مهمانی شبانه راز مادر و دختر را لو داد!/ شوهرم میخواهد مرا طلاق بدهد+جزئیات
رکنا: از وقتی رازم برملا شده همسرم زندگی را برایم جهنم کرده و حالا به همین بهانه می خواهد مرا طلاق بدهد و التماس های من هم دیگر فایده ای ندارد.
به گزارش رکنا از اصفهان؛ یک سال پیش بود که فهمیدم دخترم با پسری به نام شهرام دوست شده و آنها با هم به صورت تلفنی ارتباط دارند، دخترم به من التماس کرد که چیزی راجع به این موضوع به پدرش نگویم، من هم قبول کردم و اجازه دادم که دوستی این دو ادامه پیدا کند چون فکر می کرم این دوستی یک روز به آشنایی بیشتر و ازدواج آنها ختم می شود.
البته به شرطی با این دوستی موافقت کردم که در جریان کامل تماس ها و رفت و آمدهای آنها باشم چون فکر می کردم اگر خودم بدانم و نظارت کنم کافی است و به همین خاطر این راز را پیش خودم نگهداشتم و به شوهرم چیزی نگفتم.
همه چیز به خوبی پیش می رفت و من هم کم کم با شهرام آشنا شدم و در زمان هایی که همسرم سرکار بود همراه دخترم و دوست پسرش به بیرون برای خرید، سینما، پارک و گشت و گذار می رفتم تا اینکه چند روز پیش شهرام به گوشی دخترم زنگ زد و او را به جشن تولد یکی از دوستانش دعوت کرد.
با اصرار دخترم، هر دو لباس های شیک و مجلسی پوشیدیم و به آدرسی که شهرام داده بود رفتیم، تقریباً اواسط شب بود ، وقتی وارد منزل شدم با تعجب دیدم میهمانی مختلط است و تعداد زیادی دختر و پسر با هم در حال رقص و پایکوبی هستند و صدای موسیقی تندی هم درحال پخش بود.
هرچقدر به دخترم اصرار کردم که بیا از اینجا برویم قبول نکرد ، به شهرام زنگ زد و او هم به استقبال ما آمد و ما را به داخل منزل برد. من به گوشه ای رفتم و روی صندلی نشسته و در فکرم به خودم لعن و نفرین می کردم که چرا حاضر شدم به چنین جایی بیایم. اصلاً چه فکر می کردم و چه شد! فکر می کردم دوستی دخترم با پسر مورد علاقه اش تحت نظارت باشد هیچ اتفاقی نمی افتد اما حالا سر از جایی در آورده بودم که معلوم نبود آخر و عاقبت دخترم چه می شود. در همین فکر ها بودم که ناگهان ماموران پلیس وارد منزل شده و همه حاضران در میهمانی را دستگیر کردند.
آخر شب همسرم به وسیله ماموران پلیس از ماجرا مطلع شده و به بازداشتگاه آمد و آنجا بود که هر چه خواست نثارم کرد! هرچند که همان شب با دادن تعهد، من و دخترم آزاد شدیم اما با برملا شدن راز دوستی دخترم با شهرام شوهرم زندگی را برایم جهنم کرد و حالا هم می خواهد به همین بهانه طلاقم بدهد.
حالا نمی دانم چکار کنم، التماس های من هم دیگر فایده ای ندارد چون شوهرم هم به من بد بین شده و نه تنها مرا همدست دخترم در این ماجرا می داند بلکه فکر می کند که من هم با فرد دیگری ارتباط دارم، ای کاش همان موقع که از دوستی دخترم با شهرام مطلع شدم تن به خواسته اش نمی دادم و کارم به این جا نمی کشید.
دوستی های نامتعارف آسیب زا هستند
کارشناس مرکز مشاوره آرامش پلیس اصفهان در این باره گفت: نکته حائز اهمیت در پرونده مذکور این است که خانواده ها باید در دوران نوجوانی که دوران حساس و بلوغ است بدانند چگونه نحوه برقراری ارتباط با دیگران به فرزندانشان آموزش دهند.
این کارشناس ارشد روانشناسی، با اشاره به آسیب زا بودن دوستی های نامتعارف دختران و پسران گفت: اینکه این دوستی ها تحت نظارت خانواده ها باشد کافی نیست چرا که هر دوستی اگر خارج از عرف و شئونات باشد و باعث از بین رفتن حیا و عفت شود با آسیب و انحراف نیز همراه خواهد شد.
وی خاطر نشان کرد: بررسی های صورت گرفته نشان می دهد بیش از 80 درصد دوستی هایی که با هدف ازدواج پایه گذاری می شوند یا به ازدواج ختم نمی شوند و اگر هم منجر به ازدواج شوند سرانجام خوبی پیدا نمی کنند به دلیل اینکه دختر و پسر هیچ شناختی از یکدیگر نداشته و هدفی هم برای زندگی آینده خود ندارند و با این موضوع بسیار مهم به صورت احساسی و عاطفی برخورد می کنند.
اصفهان/ بهمن راعی
ارسال نظر