دوئل خیابانی2 باند برای محموله طلایی
رکنا: دعوای درونگروهی دو باند از تبهکاران خیابانی کافی بود تا پرده از رازهای مخوف آنان برداشته شود.
این 8 مرد که در دو شبکه از زورگیران حرفهای فعالیت داشتند، سر یک لقمه چرب و نزم به جان هم افتادند. دعوای خونین این مردان خطرناک وقتی رقم خورد که مردی با خرید 20 سکه طلا از یک صرافی سوار خودرواش شد، غافل از اینکه چشمهای تیزبین زاغزنهای دو باند وی را ردزنی کردهاند.
گزارش یک دعوای وحشتناک
وقتی ساکنان محلهای در مرکز تهران صدای عربدهکشیها و دعوای موتورسواران را شنیدند و دیدند آنها با چاقو و قمه در برابر همه صف کشیدهاند، بلافاصله با پلیس 110 تماس گرفتند. دقایقی نگذشته بود که تیمهایی از پلیس کلانتری خود را به محله ناآرام رساندند و عجیب اینکه مردان خشمگین حتی با وجود حضور مأموران دست از درگیری برنداشتند. خیلی زودتر از تصور تماشاچیان، 8 مرد جوان که سوار 4 موتور بودند، دستگیر شدند و به مقر پلیس انتقال یافتند.
سکوتهای عجیب ـ هر 8 مرد که ساعتی پیش از بازداشت به جان هم افتاده بودند، در مراحل بازجویی همگی سکوت کردند و ادعا داشتند به خاطر مشکلات ناچیزی با هم گلاویز شده و هیچکس از دیگری شکایتی نداشت.با توجه به مرموز بودن رفتار این مردان خشن، وقتی با دستور بازپرس دادسرای خارک تجسسها روی یافتهها از آنان متمرکز شد، کارآگاهان به بازرسی از موتورهای این 8 مرد پرداختند و در دو موتور تعداد 20 سکه طلا که ماهرانه زیر صندلیها جاسازی شده بود، به دست آوردند. همین کافی بود که مشخص شود مأموران با تیمی از دزدان روبهرو شدهاند و آنان به دلیل اختلافات درونگروهی با هم گلاویز شدهاند.
گزارش یک سرقت ـ در حالی که همه این موتورسواران خشن باز اصرار به بیگناهی داشتند و در خصوص سکههای طلا داستانسرایی میکردند، مأموران در بررسی پروندههای سرقتی که همزمان با روز دعوای خیابانی 8 مرد رخ داد، دیدند 4 مرد موتورسوار در حمله به خودرویی آن را متوقف و کیف حاوی سکههایش را به سرقت بردهاند. خیلی زود این مرد تحت تحقیق گرفته شد و گفت: صبح روز سرقت مادر پیرم مقداری پول به من داد و خواست برایش سکه طلا بخرم. او عادت دارد سکهها را در خانهاش نگهداری کرده و در مراسم عروسی یا جشنها هدیه میدهد. من سوار خودرو به یک صرافی رفتم و 20 سکه تمامبهار آزادی خریدم، سپس سوار خودروام به راه افتادم و به سمت خانه مادرم رفتم. وی افزود: هنوز به محله مادرم نرسیده بودم که موتورسواری ناگهان جلوی خودروام ترمز کرد و من به او کوبیدم. با صدای بلند ناله یکی از جوانها سراسیمه پیاده شدم و در حال حرف زدن با آنها بودم که هر دو به سمتم چاقو گرفتند، بعد دیدم دو جوان دیگر کیسه سکهها را از داشبورد خودرو برداشتند و هر 4 مرد جوان فرار کردند.
شناسایی 4 دزد
وقتی مرد مالباخته در برابر صف 8 مرد خطرناک قرار گرفت، خیلی سریع 4 تن از آنها به نامهای «ناصر»، «حمید»، «مسعود» و «رستم» - 23 تا 25 ساله - را شناسایی کرد و گفت هیچ شکی ندارد آنها همان 4 دزد هستند. وقتی مأموران نیز پی بردند که سکهها از موتورهای این 4 دزد خیابانی به دست آمده است، بخش نخست معما را حل شده دیدند و این در حالی بود که بررسیها نشان میداد این دزدان شناختی از 4 مرد دیگر نداشتهاند. حمید که میدید چارهای جز اعتراف ندارد، گفت: من همراه 3 بچهمحلمان از مدتها پیش باندی تشکیل دادیم تا زورگیری کنیم. 6 ماهی میشود که از زندان آزاد شدهام، اما 3 همدستم هیچکدام سابقه زندان ندارند و از گذشته تمایل زیادی نشان میدادند تا با من به سرقت دست بزنند. شگرد ما زاغزنی در صرافیها، بانکها و مراکز تجاری بود، بعد طعمهمان را تعقیب میکردیم و با تصادف ساختگی یا محاصره وی در محله خلوت با تهدید چاقو دست به سرقت میزدیم. وی افزود: از مدت آغاز فعالیتمان تاکنون حدود 6 سرقت انجام دادهایم و هر کسی سهم خود را گرفته است. این بار نیز وقتی دیدیم مردی سکه طلا خریده، او را تعقیب کرده و با تصادف ساختگی سکهها را دزدیدیم، خیلی سریع آنها را زیر صندلیها پنهان کرده و خوشحال میرفتیم که این چهار جوان سد راهمان شدند و با هم درگیر شدیم.
