل در محاسبات مرکز آمار صورت می گیرد. طبق تعریف مرکز آمار، به فردی که در هفته حداقل یک ساعت کار کرده باشد، شاغل گفته می شود و وی جزو بیکاران محسوب نمی شود.

در کشورمان مرکز آمار مسئول تهیه و انتشار نرخ بیکاری است. این مرکز در راستای هماهنگی استانداردها با مراکز آماری بین المللی و سازمان بین المللی کار، در سال 1383 تصمیم گرفت تعریف شاغل و بیکار را مطابق استانداردهای بین المللی تنظیم کند.

تعریف شاغل در طرح آمارگیری از اشتغال و بیکاری، تا سال 1383 عبارت بود از فردی که در هفته مرجع حداقل دو روز کار کرده است. اما در سال 1383 برای انطباق با تعاریف جدید و استانداردهای بین المللی که توسط سازمان بین المللی کار ابلاغ می شود، این تعریف به حداقل یک ساعت کار در هفته مرجع تغییر کرد.

به گفته مسئولان مرکز آمار، تغییر تعریف بیکاری فقط موجب یک دهم درصد تغییر در نرخ بیکاری آن هم فقط برای یک بار شده است، تغییر تعریف نرخ بیکاری در دولت هشتم و در جهت همسو کردن شاخص ها با استاندارد های بین المللی صورت گرفت.

 بدین ترتیب از ابتدای سال 1384 در آمارگیری ها و سرشماری های مرکز آمار، از استاندارد جدید استفاده شد؛ به عبارت دیگر این تغییر استاندارد آماری، قبل از روی کار آمدن دولت نهم انجام شده بود؛ اما بعدها منتقدان دولت های نهم و دهم مکررا آن دولت را متهم می کردند که با دستکاری در آمار بیکاری، تلاش دارد نرخ بیکاری را کمتر نشان دهد تا عملکرد خود را موفق جلوه دهد.

البته در طی سال های گذشته، مسئولان مرکز آمار چند بار در واکنش به این جنجال ها اعلام کردند که حقیقت ماجرا چه بوده است.

مثلا عادل آذر رئیس مرکز آمار ایران گفته بود: «تعریف مفهوم بیکاری از دولت هفتم در کشور رایج بوده و طی این مدت همواره نرخ بیکاری بر اساس تعریف یک ساعت کار در هفته محاسبه شده است. مبنای محاسبه نرخ بیکاری بر اساس تعریف سازمان بین‌المللی کار است، بر اساس تعریف یاد شده هر فردی که در هفته یک ساعت کار کند و بتواند درآمدی کسب کند، شاغل محسوب می‌شود.»

اما منتقدان دولت سابق بر حرف خود اصرار داشتند و آن را به دستکاری در نرخ بیکاری متهم می کردند. این روندادامه داشت تا این که با تغییر دولت و روی کار آمدن روحانی، بسیاری از افرادی که در هشت سال گذشته چنین ادعایی را مطرح می کردند، در دولت جدید پست و مقام گرفتند و از گروه منتقدان قوه مجریه به حامیان آن تغییر موضع دادند.

بدین ترتیب انتظار می رفت که با روی کار آمدن منتقدان دولت سابق بر مسندهای اجرایی، تعریف بیکاری نیز اصلاح شود اما نه تنها این انتظار، محقق نشد بلکه مدیران دولت فعلی همان ادله دولت سابق را بیان می کنند که البته حقیقت هم همین است.

مثلا حسن طایی، که از منتقدان ثابت دولت های نهم و دهم و جزو امضاکنندگان نامه های انتقادی اقتصاددانان به رئیس جمهور سابق بود و اینک معاون اشتغال وزیر کار دولت یازدهم شده است، روز شنبه در گفتگو با روزنامه آرمان، تمامی ادعاهای چند سال اخیر درباره دستکاری دولت های نهم و دهم در نرخ بیکاری را رد کرده است.

وی در پاسخ به این سوال جهت دار خبرنگار که پرسیده است: «در دولت گذشته شاهد بودیم که حتی دو ساعت کار در هفته نیز مصداق اشتغال محسوب می شد، این شیوه احتساب اشتغال تا چه حد با نرم‌های جهانی آمارگیری اشتغال همخوانی دارد؟»، گفته است: «این تعاریف مربوط به دولت گذشته نبود. تعاریفی که در حال حاضر مرکز آمار مورد عمل قرار می‌دهد مبتنی بر استانداردهای بین‌المللی است. برخی از معیارهای مرکز آمار برای تعیین تعداد بیکاران و شاغلان به واحدهای اندازه‌گیری بیکاری مربوط می‌شود، یعنی از این معیار صرفا برای اندازه‌گیری استفاده می شود اما مادامی که بخواهیم نرخ بیکاری کلان کشور را مشخص کنیم باید دقت بیشتری داشته باشیم. این شیوه احتساب با نرم‌های جهانی مطابق دارد. لذا روش‌های مرکز آمار کشور و هم تعاریف آن صحیح است و اشکالی بر آن وارد نیست.»

