داستان "کل ماشالله" که قربانی کلاهبرداری پیامکی شد
رکنا: اگر چه هیچ گاه به کربلا نرفته بود باز به او کل ماشالله می گفتند. کل ماشالله در مغازه پته فروشی مشغول کار بود. روزی در حالی که پته ها را مرتب می کرد، پیامکی مبنی بر این که شما در قرعه کشی یکی از اپراتور های موبایل برنده ی کمک هزینه سفر به کربلا شده اید، دریافت کرد.
چون سال ها انتظار سفر به کربلا را می کشید با خوشحالی و بدون توجه به این که این پیامک از چه طریقی و از کدام سازمان به او ارسال شده و حتی بدون یک مشورت کوچک با هم چراغ های خود و یا این که به خانواده خود اطلاع دهد، بلافاصله بدون فوت وقت با شماره ناشناس که برای او پیامک ارسال کرده بود تماس گرفت .
فرد تماس گیرنده با چرب زبانی و بیان تبریک از کل ماشاالله درخواست کرد کارت عابر بانک خود را که حداقل 3 میلیون تومان موجودی داشته باشد را برای دریافت جایزه بردارد و به نزدیکترین عابر بانک مراجعه کند و قبل از حضور مقابل عابر بانک شماره ملی، رمز دوم حساب و مبلغ موجودی خود را به شماره ای ناشناس پیامک کند.
کل ماشاالله بی خبر از این که نباید اطلاعات حساب شخصی خود را در اختیار افراد ناشناس قرار دهد و به خواسته فرد ناشناس عمل کند، به عابر بانک مراجعه و پس از وارد کردن کارت در دستگاه خود پرداز با هدایت و راهنمایی فرد ناشناس عملیات بانکی را انجام داد و بعد از چند لحظه متوجه شد که تمامی موجودی حسابش تخلیه شده و هر چقدر با فرد غریبه تماس گرفت دیگر کسی جوابش را نداد.
بعد ازاین کار با هم چراغ های خود مشورت می کند و متوجه می شود قربانی کلاهبرداری شده در صورتی که نباید با هدایت و راهنماییی فرد ناشناس به عابر بانک مراجعه می کرد و اطلاعات حساب شخصی خود را در اختیار افراد غریبه قرار می داد .
وی افسوس می خورد که نباید عملیات بانکی را با هدایت فرد ناشناس از طریق تلفن انجام می داد و قبل از همه این ها جند نفر را باید در جریان کار خود قرار می داد و یا از مراجع انتظامی، مخابرات و مراجع ذی صلاح تحقیق می کرد و موضوع را اطلاع می داد وبه افراد غریبه آن هم از طریق تلفن همراه اعتماد نمی کرد.
ستوان دوم نوشین دانشور
ارسال نظر