نسیم آرزوی تو (داستانک)
رکنا: پرنده کوچک روی درخت بزرگ لانه کرده است. هر روز کاسه کوچک را پر از آب و دانه می کنم دلم می خواهد جوجه ها سر از تخم بیرون آورند، اما از دیروز باد تندی می وزد آنقدر تند که شاخه های درخت بشدت تکان می خورند.
دلم می لرزد، نکند شاخه بشکند، نکند پرنده بی لانه شود، نکند جوجه ها سر از تخم در نیاورده از درخت کف حیاط بیفتند... دخترک 4 گوشه چادر نماز گلدار مادر را زیر شاخه ها می بندد که اگر لانه افتاد، پرنده بی خانه و بی جوجه نماند. توفان به عشق آرزوی دخترک جای خود را به نسیمی ملایم داد. نسیمی که گل های کوچک چادر را تاب می داد.
ارسال نظر