هرچند باید به انصاف و صداقت کنونی آقای طایی ارج نهاد، اما این سوال مطرح است که چرا وی در سال های گذشته که این اتهام از سوی اصلاح طلبان مطرح می شد، به این حقیقت اشاره نکرده بود.

اینک بد نیست نگاهی بیندازیم به شماری از افرادی که در سال های گذشته تعریف بیکاری را تصمیم دولت نهم برای کم نمایی بیکاران معرفی می کردند:

حسن روحانی در نشست تخصصی «تحلیلی بر مزد منصفانه و کار شایسته از سیاست تا واقعیت» که در مرکز تحقیقات استراتژیک در تاریخ 91/02/11 برگزار شد، گفت: «متأسفانه حتی با در نظر گرفتن یک تعریف بسیار نازل از کار یعنی که با یک ساعت کار در هفته، افراد شاغل محسوب می‌شوند! باز هم اشتغال نه در حد کافی بلکه «لازم» هم حاصل نشد. طبق گزارش رسمی معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی رئیس‌جمهور که در سال 1390 منتشر شد با همین تعریف یک ساعت کار در هفته، نرخ بیکاری در برنامه چهارم توسعه نه تنها کاهش نیافت بلکه از 11/5 درصد در سال 1384 به 11/9 درصد در سال 1388 افزایش یافت و این در حالی است که طبق هدف برنامه، باید نرخ بیکاری در سال 1388 به 8/4 درصد کاهش می‌یافت.

* علی لاریجانی تاکید کرد: یکی از مشکل‌های اساسی کشور مسأله بیکاری است که باید براساس تعریف دقیق بیکاری در قانون اساسی این مسأله نیز برطرف شود. کسی که در هفته یک روز کار می‌کند واقعاً شاغل نیست و باید شغلی براساس تعریف قانون اساسی داشته باشد.

* محمدرضا باهنر: «تا سال ۸۴ و ۸۵ نرخ بیکاری بر مبنای شاخص های بین المللی ارزیابی می شد که بر اساس آن هر فردی که دو روز در هفته شاغل می بود عنوان شاغل می گرفت و بر این اساس نرخ بیکاری در کشور برآورد می شد حال آن که در سال های بعد دولت با تغییر دادن شاخص های بین المللی و استفاده از شاخص های دیگری مبنی بر این که هر فرد در هفته یک ساعت کار کند شاغل است نرخ بیکاری در کشور را کاهش داده است. بنابراین با تغییر شاخص های بررسی بیکاری، نرخ بیکاری نیز کاهش پیدا کرد.»

* محمد عطاردیان دبیر کل کانون عالی انجمن های صنفی کارفرمایی ایران: «نرخ بیکاری غیرواقعی است، دولت در تعریف شاغل دستکاری کرده تا نرخ بیکاری را کمتر نشان دهد، تعریف اشتغال از دولت نهم تغییر کرد.... بطور قطع نرخ بیکاری واقعی در جامعه بیش از آن چیزی است که اعلام شده است... به نظر من اشکال در اعلام نرخ بیکاری به تعریف نادرست از بیکاری بر می گردد. در حال حاضر بر اساس تعریف دولت، هر کس یک ساعت در هفته کار کند شاغل محسوب می شود، در حالی که این تعریف به هیچ وجه واقعی نیست. از نظر من حداقل 20 تا 25 ساعت کار در هفته لازم است که بتوان یک فرد را نیمه شاغل خواند و برای چنین فردی نیز باید نرخ بیکاری ضریب در نظر گرفت.... تا آنجا که من اطلاع دارم و اسناد سازمان جهانی کار را مطالعه کرده ام، این موضوع که براساس تعریف سازمان جهانی کار یک ساعت کار در هفته معادل اشتغال کامل است، صحت ندارد.»

* محمدرضا تابش: «با تغییر تعریف کار نمی توان گفت بیکاری کاهش یافته است در گذشته چنانچه فردی دو روز در هفته کار می کرد شاغل محسوب می شد اما در حال حاضر چنانچه فردی دو ساعت در هفته کار کند شاغل محسوب می شود در حالی که واقعیت امر این نیست. تعریف کار عوض شده و بر مبنای تغییر آن تعریف، می گویند کاهش بیکاری است که این مسأله درست نیست و در جامعه افزایش بیکاری مشهود و وضعیت اشتغال خوب نیست و همین مسأله ها باعث نگرانی اقشار جامعه شده است.»

