خبر سازی 4 مرگ خودخواسته در 3 شهر بزرگ

یک مرد 50 ساله در ایستگاه راه‌آهن ورودی به مشهد به قصد خودکشی خود را روی ریل قطار انداخت و جان باخت.

در شیراز نیز یک دانشجوی زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه شیراز خودکشی کرد و یکی دیگراز این افراد فرد متاهلی بوده که به دلیل مسائل خانوادگی در مینو دشت گرگان دست به خودکشی زد و جان سپرد. به گفته برخی منابع محلی، در خودکشی دیگر هم یک پسربچه 14 ساله خود را در این شهرستان حلق آویز کرده است.

هنوز عوارض تلخ خبر خودکشی مردی که چند روز قبل خود را از پل عابرپیاده خیابان میرداماد حلق آویز کرده یا بیماری که به دلیل ناتوانی از پرداخت هزینه‌های بیمارستان، مرگ را انتخاب کرد فراموش نشده که بازهم خبر از مرگ‌های خود خواسته از گوشه و کنار کشور به گوش می‌رسد.

مصطفی آب روشن- جامعه شناس- با تأکید بر رواج افکار منفی مبنی بر پایان دادن به زندگی در جامعه می‌گوید: خودکشی در حوزه عمومی که بشدت در جامعه ما رواج پیدا کرده به عنوان کدهایی است که بایستی نظام اجتماعی را به تفکر وا دارد زیرا خودکشی در انظارعمومی انعکاس خشم و تنفر فرو خفته ای است که فرد با نابودی خود خواسته، تلاش دارد تا قضاوت‌های عمومی را علیه فرد، خانواده یا نهادهای اجتماعی ناکارآمد برانگیخته و حساس کند.

محمد امین قانعی راد- رئیس انجمن جامعه شناسی ایران - نیز می‌گوید: چنین افرادی به جای اینکه خشم و غضب خود را علیه عامل آزاردهنده خود بکار ببرند از طریق نابودی خود خشمشان را منتقل می‌کنند. در حقیقت این افراد با خود کشی نه تنها شرایط آزار روانی شهروندان را فراهم می‌کنند بلکه سعی دارند از مرگ خود، رسانه ای بسازند که پیام آنها را به گوش همگان برساند.

دکتر احمد جلیلی رئیس انجمن روانپزشکان ایران نیز در تعریف خودکشی می‌گوید: خودکشی مسأله پیچیده‌ای است که به دلایل مختلف اتفاق می‌افتد. در حقیقت همیشه آخرین رویداد ناخوشایند علت خودکشی نیست و همواره عوامل مختلف دست به دست هم داده و شرایطی را فراهم می‌کنند تا فرد اقدام به خودکشیکند.

دکتر میرطاهر موسوی - جامعه شناس- نیز با اشاره به بروز خودکشی در درون زمینه‌های اجتماعی به می‌گوید: نابرابری‌هایی که در سطوح مختلف جامعه اتفاق می‌افتد باعث تقویت میل به خودکشی خواهد شد. نابرابری‌های اجتماعی ،‌اقتصادی و حتی سیاسی از عوامل تبیین کننده خودکشی در کشور محسوب می‌شوند. اختلاف طبقاتی و سختی در دسترسی به امکانات اولیه برای شهروندان به رقابتی نابرابر منجر شده که شرایط استفاده و حتی سوء استفاده برخی را از امکانات اجتماعی و اقتصادی فراهم کرده و در مقابل، وضعیتی را فراهم کرده که عده ای دیگر از دسترسی به این امکانات باز بمانند. همه این نابرابری‌ها باعث می‌شود ناهمبستگی در جامعه تقویت شده و افراد دچار انزوا ،‌ تنفر، بی انگیزگی ناشی از جبرگرایی و رفتار سرنوشت گرا شده و احساس کنند راهی ندارند و این سرنوشت اجباری و تهدیدی است. در حقیقت ناامیدی و مأیوس شدن مطلق فرد از تغییر وضعیت خویش و در نهایت جبرزدگی باعث شده خودکشی رو به تزاید بگذارد.

آخرین آماری که سازمان بهداشت جهانی منتشر کرده نشان می‌دهد هر 40 ثانیه یک نفر در جهان با خودکشی به زندگی‌اش پایان می‌دهد. به عبارت ساده تر سالانه 800 هزار نفر در جهان خودکشی می‌کنند. این درحالی است که متأسفانه 4 هزار و 69 نفر از آنها ایرانی بوده‌اند یعنی یک حساب سر انگشتی نشان می‌دهد روزانه 11 نفر در ایران به زندگی‌شان پایان می‌دهند.

در حالی که سازمان پزشکی قانونی از کاهش 8/1 درصدی میزان خودکشی در ایران خبر می‌دهد مصطفی آب روشن عنوان می‌کند: به علت نگرش عمومی بسیار منفی نسبت به خودکشی، ابهامات زیادی در مورد آمار خودکشی در ایران وجود دارد. از سوی دیگر به علت قبح شرعی و اجتماعی، بستگان افرادِخودکشی کننده این عمل را ننگ و بی آبرویی تلقی کرده و از افشای آن خودداری می کنند. حال آنکه طبق آمارهای منتشر شده نیمی از خودکشی‌ها در شهرهای بزرگ ،یک چهارم در شهرهای کوچک و متوسط و بقیه در روستاها رخ می‌دهد. به گفته وی میزان اقدام به خودکشی در ایران بیش از آمارهایی است که عنوان می شود اما آنچه مشخص است اینکه اکثر خودکشی‌ها در میان انسان‌های فقیر و متوسط جامعه رخ می دهد زیرا بیشترین فشارهای اجتماعی و اقتصادی را متحمل می شوند.

از آنجایی که نابرابری‌ها امید را در جامعه کمرنگ کرده نشاط اجتماعی را کاهش می‌دهد پس بهترین راهکار برای کاهش این آسیب که روز به روز در میان اقشار مختلف جامعه در حال گسترش بوده این است که با کاهش نابرابری‌های اجتماعی و اقتصادی و ایجاد فرصت‌های متناسب و متوازن برای همه گروه‌های جامعه، ‌امید و نشاط اجتماعی را گسترش دهیم.