عضو مجمع تشخیص مصلحت:
در گزینش های اداری و استخدامی زندگی را بر خیلی ها دشوار کرده اند
رکنا سیاسی: عضو مجمع تشخیص مصلحت گفت : بدون حضور اشخاص، در رسانه متهم و محکوم شدند، سریال علیه جریانات و افراد ساخته شده، غیر منصفانه دولتها و شخصیتهای گذشته نقد شدند و حتی شخصیتهایی که از میان ما رفتهاند، تنگنظرانه سعی شده که آنها به فراموشی سپرده شوند و نام و تصویر آنها از حافظه مردم پاک شود. اینها جلوههایی از همین بد اخلاقیها است.
به گزارش رکنا، بخشی از گفتگوی جماران با حجت الاسلام مجید انصاری، عضو مجمع تشخیص مصلحت، را بخوانید:
مجید انصاری درباره پیام نوروزی رهبری اظهار کرد : ایشان در پیام نوروزی منصفانه تقصیر همگانی را بیان و به کوتاهی عمومی در این حوزه اذعان کردند. لذا من فعلا در مقام بیان مصادیق یا تعیین افراد یا جریانات نیستم، چون خود این میتواند مصداقی از کوتاهی در امر همدلی و وحدت ملی باشد و دوباره به بهانه اینکه مقصد سخنان ایشان چه کسی بوده، کدورت و اختلاف و نفرتافکنی را دامن بزند.
به هر حال در این سالها به بهانههای مختلف و دلایل گوناگون ظلمهای زیادی به بعضی از اشخاص و جریانات شده و بیانصافیها و اتهامات ناروا و بیپایه و مصادیق گناهان کبیره مثل غیبت، تهمت، افترا، استهزا، تحقیر و تکفیر یکدیگر صورت گرفته و جریاناتی خودشان را حق مطلق فرض کردهاند و تصور کردهاند هرچه آنها از دین و انقلاب میفهمند، دیگران هم مکلف هستند همان را بفهمند؛ و غیر از آن هر که بوده را با زخم زبان، اتهام و برچسبهای بیدینی، وادادگی، غربزدگی، پشیمانی از انقلاب و امثال این طور تهمتها آنها را طرد کردهاند.
وی افزود : اگر جریانات سیاسی، گروههای اجتماعی و صاحبان قلم، تریبون و رسانه و تک تک آحاد جامعه هر کدام به این فکر باشند که ما در جهت همبستگی ملی و گسترش فضای مهربانی، محبت، خوشبینی و حسن ظن نسبت به یکدیگر چه گامی میتوانیم برداریم یا چه کاری میتوانیم انجام بدهیم، طبعا به راهکارهای مهم و عملی خواهند رسید. در این وسط به نظر من نقش صدا و سیما بسیار برجسته و مهم است و حتما سهم بزرگی از آنچه که رهبر انقلاب فرمودهاند از نفرتپراکنی، اختلافافکنی و امثال اینها به برنامههای رسانه بر میگردد که در گذشته بوده است.
یک طرفه و بدون حضور اشخاص، در رسانه متهم و محکوم شدند، سریال علیه جریانات و افراد ساخته شده، غیر منصفانه دولتها و شخصیتهای گذشته نقد شدند و حتی شخصیتهایی که از میان ما رفتهاند، تنگنظرانه سعی شده که آنها به فراموشی سپرده شوند و نام و تصویر آنها از حافظه مردم پاک شود. اینها جلوههایی از همین بد اخلاقیها است؛ و وقتی که شروع شود در یک جا متوقف نمیشود.
از این جهت به نظر من در درجه اول باید برنامهریزان و سیاستگذاران رسانه ملی با این گستره شبکههای مختلف ملی و استانی ببینند چه کاری میتوانند در جهت تحقق رهنمودهای مقام معظم رهبری در سال جاری پیش بگیرند. این نمیشود مگر اینکه دایره دیدشان را وسیع کنند و این حلقه تنگ و محدود خودی که به دور خودشان کشیدهاند و امروز کسی باقی نمانده را باز کنند.
بالأخره نباید رفتار به گونهای باشد که تلقی لجبازی با مردم شود. اگر چهرههای محبوب مردم در صدا و سیما تخریب یا تحریم شوند، مصداقی از همین نفرتافکنی است. دیگر تریبونهای عمومی مثل تریبونهای نماز جمعه و برنامههای عمومی مساجد، هیأت و در هر زمینهای که رسانه و تریبون عمومی وجود دارد، به نظر من باید تلاش کنند که به دنبال جذب و گسترش مهربانی و رحمت باشند؛ نه اینکه متهم کردن، خشم و کینه را دامن بزنند.
این مسائلی است که به نظر من میرسد باید توجه شود و اگر به کسانی هم در این حوزهها ظلم شده، جبران شود و مردم در عمل هم ببینند که اگر کسانی مورد بیمهری قرار گرفتند و به آنها جفایی شده، حالا فضای رحمت و مهربانی جای آن را میگیرد.