*روزنامه مردم سالاری: «یکی از بدترین تغییراتی که در رابطه با کاهش آمار میزان بیکاری از سوی دولت اعمال شد، تغییر در نحوه محاسبه شغل است. تعریف سوال برانگیزی که دولت از شاغل ارایه داده این است که هر کس در هفته یک ساعت کار کرده باشد، شاغل محسوب می شود و از لیست بیکاران حذف خواهد شد.»

* غلامعلی فرجادی: «در مورد تعریف بیکاری،در گذشته سوال می‌شد که آیا در دو هفته گذشته شاغل بوده‌اید یا خیر؟ اما در سرشماری اخیر کسی که دو روز را در ماه گذشته زمان سرشماری کار کرده، شاغل به حساب می‌آورده‌اند یا پنج ساعت در هفته کار کرده جزو شاغلان محسوب شده است. بنابراین، نتایج سرشماری 85 ممکن است باعث شود که نرخ بیکاری تا حدودی متفاوت از گذشته حساب شود.»

*محمدرضا خباز: مسئولان اشتغال کشور به جای حل مشکل اشتغال تعریف آن را عوض کرده‌اند و به جای دو روز کار در هفته هر کسی را که دو ساعت در هفته کار کند، شاغل حساب می‌کنند و متأسفانه ادعای حل مشکل اشتغال را هم دارند... وزارت کار ادعای این را دارد که نرخ بیکاری را در کشور تک رقمی کرده است، در صورتی که این وزارتخانه تنها در شاخص‌ها و تعریف‌های اشتغال دست برده است...  تغییر شاخص اشتغال از هفته‌ای دو روز به هفته‌ای دو ساعت مشکل اشتغال کشور را حل نمی‌کند، بلکه انبوهی از مشکلات را در پس پرده آمارهای خوش نقش و نگار پنهان می‎کند.

*مسعود پزشکیان: معلوم نیست که 11/1 درصد بیکاری چقدر منطبق بر واقعیات باشد. در واقع، چیزی که در کشور ما، قابل اعتماد نیست، آمار است! تعاریف که جدیدا از اشتغال شده، با واقعیات جامعه، زمین تا آسمان فرق دارد.

 

* حسین راغفر: در حال حاضر فردی که بگوید در هفته قبل حداقل «یک ساعت» کار کرده است، جزو بیکاران در نظر گرفته نمی‌شود. در حالی که در سال‌های قبل از 1384 بیکاری با تعریف قبلی یعنی «سه روز کار در هفته» مشخص می‌شد. در صورتی که آمارهای خام اشتغال و جزییات آمارها با توجه به رده‌بندی سنی اعلام شود، می‌شود تعداد این اشتغال ناقص را که در واقع یک نوع بیکاری است، محاسبه کرد. اما تعداد ساعاتی که بتوان بر اساس آن گفت یک فرد واقعاً شاغل است، 44 ساعت در هفته است. این در شرایطی است که الان حدود نیم میلیون نفر هستند که کمتر از 16 ساعت در هفته کار می‌کنند و واقعاً نمی‌توان گفت این تعداد ساعت، کسی را از بیکاری خارج می‌کند.

* محسن رضایی در مناظره با احمدی‌نژاد: در مورد نرخ بیکاری که گفتید، باید بگویم شما عددسازی کردید. مردم بدانند که متغیر بیکاری در تعیین این آمارها تغییر پیدا کرده و از 2 روز کار در هفته به 2 ساعت رسیده است. یعنی در دولت نهم فردی با 2 ساعت کار در هفته بیکار محسوب نمی شود.

* علیرضا محجوب: متأسفانه در چند سال گذشته شاهد بوده‌ایم که دولت برای پایین جلوه دادن نرخ رشد و آمار بیکاری، دست به تغییر و تحریف مفهوم بیکاری زده و چرخش خبری رسانه‌ها را به نفع خود تمام کرده است، در صورتی که در عالم واقعیت، بیکارها همان بیکارها بودند و گرسنگان همان گرسنگان.

* محمدعلی نجفی: بی‌تعادلی در بازار کار هم وجود دارد و با اینکه دولت نهم تعریف بیکاری را تغییر داد شاهد 3.5 میلیون نفر بیکار در کشور هستیم که 80 درصد آن‌ها زیر 30 سال هستند و این البته بدون محاسبه بیکاری پنهان قشر تحصیل‌کرده است که برای برای فرار از بیکاری‌ چاره‌ای جز ادامه تحصیل تا مقاطع بالاتر ندارد.

