مجازات مرگ برای عامل جنایت در زندان

به گزارش خبرنگار ما، رسیدگی به این پرونده از شامگاه دوم آذرماه سال 92 به دنبال درگیری خونین در اتاق شماره 16 یکی از بندهای زندان مرکزی تهران در دستور‌کار افسران کلانتری 175 کهریزک قرار گرفت. مأموران پلیس وقتی به زندان رفتند با جنازه «مهدی» 28 ساله روبه‌رو شدند.

در بررسی اولیه مشخص شد صحنه قتل در دوربین مداربسته‌ای که در اتاق نصب شده بود ضبط شده است. فیلم ذخیره شده در دوربین مداربسته نشان می‌داد متهم 48 ساله‌ای به نام «ستار» در حال صحبت با تلفن بود که یکباره با مهدی درگیر شده و او را با شیء تیزی کشت.

بدین ترتیب ستار 48 ساله که به جرم دزدیدن خودروی پلیس در زندان بود، تحت بازجویی قرار گرفت. این مرد گفت: در حال صحبت کردن با تلفن بودم که مهدی به من اعتراض کرد. او می‌گفت باید زودتر تلفن را قطع کنم. او به سمتم حمله کرد و با قیچی‌ای که در دست داشت به دستم زد. من هم با درفش دست‌سازی که داشتم ضربه‌ای به سینه‌اش زدم.

ستار در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران در حالی پای میز محاکمه ایستاد که پدر قربانی برای وی درخواست حکم قصاص کرد، اما مادر مقتول گفت که با دریافت دیه حاضر به گذشت است.

ستار از هیأت قضایی مهلت یک ماهه گرفت تا شاید در این مدت بتواند رضایت اولیای‌دم را جلب کند.

وی دیروز برای دومین‌بار در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی محمدباقر قربان‌زاده و با حضور دو قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستاد.

در ابتدای این جلسه پدر قربانی در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من به هیچ قیمتی از خون پسرم گذشت نمی‌کنم و حاضرم سهم همسرم را که حالا سال‌هاست از من جدا زندگی می‌کند، بپردازم تا قاتل پسرم اعدام شود.

سپس مادر مقتول روبه‌روی پنج قاضی ایستاد و گفت: پسرم به جرم دزدی به 6 ماه زندان محکوم شده بود. قرار بود یک هفته بعد دوره محکومیتش تمام و آزاد شود که کشته شد.

وقتی ستار در جایگاه دفاع ایستاد، گفت: راننده کامیون بودم و زندگی بدی نداشتم تا اینکه به دام اعتیاد افتادم. من برای تأمین پول مواد خودرو می‌دزدیدم و به همین دلیل چهار بار به زندان افتادم. آخرین‌بار به جرم دزدیدن خودروی پلیس به 4 سال زندان محکوم شدم. مدتی بود که با مهدی در یک اتاق بودیم. او دوست صمیمی‌ام بود و با هم هیچ خصومتی نداشتیم.

وی در تشریح جزئیات درگیری گفت: زنم درخواست طلاق داده بود و این خبر را پسرم تلفنی به من اطلاع داد. از شنیدن این خبر خیلی عصبانی شدم. در آن بین مهدی مقابلم آمد و از من خواست تا تلفن را هر چه زودتر قطع کنم. او هم خیلی عصبی بود که با یک قیچی به سرم زد. همان موقع کنترل اعصابم را از دست دادم و با درفشی که در زندان ساخته بودم ضربه‌ای به سینه‌اش زدم، اما باور کنید من قصد کشتن مهدی را نداشتم و حالا خیلی پشیمانم. من شرمنده پدر و مادر مهدی هستم و عاجزانه از آنها می‌خواهم مرا ببخشند.

بنابر این گزارش، در پایان این جلسه هیأت قضایی وارد شور شد و این مرد را به قصاص محکوم کرد.