سوال : یکی از ثمراتی که در فرمایشات رهبری برای بحث وحدت در راستای منافع بود، این است که ایجاد امید و شکوفایی میکند. از نظر شما این وحدت و همدلی ملی اگر به وجود بیاید چه ثمراتی برای فضای کشور دارد؟
پاسخ : از زمانی که به تدریج دامنه بحث خودی و غیر خودی، طرد یکدیگر و اختلاف و کینه جایگزین شد، تبعا مردم فاصله گرفتند و افتراق ایجاد شد. وقتی که قوای یک جامعه به جای همافزایی به نفی و طرد یکدیگر بپردازند، ثمرهای جز عقبماندگی، بروز مشکلات و نهایتا ناامیدی در بر نخواهد داشت. به خصوص امروز که ما در شرایطی قرار داریم که کشورهای رقیب در منطقه به سرعت پیشرفت دارند و طرحهای بزرگی را اجرا و چهره کشورشان را دگرگون میکنند، نباید کشور ما با این سابقه تمدنی و امکاناتی که دارد، مردم نسبت به آنها احساس حقارت کنند.
من با کمال تأسف باید عرض کنم امروز مجموعه عظیمی از نیروی انسانی دانشمند و با تجربه، مدیران با تجربه گذشته، اساتید دانشگاه و صاحبان تجربه در حوزههای مختلف اقتصادی، مدیریتی، فرهنگی و دانشگاهی وجود دارند که وجود اینها معطل مانده و در گوشه انزوا و فراموشی ضایع میشوند؛ و احیانا کارها و میدان در انحصار افرادی قرار گرفته که از آن تجربه و توان برخوردار نیستند و با آزمون و خطاهای زیاد و تحمیل هزینههای سنگینی بر جامعه از بودجه عمومی، همچنان ما شاهد عقبماندگی و پسرفت هستیم؛ و شاخصهای رشد و توسعه در کشور به جای حرکت به جلو مرتب روند نزولی را طی میکند که جلوه بارز آن در بحث اقتصاد، تولید، معیشت، زندگی و رفاه مردم هست.
ناترازی زیرساختهای انرژی، بانکها و اقتصاد کشور، زیرساختهای مختلف توسعه کشور و حتی زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی ما دارد یک روند اضمحلال طی میکند. همه اینها ثمرات شوم از هم جدا بودن و استفاده نکردن از توان ملی است. کشور ما توان بزرگی دارد؛ چرا باید شرایط طوری باشد که نخبگان، سرمایهداران، افراد متمکن، پزشکان، دانشجویان، اساتید، خلبانان و کارآفرینان ما به فکر مهاجرت باشند و ثروت معنوی، مادی و علمی کشور مرتب به کشورهای همجوار منتقل شود و ما شاهد باشیم کشورهای همجوار و کشورهای اروپایی با پول، فکر و دانش ایرانی در حال توسعه و شکوفایی باشند و کشور خودمان در حسرت عقبماندگی و فاصله گرفتن از رقبا و کشورهای منطقهای آه حسرت بکشند و بسوزند؟!
اینها مشکلاتی است که حتما باید آسیبشناسانه مورد بررسی قرار بگیرد و کارشناسانه برای جبران لطمههای سنگینی که از این رهگذر به کشور وارد شده، اقدام شود. وظیفه دستگاه قضایی در این حوزه بسیار مهم است. عدالت قضایی، عدالت رسانهای و عدالت سیاسی میتواند امیدآفرین باشد.
به هر حال همین انتخابات اخیر و انتخابات پیش از این در سالهای ۱۴۰۰ و ۹۸ نشان داد که ما در لبه خطر ناامیدی و واگرایی اجتماعی هستیم و مرحله به مرحله مشارکت اجتماعی ما کاهش پیدا میکند؛ و این برای امنیت کشور هم خطرناک است. امنیت سخت و نظامی برای هر کشور لازم هست ولی به هیچ وجه کافی نیست. یعنی وحدت توأم با امید، نشاط و رضایتمندی مؤلفههای اصلی امنیت ملی و اقتدار ملی است که مورد غفلت قرار گرفته است. همه اینها ان شاء الله باید بازیابی شود.
سوال : با توجه به مسائل گفته شده، آیا پیشنهاد یا راهکاری در این زمینه دارید؟
پاسخ : به نظر من در درجه اول باید مسئولین ذیربط در بخشهای مختلف دولت، قوه قضائیه و همچنین دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی، رسانهای و تبلیغی سخنان رهبری را صرفا یک نصیحت و موعظه تلقی نکنند؛ بلکه به عنوان یک دستور لازم الاجرا و یک امر ضروری و فوری نگاه کنند. همین طوری که ایشان تأکید داشتند در طول این مدت کوتاهی شده، باید زخمهای ناشی از این اختلافافکنیها و نفرتپراکنیها ترمیم شود؛ که تبدیل به زخمهای عمیقی بر وحدت ملی، انسجام ملی، اعتماد عمومی و امید به آینده شده است.