* وحید محمودی امضاکننده نامه 57 اقتصاددان به رییس جمهور تصریح کرد: آقایان برای بهبود نرخ بیکاری تعریف بیکاری را تغییر داده‌اند. پیش از این در پرسشنامه‌های مرکز آمار به شخصی شاغل گفته می‌شد که در دو هفته اخیر بیکار نبوده باشد اما در تعریف جدید فردی که دو هفته قبل از بررسی تنها 2 ساعت کار کرده باشد شاغل محسوب می‌شود!

روزنامه شرق: آمار دولت در مورد بیکاری دروغ است... درصدهای اعلام‌شده در مورد بیکاری کلا اشتباه است. آیا هر کسی که در هفته یک ساعت کار کند، شاغل محسوب می‌شود؟ این از اساس و بنیان غلط است.

* مردم‌سالاری: دولت دهم در دو، سه سال گذشته همه تعریف‌های دقیق و آکادمیک از بیکاری را به کناری گذاشته و تعریفی خود ساخته از این معضل اقتصادی ارائه کرده است تا با شاغل توصیف کردن بسیاری از بیکاران، آمارهایش را مثبت و اثربخش جلوه بدهد. اگرچه تکیه بر تعاریف دولت بویژه در بخش بیکاری، کاملا نادرست و نابجا است اما حتی با وجود این فرض و حتی با مبنا قرار دادن تعریف بیکاری مورد پذیرش دولت باز هم نمی‌توان نتایج موفقیت آمیزی از کار بیرون آورد.ا

البته نباید از یاد برد که دولت های نهم و دهم نیز در ایجاد چنین فضایی مقصر بودند؛ وقتی بدون هیچ دلیل و مدرکی از اشتغالزایی میلیونی یا نرخ رشد اقتصادی 10 درصدی سخن می گفتند، طبیعی بود که منتقدان با تعمیم این آمارهای نادرست به سایر آمارهای رسمی، تمامی عملکرد دولت را زیر سوال ببرند.

و دیدگاه بیگانه :

دیدگاه های دوستان را خواندیم اما دیدگاه رسانه بی .بی .سی که بزرگترین سهامدار آن وزارت امور خارجه انگلیس است نیز خواسته از آب گل آلود ماهی بگیرد و سوار بر موج به وجود آمده بر افکار عمومی ایرانیان تاثیر بگذارد.تردیدی نیست که گربه محض رضای خدا موش نمی گیرد اما این رسانه نیز در باره آمارهای اشتغال در دو دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد چه سخنی پراکنده ؟می خوانیم :

بی .بی .سی - کاوه امیدوار : چند سال بعد از دستکاری دولت در روش محاسبه نرخ بیکاری، یک مقام سابق سازمان آمار ایران برای اولین بار توضیح داده که چرا دولت روش محاسبه نرخ بیکاری را تغییر داده است.

خلیل سعیدی قائم مقام سابق مرکز آمار ایران به همشهری اقتصادی گفته در دولت اول محمود احمدی نژاد مرکز آمار ایران نرخ بیکاری را تولید کرده بود که نسبت به قبل افزایش نشان می داد و ولی وقتی پرویز داودی معاون اول وقت رئیس جمهور از محتوی این آمار اطلاع پیدا کرد "به صراحت اعلام کرد که آمار اصلاح شود."

این اتفاق مربوط زمانی است که تیم آقای احمدی نژاد مدیریت کشور را برعهده گرفته بود و برنامه بنگاههای زودبازده را در برنامه قرار داده بود تا با تزریق پول، میزان بیکاری را کم کند.

افزایش نرخ بیکاری خوشایند دولت تازه نبود و برای همین تصمیم به تغییر نحوه محاسبه آمار گرفت و مرکز آمار ایران هم اعلام کرد که مبنای محاسبه بیکاری تغییر پیدا کرده است.

بنابر تعریفی که از آن زمان مرکز آمار استفاده می کند، هر کس در هفته یک ساعت کار کند، شاغل است و در غیر این صورت در ردیف بیکاران جای می گیرد.

تصمیم به تغییر نحوه محاسبه بیکاری همان زمان منتقدان زیادی داشت ...

اگر چه مجلس بیشتر به دنبال یافتن این پاسخ بود که چطور دولت آقای احمدی نژاد ادعا می کند که در سال گذشته در شرایط رکود اقتصادی و رشد پائین اقتصادی یک میلیون ششصدهزار شغل ایجاد کرد و چگونه می خواهد در سال جاری دو میلیون و پانصد هزار شغل ایجاد کند.

