شلیکهای مرگ در خونخواهی مرد انتقامجو
رکنا: مردی که در خونخواهی قتل دو داییاش، مادر و پسر بیگناهی را در شیراز به رگبار گلوله بسته بود، پس از 7 سال فرار سرانجام به اتفاق همراهان جنایتش دام کارآگاهان افتاد.
عاملان جنایت از سال 87 تاکنون با فرار و زندگی پنهانی عضو باندهای مافیایی موادمخدر شده بودند.
زمستان سال 87
اواسط دیماه سال 87 بود که اهالی محله شهرک گلستان در شیراز با شنیدن صدای رگبار گلوله در خانه همسایه به کوچه ریختند و با فرار برقآسای 3 مرد نقابدار روبهرو شدند که تفنگ جنگی کلاشنیکف همراهشان بود.
مرگ مادر و پسر
وقتی ماجرای این تیراندازی هولناک به پلیس 110 شیراز مخابره شد، تیمی از پلیس کلانتری پا در خانه مرموز گذاشت و همزمان آمبولانس اورژانس نیز در صحنه حاضر شد.
در معاینات ابتدایی مشخص شد مردی به نام «الف. ب» و مادرش «س. خ» هدف گلوله قرار گرفته و در دم جان باختهاند، اما زن جوانی که «ف. ب» نام دارد، هنوز زنده است.
بدین ترتیب همزمان با تحقیقات پلیسی، پیکر نیمهجان و خونآلود زن جوان به نزدیکترین بیمارستان انتقال داده شد و کارآگاهان پی بردند که نجاتیافته میهمان خانه مادر و پسر بوده و هنوز هیچکس انگیزه مردان نقابدار در شلیکهای مرگ را نمیداند.
انگیزه مرموز
وقتی ماجرای این جنایت به بازپرس جنایی دادسرای شیراز مخابره شد، وی همراه تیمی تخصصی از اداره ویژه قتل پلیس آگاهی این شهرستان به بررسی قتلگاه مادر و پسر پرداخت. این بررسی نشان داد هیچ سرقتی رخ نداده و عاملان جنایت 3 مرد بوده اند که همگی نقاب داشته و مجهز به کلاشنیکف بوده اند.
شاخه تجسسی مشخص کرد عاملان جنایت پس از شلیک گلوله و جنایت برق آسا، با تصور اینکه هر 3 قربانی خود را کشتهاند، بلافاصله خانه را ترک کرده و سوار خودرویشان با ویراژهای جنون آمیز گریختهاند.
تحقیق از نجاتیافته
در حالی که بازجویی و تحقیق از بستگان مادر و پسر گرهی از معمای این تهاجم مسلحانه نگشوده بود و هیچکس نمیدانست چه کسانی با این خانواده اختلاف داشتهاند، مأموران سراغ زن نجاتیافته رفتند که پس از بهبودی نسبی قادر به پاسخگویی بود.
«ف. ب» با ابراز ناراحتی از کشته شدن مادر و پسر به کارآگاهان گفته بود، آن سه مرد سراغ من آمده بودند، چرا که میدانستند من نامزد کسی هستم که با آنها اختلاف دیرینه دارد. آنها ابتدا مرا هدف قرار دادند، سپس به مادر و پسر شلیک کردند. حتما میدانستند من میهمان خانه قربانیان هستم و بعد با تصور اینکه همه کشته شدهایم پا به فرار گذاشتند.
وی افزود: آنها هنگام تیراندازی مرتب از خونخواهی دم میزدند و اعتنایی به التماسهایمان نکردند. صحنه وحشتناکی بود.
ردیابی انتقامجویان
کارآگاهان که به سرنخی رسیده بودند، در تجسس های اطلاعاتی بسیار زود پی بردند که مردی به نام «الف. ح» پس از به قتل رسیدن دو داییاش، نامزد زن نجات یافته از تهاجم را تهدید به مرگ کرده و همه جا گفته بود که خون را با خون خواهد شست.
