نگاهی به روابط رژیم پهلوی با صهیونیست‌ ها/ ارزانی نفت ملت ایران به اسرائیل

ایرنا: جریان اپوزیسیون ایرانی هر روز بعد جدیدی از حماقت خود را به نمایش می‌گذارد. در این میان رضا پهلوی، دیکتاتورزاده‌ای که سعی دارد خود را لیدر اپوزیسیون معرفی کند، بیشترین مقدار از حماقت را به نمایش گذاشته است.

پس از آنکه پروژه «وکالت» سلطنت‌طلبان که طی آن از مردم می‌خواستند رضا پهلوی را به‌عنوان نماینده خود در دوران گذار از جمهوری اسلامی معرفی کنند با شکست مواجه شد، آنها پروژه جدیدی را برای جلب توجه به پهلوی آغاز کردند که فضاحت بار تر از مورد قبلی بود.

دوشنبه این هفته بود که رضا پهلوی به سرزمین‌های اشغالی سفر کرد. او در حساب توییتری خود در این باره نوشته بود: «در راه اسرائیل هستم. هدف من از این سفر، ابلاغ پیام دوستی ملت ایران و ادای احترام به قربانیان هولوکاست همزمان با روز یادبودشان است. می‌خواهم مردم اسرائیل بدانند که جمهوری اسلامی نماینده مردم ایران نیست. پیوند دیرین میان دو ملت ایران و اسرائیل می‌تواند دوباره برقرار شود و به هر دو ملت سود برساند. به اسرائیل می‌روم تا نقشم برای ساختن آن آینده روشن‌تر را ایفا کنم.»

پهلوی در حالی خود را نماینده مردم ایران خوانده و گفته است به اسرائیل می‌رود تا نقش خود برای ساختن آینده روشن را ایفا کند، که حتی در همراه کردن دیگر گروه‌های ضدایرانی با خود نیز عاجز است. چه آنکه پویش شکست خورده «من وکالت می‌دهم» نیز با استقبال اپوزیسیون همراه نبود. از همین رو سفر او به سرزمین‌های اشغالی نیز با انتقادات گسترده دیگر افراد و گروه‌های ضدانقلاب همراه بوده است.

اما به بهانه این سفر رضا خالی از فایده نخواهد اگر به بازخوانی روابط پدر دیکتاتور او با رژیم صهیونیستی بپردازیم؛ روابطی که بیش از آنکه در جهت تامین منافع دو طرف باشد، در خدمت منافع اسرائیل بود.

در سال‌های سلطنت پهلوی دوم، ایران تحت نفوذ سیاسی، اطلاعاتی و نظامی دولت‌های بیگانه بود. علاوه بر آمریکا و انگلیس، رژیم صهیونیستی نیز به اعمال نفوذ در ایران می‌پرداخت.

روابط رژیم پهلوی و رژیم صهیونیستی، پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ آغاز شد و در ادامه، ابعاد مختلف گسترش یافت. پس از این کودتا و تحکیم و تثبیت قدرت توسط محمدرضا پهلوی، دست او برای گسترش همکاری با کشورهای متحد آمریکا در منطقه و البته رژیم صهیونیستی، افزایش پیدا کرد. بنابراین با تمایل آمریکا روابط تهران و تل‌آویو در حوزه نظامی آغاز شد. از همین رو پای نظامیان صهیونیسیتی به ایران باز شد و همین امر زمینه را برای همکاری‌های نظامی گسترده دو طرف، ملاقات‌های طرفین در سطوح عالی نظامی و انعقاد قراردادهای دوجانبه آماده کرد.

کلاه اسرائیل بر سر محمدرضا پهلوی

در دهه ۵۰ و درحالی که آمریکا میزان فروش سلاح به رژیم پهلوی را محدود کرده بود، محمدرضا پهلوی آغاز پروژه‌ مشترک موشکی با اسرائیل را، به دور از چشم ایالات متحده آمریکا در دستور کار خود قرار داد. این پروژه که اسمش «گل» بود، برای توسعه برد مفید نسخه جدید سلاح‌ها و موشک‌های ضد کشتی گابریل و بکارگیری آن‌ها در محدودة (۱۵۰ تا ۲۰۰ کیلومتر) آغاز شد.