در خصوص واحدها و هستههای گزینش، چه در دانشگاهها و چه در مراکز اداری و استخدامی، واحدهای حراست دستگاهها، باید واقعا یک تغییر اساسی در بینش خودشان بدهند و همه مردم ایران را اعضای یک خانواده بپندارند و انواع تبعیضهای آزار دهنده موجد شکافهای اجتماعی را کنار بگذارند.
همچنین وزارتخانههای مهمی مثل وزارت ارشاد، واقعا میتواند حلقه وصلی بین نخبگان، هنرمندان، اصحاب فکر و فرهنگ و هنر در کشور باشد و هر کدام از آنها در این عرصه مهم میتوانند پیشگام باشند. ولی امروز خود آنها گلایهمند هستند و گلایهمندی آنها در فضاهای مختلف اجتماعی منعکس میشود؛ و تأثیری که این اشخاص مرجع اجتماعی مثل هنرمندان، اساتید دانشگاه، ورزشکاران، قهرمانان ورزشی و شخصیتهایی که به هر دلیل محبوب مردم هستند، اگر احساس کنند فضا به سمت احترام متقابل و استفاده از اندیشه و جذب آنها هست، طبیعتا میتوانند در این مسیر بازیافت اعتماد عمومی کمک کنند.
قبلا عرض کردم که نقش صدا و سیما در این حوزه خیلی مهم و برجسته است. با افراد تنگنظر و دارای فکر افراطی جناحی، آن هم نوع بد و بدخیم، نمیتواند نماد درستی از وجهه عمومی نظام باشد. ما بخواهیم یا نخواهیم، صدا و سیما در جایگاه سخنگویی نظام قرار دارد. اگر ۱۰۰ بار هم گفته شود که اینها یک گروهی هستند و سلیقه شخصی خودشان است، مردم نمیپذیرند. صدا و سیما در کشور ما طبق تفسیر شورای نگهبان، انحصاری است؛ و رسانه نظام تلقی میشود. بنابراین رسانه نظام باید دنبال خواسته نظام باشد و از افراد اندیشمند جامعهشناس و افراد محبوب مردم استفاده شود و از مجریانی که بی جهت طرد شدهاند و چهرههای مقبولی که در صدا و سیما بودهاند و امروز نیستند.
با کمال تأسف در این ماه رمضان دیدیم یک سری افراد لوده و کم مایه دعوت شدند و بعضی از بزرگان عرصه هنر ما را تحقیر کردند و بعضی از آثار هنری را به تمسخر گرفتند؛ همه اینها آسیب میزند.
نکته دومی که باید عرض کنم، به نظرم قوه قضائیه بر اساس این بینش باید گروه ویژهای را تشکیل بدهد؛ ریاست محترم قوه قضائیه، جناب آقای اژهای، و این گروه ویژه یک بازنگری در بعضی از پروندهها، محکومیتها و محرومیتها داشته باشند. هیچ کسی نمیتواند بالای سر قوه قضائیه باشد و قوه قضائیه در راستای بسط عدالت و رفع ظلم و تبعیض از افراد و احیانا سختگیریهای بی موردی که در گذشته شده تجدید نظر کنند و اگر در جایی هم ظواهر قانون، فرآیند قانونی و آیین دادرسی احتیاج به اصلاح یا استجازهای دارد، انجام بدهند تا جامعه احساس کند فضای کشور به سمت عفو، بخشودگی، صلح، صفا، دوستی، مهربانی و گذشت پیش میرود؛ نه به سمت سختگیری، مچگیری و برخورد قهرآمیز.
مسأله دیگر این است که دستگاههای اطلاعاتی ما اعم از وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه و دیگر دستگاههای نظامی و اطلاعاتی، و در مجموع شورای عالی امنیت ملی به عنوان هماهنگ کننده و در رأس اینها، باید تغییر نگرشی در بینش امنیتی خودشان بدهند. مقوله امنیت ملی را از رهگذر تحکیم همبستگی، اخوت و وحدت ملی بیشتر تعقیب کنند؛ نه از طریق تأمین امنیت سخت و سختافزاری. البته آن هم در جای خودش باید باشد و من نمیخواهم آن را نفی کنم.
در مجموع میخواهم عرض کنم که نباید با این رهنمود راهگشای رهبری در حد شعار و تکرار در رسانهها و بعد فراموش شدن برخورد شود. همه جدی بگیرند و راهکارهای عملی را داشته باشند. طبعا گروههای سیاسی، احزاب، جریانات و شخصیتهای مؤثر تریبوندار هم هر کدام به سهم خودشان میتوانند کمک کنند. ولی اقدامات اجرایی و عملیاتی اجزاء و ارکان خود نظام رسمی کشور مؤثرتر از همه است.
ارسال نظر