سرنوشت تلخ یک سارق افیونی+عکس

پسر جوان در گفتگو با خبرنگار رکنا گفت:اسمم محمود است و تا سیکل درس خوانده ام.هم خودم علاقه ای به درس و مدرسه نداشتم و هم برای خانواده ام مهم نبود که من ادامه تحصیل می دهم یانه.
پسر جوان افزود:پدرم نگهبان یک ساختمان است. او تا چندسال قبل از خودش مغازه ای داشت و وضع مالی مان خوب بود. اما به قول مادرم اگر از این شاخه به آن شاخه نمی پرید ورشکست نمی شد.
او چندسالی بیکاربود و بیچاره مادرم سرکار می رفت.بالاخره صدای مادرم درآمد و حرف از طلاق به میان آمد.پدرم که رگ غیرتش به جوش آمده بود سرکار رفت و زندگی مان به ظاهر حفظ شد.
محمود افزود:اما پدرم آینه دق شده بود. راه می رفت و نق می زد و از زمانه بد می گفت.من به خاطر این که وضع مالی خوبی در آینده داشته باشم و بتوانم دست پدرم را هم بگیرم وقتی با پیشنهاد یک دوست ناباب برای به دست آوردن پول مفت و مجانی مواجه شدم تصمیم احمقانه ای گرفتم.نمی دانستم دوستی با این رفیق نارفیق سبب می شود به دام مواد مخدر معتاد شوم .ما با هم زورگیری می کردیم و هر چه در می آوردیم برای مواد می دادیم.ماموران کلانتری ۱۳مشهد ما را در حال سرقت دستگیر کردند. با راه خطایی که رفتم هم سرنوشت خودم را خراب کردم و هم نیمه آبرویی که خانواده ام داشتند را به باد دادم.
پدرم اشتباه کرد و باخت. من هم خطا کردم و تباه شدم. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.