در همین راستا و در سال ۵۵، حسن طوفانیان معاون وزیر دفاع رژیم پهلوی، در سفری که به سرزمین‌های اشغالی داشت، به دیدار موشه دایان، وزیر جنگ وقت اسرائیل رفت. در این جلسه، طرف ایرانی با ابراز نگرانی از توسعه فناوری موشکی هند، پاکستان و عراق، خواستار انعقاد قرارداد موشکی با رژیم صهیونیستی شد. یکسال پس از این ملاقات، ایران مبلغ ۲۸۰ میلیون دلار حاصل از فروش نفت خود را به این پروژه اختصاص داد.

روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در گزارشی که در فروردین ماه ۶۵ در رابطه با این موضوع منتشر کرد، نوشت: این پروژه یکی از شش قرارداد نفت در برابر اسلحه بود که در ۱۹۷۷ در تهران توسط محمدرضا پهلوی و شیمون پرز وزیر دفاع وقت اسرائیل امضا شد.

نگاهی به روابط رژیم پهلوی با صهیونیست‌ ها/ ارزانی نفت ملت ایران به اسرائیل

رونن برگمن نویسنده مطرح صهیونیستی در کتاب «سه دهه جنگ با ایران» طی مصاحبه با مقامات ارشد نظامی اسراییل به موضوع سوءاستفاده رژیم صهیونیستی از قرارداد موشکی با پهلوی، به نقل از مقامات وقت وزارت جنگ اسرائیل ‌می‌نویسد: «در حالی که مقامات وقت ایران از این پروژه و به تصور خود پیشبرد آن حتی دور از چشم آمریکا خرسند بودند، اسراییل به دقت آنان را جهت تأمین منافع خود فریب داده بود. بر اساس نقشه اسراییل، ایران در جریان این پروژه برخلاف تصور مقامات عالی ایران تنها به تکنولوژی از رده خارج دست می‌یافت اما اسراییل خود از سرمایه یک میلیارد دلاری ایران برای ساخت نسل جدید تسلیحات اختصاصی برای خودشان استفاده می‌کرد. در ایران با ما مانند پادشاهان رفتار می‌کردند. میزان تجارات ما با آن‌ها بسیار بالا بود. بدون روابط ایران ما پول کافی برای توسعة تسلیحاتی که در حال حاضر در خط اول دفاع دولت اسرائیل هستند را نداشتیم.»

ارزانی نفت ملت ایران به اسرائیل

بنابر گزارش موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، در سال ۱۳۳۶ و در ابتدای رابطه پنهانی بین رژیم پهلوی و رژیم صهیونیستی، نمایندگان ایران و اسرائیل در تل‌آویو قرارداد فروش نفت ایران به بهای هر بشکه ۳۰/۱ دلار را منعقد کردند. از آنجا که این قیمت بسیار ارزان‌تر از قیمت نفت در بازار جهان بود، این قرارداد به‌شدت مورد استقبال و خوشحالی بن گورین، نخست‌وزیر وقت اسرائیل، قرار گرفت. یک سال بعد، بن گورین، لوی اشکول را به ایران اعزام کرد و پس از ملاقات با شاه و مذاکره با مقامات، میزان صادرات نفت ایران به اسرائیل با قیمتی نازل، دو برابر شد. همچنین در شهریور ماه ۱۳۴۶، پس از مدتی از این قرارداد شیرین برای اسرائیلی‌ها، مئیر عزری به نمایندگی از اسرائیل به حضور شاه رسید و موافقت وی را برای کشیدن یک لوله نفتی از بندر ایلات در ساحل دریای سرخ تا بندر اشکلون در ساحل دریای مدیترانه گرفت. این خط لوله به طول ۱۶۲ مایل بود که اعتبار پولی آن از طرف ایران تأمین شد. در ادامه این بذل و بخشش‌های رژیم پهلوی به اسرائیل، پس از سال ۱۳۵۴ و طرح صلح خاورمیانه توسط کارتر و عقب‌نشینی اسرائیل از میدان نفتی ابوردیس در صحرای سینا، ایران متعهد شد همه‌ نیازهای نفتی اسرائیل را با قیمتی پایین‌تر از بازار جهانی تأمین کند. طبق آمار موجود، ایران در سال ۱۳۵۷ تعهد داشت که روزانه ۹۶ هزار بشکه برای مصارف داخلی اسرائیل نفت صادر کند.