انگیزه عجیب ـ رستم نیز گفت: این چهار جوان وقتی خواستند توقف کنیم، حمید اشاره کرد که کوتاه نیاییم، آنها میخواستند سکهها را بگیرند و ما اظهار بیاطلاعی میکردیم. ناگهان قمه کشیدند و ما هم چاقو به دست گرفتیم. در حال کرکری خواندن بودیم که پلیس سر رسید. میخواستیم فرار کنیم، اما آن چهار جوان اجازه نمیدادند و زمانی آنها هم خواستند فرار کنند که دیر شده بود و همگی دستگیر شدیم. 4 جوان مرموز که تا آن لحظه انگیزهشان در خصوص دعوا با زورگیران در هالهای از ابهام بود، وقتی بررسیها نشان داد همگی از تبهکاران قدیمی هستند و بارها به دلیل کیفقاپی و زورگیری به زندان افتادهاند، تحت بازجویی ویژه قرار گرفتند. «بهروز»، «حسن»، «مهدی» و «بابک» - 26 تا 32 ساله - وقتی دیدند چارهای جز اعتراف ندارند، گفتند که میخواستند سکههای طلا را سرقت کنند، اما 4 دزد دیگر به آنها رودست زده بودند. بابک در بازجوییها گفت: من و اعضای باندم با شناسایی کسانی که پول، تراول و طلا دارند، آنها را تعقیب میکنیم و با شگرد پنچر کردن آنها را وادار به پیاده شدن کرده و سپس دست به سرقت میزدیم. وی افزود: این بار نیز با زاغزنی خریدار سکهها را شناسایی کردیم و به تعقیب او پرداختیم، اما پیش از اینکه ما لاستیک خودروی وی را پنچر کنیم، باند دیگری با تصادف ساختگی طلاها را سرقت کرد و ما که خشمگین شده بودیم، به تعقیب این دزدان رفته و با رو در رویی خواستیم طلاهایمان را بدهند. مشخص بود تازهکار هستند و میترسند، اما پلیس سر رسید و نتوانستیم سکهها را بگیریم. مأموران که با دو شبکه موازی سرقتهای خیابانی روبهرو شده بودند، دست به بررسی اقدامات مجرمانه آنان زدند و خیلی زود توانستند 14 زن و مرد را با راهنمایی این 8 مرد خطرناک و بررسی پروندههایشان که همگی با روشهای مشابهی در دام گردانندگان دو باند افتاده بودند شناسایی کنند. زن جوان گفت: برای اینکه پول پیش مستأجرم را بپردازم، به بانک رفتم و حدود 16 میلیون تومان گرفتم.
در مسیر دو جوان موتورسوار به من اطلاع دادند لاستیک خودروام پنچر است، در گوشهای پارک کرده و پیاده شدم تا کاری انجام دهم، در حال تماس با امدادخودرو بودم که ناگهان دو جوان موتورسوار کیفم را از صندلی جلو برداشته و پا به فرار گذاشتند. مرد دیگری نیز گفت: همیشه مراقب هستم، اما چون مادرم بیمار بود، رفتم به طلافروشی و جواهراتمان را فروختم. نزدیک 10 میلیون تومان گرفتم و سوار خودرو به سمت بیمارستان رفتم که در یک تصادف ساختگی کیفم را سرقت کردند. تا جلوی بیمارستان نفهمیده بودم کیفم نیست، بعد که دیدم آن را دزدیدهاند، فهمیدم تصادف ساختگی بود و آن پسران که تصور میکردم شنیدهاند مادرم بیمار است و بیخیال من شدهاند دزد بودهاند. بنابر این گزارش، این 8 مرد در دو باند تحت بررسیهای پلیسی و قضایی قرار گرفتند و پس از شناسایی همه مالباختهها با دستور بازپرس روانه زندان شدند تا بهزودی پس از صدور کیفرخواست در دادگاه جزایی عمومی تهران محاکمه شوند.
هشدار کارآگاه
سرهنگ احسانیفر، رئیس سابق پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران در توصیههایی گفت: هر وقت پول زیادی دارید یا از مراکز تجاری، طلافروشی، صرافی و بانکها پول یا طلا میگیرید، ابتدا سعی کنید رفتارتان زیاد آشکار نباشد. سپس اگر پیاده هستید، جوانب احتیاط را رعایت کنید و اگر سوار خودرو هستید، ابتدا کیف حاوی پول و طلا را در جای مناسبی بگذارید که سرقت آن آسان نباشد، سپس در مسیر اگر تصادفی کردید یا خودروتان پنچر شد، احتمال بدهید شاید عمدی در کار بوده است. وی افزود: با همین احتمال وقتی پیاده شدید، در خودرو را قفل کنید و اگر احساس خطر کردید، سریع با پلیس 110 تماس بگیرید.
ارسال نظر