تقدیم به پدران مهربان سرزمینم به مناسبت فرا  رسیدن روز پدر

 به گزارش رکنا از هشترود ؛ عنوان نوشته سایه آفتاب پدر:
پدر! گرچه خانه ما از آینه نبود؛ اما خسته‌ ترین مهربانی عالم، در آینه چشمان مردانه‌ات، کودکی‌هایم را بدرقه کرد، تا امروز به معنای تو برسم.
می‌خواهم بگویم، ببخش اگر پای تک درخت حیاطمان، پنهانی، غصه‌هایی را خوردی که مال تو نبودند!
ببخش اگر ناخن‌های ضرب‌ دیده ‌ات را ندیدم که لای درهای بسته روزگار، مانده بود و ببخش اگر همیشه، پیش از رسیدن تو، خواب بودم؛ اما امروز، بیدارتر از همیشه، آمده‌ام تا به جای آویختن بر شانه تو، بوسه بر بلندای پیشانی‌ات بزنم. سایه‌ات کم مباد ای پدرم!
آن روزها، سایه‌ات آن‌قدر بزرگ بود که وقتی می‌ایستادی، همه چیز را فرا می‌گرفت؛ اما امروز، ضلع شرقی نیمکت‌های غروب، لرزش دستانت را در امتداد عصایی چوبی می‌ریزد.
دلم می‌خواهد به یک‌باره، تمام بغض تو را فریاد کنم. ساعت جیبی‌ات را که نگاه می‌کنی، یادم می‌آید که وقت غنچه‌ها تنگ شده؛ درست مثل دل من برای تو.
این، تصادف قشنگی است که امروز در تقویم، کلمات هم‌معنی، کنار هم چیده شده‌اند. یعنی در دائرة المعارف عشق، پدر، ترجمه علی علیه ‌السلام است.

اسماعیل رحیمی / هشترود1106226058-parsnaz-ir