جزئیات اسیدپاشی در کوی فراز تهران از زبان دختر جوان

ساعت 1:14 بامداد 17 فروردین امسال، مسئولان بیمارستان مدرس خبر سوختگی دختر و پسری را که پس از اسیدپاشی به بیمارستان منتقل شده بودند به مأموران کلانتری 163 ولنجک اعلام کردند.

با حضور مأموران در بیمارستان مشخص شد بالای بدن و پشت گردن پسر جوان و ناحیه پیشانی و گونه چپ دختر جوان مورد اسیدپاشی قرار گرفته است و تحقیقات از پسر و دختر 25ساله آغاز شد.

پسر جوان در اظهاراتش به مأموران گفت: حدود سه سال است که با این دختر ارتباط دارم و با یکدیگر قصد ازدواج داشتیم و شب حادثه در منزلم در کوی فراز با یکدیگر شام خوردیم و سر مسائلی با یکدیگر جر و بحث کردیم، پس از پایان یافتن جر و بحث من خوابیدم؛ مدتی از خوابم نمی‌گذشت که این دختر بطری اسیدی را که کنارم بود برداشته به‌روی صورت من ریخت، من قصد داشتم جلوی او را بگیرم که او مقداری از اسید را نیز به‌روی خودش ریخت.

در ادامه، تحقیقات از دختر جوان آغاز شد که وی اظهاراتش به مأموران را این‌گونه بیان کرد: در خانه با این پسر جر و بحث کردیم که ناگهان وی بطری اسیدی را که روی میز بود، برداشت و به‌روی من پاشید که در این حین مقداری از اسید را نیز به‌روی خودش ریخت.

با اظهارات دختر و پسر جوان مبنی بر اسیدپاشی به‌روی یکدیگر و با اعلام مراتب این اسیدپاشی به قاضی محمد شهریاری؛ سرپرست دادسرای امور جنایی تهران، دستور تحت‌نظر قرار گرفتن پسر و دختر جوان را به‌دلیل اینکه از یکدیگر شاکی هستند صادر کرد تا پس از بهبودی به دادسرا منتقل شده و تحقیقات بیشتری در این رابطه صورت گیرد.

ظهر امروز دختر جوان پس از بهبودی به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد و درباره جزئیات اسیدپاشی به قاضی ایلخانی؛ بازپرس امور جنایی تهران گفت: من از اهالی یکی از شهرهای غربی کشور هستم و چند سال پس از قبولی در مقطع کارشناسی ارشد رشته مدیریت در دانشگاهی در تهران پذیرفته شدم و به تهران آمدم. حدود 3 سال قبل با پسر جوانی به‌نام یاسر که دانشجوی رشته پزشکی بود آشنا شدم. پس از آشنایی با یاسر، وی به من ابراز علاقه کرد و بعد از مدتی پیشنهاد ازدواج داد. روز قبل از این اتفاق شهرستان بودم که یاسر با من تماس گرفت و گفت دلش برایم تنگ شده و از من خواست به تهران بروم. من نیز بلیطی تهیه کردم و چون کار دانشگاهی نیز داشتم به تهران و منزل یاسر رفتم.

دختر جوان افزود: روز قبل از حادثه حوالی بعدازظهر به منزل یاسر رسیدم و چند ساعت از ماندن من در آنجا نمی‌گذشت که یک دختر جوان زنگ خانه یاسر را زد؛ یاسر به من گفت با آن دختر که از کارکنان بیمارستان است قرار دارد و از من خواست که به پشت‌بام منزلش بروم، حدود یک ساعت در پشت‌بام بودم که یاسر خانه را ترک کرد و نیم ساعت بعد با غذا برگشت. در حین غذا خوردنمان من به یاسر مشکوک شدم و از وی خواستم راجع به ارتباطش با دختر جوان توضیح بدهد اما او جواب قانع کننده‌ای به من نداد، حدود ساعت 11 شب متوجه شدم یاسر با تلفن همراهش مجدداً با آن دختر ارتباط برقرار کرده که من به او اعتراض کردم؛ در این حین یاسر از من درخواست رابطه نامشروع کرد اما من در مقابل این درخواست ممانعت کردم.

دختر جوان لحظات وقوع اسیدپاشی را نیز این‌گونه شرح داد: یاسر داخل سرویس بهداشتی رفت و با برداشتن کیسه‌ای از آنجا خارج شد؛ او من را تهدید کرد و لحظاتی بعد ظرفی را از کیسه خارج کرد و مایع درون ظرف را روی صورتم پاشید؛ من بسیار احساس سوزش کرده بودم و احساس خوبی نداشتم؛ او را هل دادم که ناگهان فریادش بلند شد و داد زد "سوختم". بعد از این اتفاق صورتهایمان را با آب سرد شستیم، قصد تماس با اورژانس را داشتم که یاسر به من گفت خودمان به بیمارستان می‌رویم و از من خواست اگر کسی آنجا سؤالی پرسید درباره اصل ماجرا چیزی نگویم، من در میانه راه بیمارستان از ماشین یاسر پیاده شدم و زمانی که به بیمارستان رسیدم متوجه حضور وی در آنجا شدم.

پس از اظهارات دختر جوان، وی به‌دستور قاضی ایلخانی؛ بازپرس امور جنایی تهران در اختیار مأموران اداره آگاهی قرار گرفت.