این رجزخوانیها در حالی صورت گرفته بود که هیچ ریشسفیدی پا در میانی نکرده بود تا این حس انتقام فروکش کند.
با شناسایی «الف. ح» و دو همدستش که در زمان جنایت همراه وی بودند، اقدامات ویزه پلیس برای ردیابی و دستگیری شان آغاز شد، در حالی که مشخص شده بود عامل شلیک همان جوان انتقامجو بوده است.
مافیای موادمخدر
تحقیقات پلیسی و قضایی نشان داد که «الف. ح» و نوچههایش با فرار از شیراز عضو مافیای موادمخدر شده و در مخفیگاههای مختلف زندگی پنهانی دارند. از آنجایی که مافیای افیون پناهگاههای زیادی در شهرهای مرزی داشتهاند، ردیابی این 3 قاتل فراری به گره کوری برخورد و مأموران بارها به شهرهای شیراز، گناوه، بوشهر، بندرعباس، کرج و هشترود اعزام شدند و به دفعات تا پشت در مخفیگاههای این فراریها رسیدند، اما آنها با اطلاع یافتن از حضور پلیس گریخته بودند.
7 سال بعد
در حالی که 7 سال از فرار «الف. ح» میگذشت، کارآگاهان اطلاع یافتند این قاتل مسلح با نام جعلی در بندرعباس در آپارتمانی بسر می برد. بدین ترتیب تیمهای کارآگاهان با عملیاتی ویژه در اقدامی غافلگیرانه این خانه را محاصره کردند. وی پیش از اقدام به فرار و دست بردن به اسلحه دستگیر شد. در صحنه دستگیری این قاتل، مأموران 10 موبایل و 20 خط تلفن به دست آوردند که «الف. ح» سعی داشت با استفاده از آنها ردپاهای گمراه کننده ای از خود برجا بگذارد تا زندگی پنهانیاش لو نرود.
اعتراف به خونخواهی
«الف. ح» که بعد از 7 سال تصور نمیکرد به اتهام قتل بازداشت شود، ابتدا به تصور اتهام خرید و فروش مواد مخدر در برابر بازجویان نشست، اما وقتی بازجویی شد، فهمید راز قتلش فاش شده است. وی گفت: دو دایی من در سال 87 در منطقه چهلچشمه دشت ارژن از سوی دو مرد مورد حمله قرار گرفته و کشته شدند و من قسم خورده بودم خونخواهی کنم. وی افزود: خیلی جستوجو کردم و توانستم قاتلان داییهایم را شناسایی کنم، بعد به جستوجوی محل زندگیشان پرداختم تا اینکه فهمیدم زنی به نام «ف. ب» با یکی از قاتلان نامزد شده است. وقتی ردی گرفتم که نشان میداد این زن در خانه مادر و پسری در شهرک گلستان است، با دو همدستم و در حالی که من کلاشنیکفی داشتم، به آن خانه حمله کردیم و هر سه زن و مرد را به رگبار بستم، بعد فرار کردیم و عضو باندهای موادمخدر شدیم.
بازداشت 6 نقابدار
وقتی عامل اصلی شلیکهای مرگبار اعتراف کرد، با راهنماییهای وی، دو قاتل فراری دیگر نیز تحت تعقیب قرار گرفتند و خیلی زود در مخفیگاههایشان دستگیر شدند. این دو مرد نیز همراهی با مرد انتقامجو را به گردن گرفتند و ادعا کردند عامل تیراندازی «الف. ح» بوده است و آنها فقط در حمایت از او در این صحنه حضور داشتند. بنابر این گزارش، هر 3 عامل این جنایت روانه زندان شدند تا پس از بازسازی صحنه قتل و صدور کیفرخواست در دادگاه کیفری استان فارس محاکمه شوند.
ارسال نظر