اما دولت آقای احمدی نژاد چه تغییری در نرخ بیکاری ایجاد کرده که بعد از چند سال صدایش درآمده است و دولت چه پاسخی برای این تغییر دارد؟

تغییر نحوه محاسبه بیکاری

دولت آقای احمدی نژاد برای خاموش کردن صدای منتقدان می گوید مبنای ما از بیکار همان تعریفی است که سازمان بین المللی کار ارائه کرده و بر اساس آن یک ساعت کار در هفته مبنای اشتغال است.

تعریفی که مرکز آمار بعد از تغییر نحوه محاسبه بیکاری به آن استناد کرده دو ویژگی دیگر هم دارد. اول آنکه بیکار کسی است که هفت روز پیش از مراجعه مامور سرشماری حداقل یک ساعت کار نکرده و دارای شغلی نیز نبوده مشروط بر آنکه "در ۳۰ روز گذشته برای جستجوی کار، اقدامات مشخصی را نظیر ثبت نام یا پیگیری در موسسات کاریابی، پرس جو از دوستان، تماس با کارفرمایان ، مطالعه آگهی های استخدامی و .. انجام داده باشد و آماده به کار باشد."

اما گزارشهای رسمی نشان می دهد که پیش از این هیچگاه یک ساعت کار در هفته ملاک سنجش میزان بیکاری نبوده است. در سرشماری های سالهای ۱۳۴۵ و ۱۳۵۵ کسی شاغل به حساب می آمد که در هفته هشت ساعت و بیشتر کار کرده باشد. بعد از آن در سرشماری های عمومی سالهای ۱۳۶۵ و ۱۳۷۵ مبنای محاسبه میزان بیکاری تغییر کرد و هر کسی که در هفته دو روز یا بیشتر کار می کرد، شاغل به حساب می آمد.

شواهد نشان می دهد که بعد از آمارگیری سال ۱۳۸۵ وقتی دولت متوجه می شود که نرخ بیکاری نسبت به دوره های قبل افزایش پیدا کرده، تصمیم به تغییر محاسبه نرخ بیکاری می گیرد تا در نتیجه آن نشان دهد که بیکاری نه تنها افزایش پیدا نکرده که نسبت به دوره های قبل کمتر هم شده است.

نتایج این دستکاری در سالهای بعد یعنی در سال ۱۳۸۶ و ۱۳۸۷ به سادگی قابل مشاهده است. بنابر آمارهای منتشر شده، یک سال بعد از دستکاری در نحوه محاسبه نرخ بیکاری، نرخ بیکاری برای اولین بار طی سالهای اخیر به زیر ده درصد در تابستان سال ۱۳۸۶ کاهش پیدا می کند و این وضعیت در بهار و پائیز سال ۱۳۸۷ تکرار می شود.

اما این دستکاری آماری به سرعت در خیل جمعیت بیکاران جویای کار، گم می شود و نرخ بیکاری در سه سال گذشته چنان افزایش پیدا می کند که حتی به رقم کم سابقه ۱۴.۶ درصد نیز در تابستان گذشته می رسد.

کارشناسان اقتصادی می گویند که یکی از روش هایی که آقای احمدی نژاد در چند سال اخیر به دفعات از آن استفاده کرده ، دستکاری در آمار و جلوگیری از انتشار آمار و اطلاعات اقتصادی است.

بیشتر از سه سال است آقای احمدی نژاد مانع از انتشار آمار شاخص های اقتصادی نظیر رشد اقتصادی و میزان سرمایه گذاری شده و تلاش های مجلس هم برای پاسخگو کردن دولت بی ثمر ماند.

نتیجه و پایان سخن:

 نظرات دوست و دشمن را خواندید ،با ارائه مستندات و سابقه اخباری که آورده شد ؛معلوم میشود که مرکز آمار ایران در دوره ریاست جمهوری آقای دکتر احمدی نژاد بدعت گذاری  و یک ساعت در هفته را به عنوان شغل تعریف کرد ، بدعتی که متاسفانه مرکز آمار ایران تاکنون بدان ادامه داده و آنرا تصحیح نکرده است ، اما درست آن می بود که خبر نگار اقتصادی خبرگزاری فارس به سابقه خبر نیز توجه می کرد ، چه در آن صورت این شائبه پیش نمی آمد که احتمالا خبر نگار اقتصادی خبر گزاری فارس جانبدارانه خگزارش خود را تنظیم کرده است . اگر چه می توان با نقد وی موافق بود که به هیچ رو یک ساعت کار در هفته را نمی توان و نباید شغل به شمار آورد .