راز شب بیداری های همسایه گردن کلفت
رکنا: گردن کلفتیهای مرد جوان که همسایههایش را به تنگ آورده بود رازهای پنهانی داشت که رو شد. اعتراض یکی از مردان خشمگین کافی بود تا پاتوق جوان همسایه و دوستان تبهکارانش در برابر دیدگان پلیس قرار گیرد.
صبح روز 5 فروردین ماه سال جاری مردی با پلیس 110 تماس گرفت و از همسایه طبقه بالایش شکایت کرد و گفت وی را تهدید کرده که اگر خودرویش را به پارکینگ ببرد حسابش را خواهد رسید! با مراجعه تیمی از گشت کلانتری مرد 50ساله که عصبانی به نظر میرسید به آنان گفت: چند سالی است که در این ساختمان زندگی میکنم و با همسایههای دیگر رابطه بسیار خوبی دارم و تا کنون مشکلی در ساختمان بهوجود نیامده بود ولی از چند ماه پیش که یکی از آپارتمانها را خانواده ناشناسی خریداری کردهاند مشکلات ما نیز شروع شد.
وی در ادامه افزود: پسر این خانواده که سیامک و 28 ساله است اینجا را پاتوق اراذل و اوباش کرده و در صورت اعتراض همسایهها وی با آنان درگیر میشود و از ترس «سیامک» کسی با این جوان جرات مقابله ندارد. مرد عصبانی افزود: سیامک به اندازهای گستاخ شده که به تازگی اجازه نمیدهد کسی خودرواش را به پارکینگ ببرد، حتی چند روز پیش لاستیکهای خودروی مرا پنچر کرد و هنگامی که خودروام را از پارکینگ خارج کردم بدون اجازه ساکنان کلید در پارکینگ را عوض کرد.
وقتی ماموران با اصرار این مرد به داخل پارکینگ رفتند با 3موتوسیکلت روبهرو شدند که شواهد نشان میداد موتورها در حال اوراق شدن هستند. بهاین ترتیب ماموران با ردیابی شماره تنه و شماره موتور دریافتند که هر 3موتور دزدی هستند.
در ادامه با توجه به سرقتی بودن موتورها ماموران از خانواده سیامک خواستند تا در انباری که در پارکینگ بود را باز کنند، آنان که از دزدی بودن موتورهای پسرشان متعجب بودن در انباری را باز کردند و با قطعات اسقاط شده چندین خودرو روبهرو شدند.
تیم تجسس در بازرسی از انباری 4گلگیر پژو، دستگاه هوابرش، چندین ضبط و پخش، 6 لاستیک و رینگ و قطعات دیگر خودروی پژو را بهدست آوردند که شواهد نشان میداد این جوان در زمینه اوراق کردن خودرو و موتورهای سرقتی فعالیت دارد.
خواهر سیامک که با دیدن این وسایل شوکه شده بود به پلیس گفت: ما اطلاعی از کارهای وی نداریم، سیامک زندگیمان را به تباهی کشانده. وی هر شب دوستانش را در پارکینگ جمع میکند و تا ساعت 4یا 5 صبح آنجا میمانند و سرو صدای آنان اهالی ساختمان را کلافه کرده است.
وی در ادامه افزود: چندین بار همراه مادرم برای تذکر به سیامک و دوستانش به پارکینگ رفتیم و دیدیم که وی و دوستانش در حال باز و بسته کردن گلگیر خودرو و چند موتور هستند و برادرم با دیدن ما با داد و فریاد مجبورمان کرد به خانه برگردیم و نمیگذاشت بفهمیم که در حال چه کاری است!
با اظهارات خانواده سیامک و سرنخهایی که تیم تجسس بهدست آورد دستگیری جوان تبهکار در دستور کار پلیس قرار گرفت و آنان با تعقیب و مراقبت از خانه وی و پاتوقهایش موفق شدند پس از چند روز «سیامک» را در خانه یکی از همدستانش دستگیر کنند.
سیامک که هنگام دستگیری قصد درگیری با ماموران را داشت وقتی زمینگیر شد اصرار بر بیگناهی کرد ولی هنگامی که قطعات اوراق شده را در اتاق تجسس پلیس دید چارهای جز بیان اعتراف ندید و گفت: چندی پیش یکی از دوستانم به من پیشنهاد داد تا از پارکینگ ساختمانمان برای اوراق کردن قطعات موتوسیکلت و خودرو استفاده کنیم بنابراین با توجه به اصرارهای وی هر چند وقت یکبار حامد و محسن موتورهای پالس یا آپاچی میآوردند و شبها مشغول اوراق کردن میشدیم.
وی در ادامه افزود: برای اینکه مزاحمی نداشته باشیم اجازه نمیدادم کسی خودرواش را به پارکینگ بیاورد و چنانچه کسی اعتراض میکرد با عربدهکشی و تهدید وی را سرجایش مینشاندم .
جوان تبهکار با اشاره به دزدیهای همدستانش گفت: همدستانم موتور میدزدیدند و شبها خودشان هم آنها را اوراق میکردند و قطعات را به مشتریانشان در گمرک میفروختند و از پول بهدست آمده سهمی هم به من میدادند. با اعترافات سیامک تیم تجسس دستگیری 2دزد فراری را در دستور کار خود قرار داد و با توجه به شناسایی مخفیگاههای آنان در جنوب غرب تهران موفق شدند در 2عملیات همزمان حامد و محسن را دستگیر کنند و از آنان 2موتوسیکلت سرقتی نیز بهدست آمد.
2دزد جوان که فکر نمیکردند به این زودی دستگیر شوند در بازجوییها به دزدیهایشان اعتراف کردند و اظهار داشتند که قطعات اوراق شده را به مردی به نام محمود فروختهاند.
حامد در بازجوییهای ویژه به پلیس گفت: من و محسن هر چند روز یکبار به مقابل پاساژ علاءالدین میرفتیم و با توجه به حجم زیاد موتوسیکلتهایی که به آنجا میآیند و بیشتر آنها قفل و زنجیری ندارند موتورهایی را که میشد به راحتی سرقت کنیم در یک فرصت مناسب میدزدیدیم و به پارکینگ خانه سیامک انتقال میدادیم. بنابر این گزارش با دستگیر شدن مالخر قطعات موتوسیکلت و تکمیل تحقیقات در کلانتری رسیدگی به این پرونده به دستور بازپرس در اختیار تیمی از پلیس آگاهی قرار گرفت.
سلام دست مردهمسایه دردنکندولی این دزدان جوانان فردابیرون هستند
فردا با یک تعهد آزاد میشوند.