بدترین عید زندگی یک نماینده مجلس/ پزشکیان به عید دیدنی چه کسی می رود و عیدی می دهد ؟
رکنا سیاسی : عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس می گوید : بدترین عید آن زمانی بود که همسرم را از دست دادم. بهتریناش را دیگر نمیدانم، همهاش عادی است.
بخشی از گفتگو خبر آنلاین با مسعود پزشکیان عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس و نماینده مردم تبریز را بخوانید :
پزشکیان درباره عیدی دادن اظهار کرد : به همه کسانی که به خانه ما میآیند عیدی میدهیم ولی دیگر معلوم نیست چه کسی به ما عیدی بدهد. همین بچههایی که خوب هستند،عیدی ما هستند. بچههای سالمی هستند، سالم زندگی میکنند، من خدا را شاکرم که بچههای ما طوری زندگی کردند که این آقایانی که دنبال این هستند که برای افراد پرونده درست کنند، حرف دربیاورند و دنبال این هستند که خراب کنند تا حالا نتوانستند از دور و بر بنده موردی پیدا کنند که آبروریزی کنند.
این خصلت بدی است که در نظام یک عده افراد برای اینکه خودشان را مطرح کنند درست کردهاند. خیلی گشتند از من یک چیزی پیدا کنند که بتوانند از آن طریق تخریب کنند، ولی وقتی هیچ چیزی پیدا نکردند و خواستند من را رد کنند گفتند تو به نظام التزام عملی نداری که آن هم خیلی خندهدار بود.
عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس افزود : معمولاً خانواده همسرم که فوت کرده، که مادرش هستند. سعی میکنیم حالشان را بپرسیم و دیدنشان برویم و آنهایی که در این محدوده بزرگان فامیل ما هستند چون از بزرگان ما دیگر کسی نمانده ولی همان مادر همسرم هنوز هست در نتیجه سعی میکنیم حال ایشان را بپرسیم.
بدترین عید من زمانی بود که همسرم را از دست دادم
نماینده مردم تبریز درخصوص بدترین عید سال گفت : بدترین عید آن زمانی بود که همسرم را از دست دادم. بهتریناش را دیگر نمیدانم، همهاش عادی است.
پزشکیان درباره پیام نوروزی رهبری اظهار کرد : آرزو دارم آن چشماندازی که رهبری مشخص کرده را این آقایان و خواهرانی که ادعا میکنند طرفدار رهبری هستند، خودشان را لایق اجرای آن اهداف کنند. طوری رفتار کنند که بشود آن قانون را در این مملکت پیاده کرد تا وقتی که ما به کشورمان نگاه میکنیم افتخار کنیم نه اینکه وقتی پایمان را از کشورمان آن طرف خاک میگذاریم، ببینیم راه آنها، جاده آنها، اداره آنها، ماشین آنها، سیستم آنها بهتر از مال ماست. این برازنده ما مسلمانها نیست. وقتی من این را میبینم واقعاً خیلی ناراحت میشوم که چرا ما باید از دیگران عقب باشیم در صورتی که کشور ما و سابقه چندین هزار ساله این جامعه، همیشه قدرتها، خلاقیتها و شکوفاییها در این کشور بود.
حالا آن طرف آب را نگاه کنی، آدمهایی که یک وقتی نان برای خوردن و آب برای نوشیدن نداشتند، الان وقتی آن طرف میروی یک چیزی میبینی که باید حسرتاش را بخوری. برای من واقعاً سخت است یک چنین چیزی را ببینم. ما میتوانیم کشورمان را درست کنیم و مردممان را به سرچشمه سعادت و زندگی راحت برسانیم به شرطی که به نخبگان و توانمندان خودمان احترام بگذاریم، قبولشان کنیم و اجازه دهیم حضور داشته باشند و تصور نکنیم آنها باید مانند ما فکر کنند و اگر مثل ما فکر نکردند، خائن و جاسوس هستند و مملکتشان را میفروشند. مملکت را کسی میفروشد که جامعه و مملکتاش را تخریب میکند و باعث میشود انسانها در آنجا به سختی زندگی کنند و ما مقصریم.
ارسال نظر