مادر یکی از شهدای شیراز: بی‌صبرانه منتظر اجرای حکم جمشید شارمهد هستیم

به گزارش رکنا به نقل از فارس، فاجعه رهپویان وصال در ۲۴ فروردین سال ۱۳۸۷ از تلخ‌ترین حوادثی بود که شهر شیراز و پدران و مادران زیادی را داغدار فرزندانشان کرد و غمی جانسوز تا ابد بر دلشان نهاد.

انفجار بی‌رحمانه در حسینیه سیدالشهدا که ۱۴ انسان بی‌گناه و مظلوم را به شهادت رساند و ده‌ها زخمی بر جای گذاشت، سرکرده‌ای داخلی به نام جمشید شارمهد داشت که با نهایت سنگدلی و به طرز وحشیانه‌ای هموطنان خود را عزادار کرد.

    پس از گذشت ۱۴ سال پدران و مادران داغ دیده به آرزوهای بر باد رفته‌شان می‌اندیشند و هنوز داغ این حادثه بیش از پیش بر روی دلشان سنگینی می‌کند و تنها آرزویی که دارند اجرا شدن هرچه زودتر حکم قاتلی شیطان‌صفت است تا ذره ای آرام گیرند

یکی از مادران داغ دیده در این انفجار، مادر شهید مسعود رضایی است که با فرزند خود برای همیشه در شامگاه ۲۴ فروردین وداع کرد.

سیده لیلا اسحاق موسوی مادر شهیدِ واقعه رهپویان وصال ، مسعود رضایی‌، ویژگی‌های اخلاقی پسرش را اینگونه بیان کرد و گفت:‌ سه دختر و تنها یک پسر داشتم. پسرم متولد سال ۱۳۵۸بود. وی اخلاق و کردار نگفتنی و بی‌نظیری داشت و نزد فامیل و دوستانش از محبوبیت زیادی برخوردار بود به گونه ای که همیشه می‌گفتند ما شخصیت او را به طور کامل نشناختیم.

وی ادامه داد: برای بچه‌های بی بضاعت کلاس‌های آموزشی قرآن و کامپیوتر و ریاضی می گذاشت، به مسائل مذهبی بسیار اهمیت می‌داد و علاقه‌مند بود، هر شنبه بدون استثنا با وجود هرکاری که داشت خودش را به حسینیه سیدالشهدا می‌رساند.

وی اضافه کرد: دوستان و شاگردانش الان بزرگ و جوان شده اند و بسیار مسعود را یاد می‌کنند، هر سال برای او مراسم می‌گیرند و در میلاد حضرت فاطمه به من لطف دارند و احترام می گذارند.

شب حادثه

مادر شهید شب حادثه را از نظر گذراند و بیان کرد: مسعود مسئول کامپیوتر در حسینیه بود و علاوه برآن هر شنبه به حسینیه سیدالشهدا می‌رفت، آن شب نیز طبق عادت هر شنبه تنها به آنجا رفته بود.

وی ادامه داد : مدتی بود که تلفن همراهش خراب شده بود، به همین خاطر آن شب که می‌خواست برود شماره اش را به تلفن خانه وصل کرد، ما همان شب مهمان داشتیم و خیلی به تلویزیون و اخبار توجهی نداشتیم تا وقتی که تلفن خانه پشت سر هم زنگ می‌خورد و فامیل احوال مسعود را می‌پرسیدند.

وی افزود: تماس‎های پیاپی باعث نگرانی ما شده بود، بعد از اطلاع از حادثه تا ساعت ۴ صبح در اطراف حسینیه بودیم، آنجا بسیار شلوغ بود و هیچ خبری از مسعود نداشتیم، آن‌ شب  تمام بیمارستان‌ها را گشتیم خبری نیافتیم و در آخر به پزشکی قانونی مراجعه کردیم تا متوجه شدیم مسعود در حسینیه حضور داشته و درجا شهید شده است. شهدای وصال‌ آن شب گلچین شده بودند و پروردگار بهترین‌ها را به وصال دیدار خود رساند.

از اجرا نشدن حکم ناراحتم

او به حکم صادر شده برای عامل این جنایت اشاره کرد و گفت: بسیار خوشحالم از حکم صادر شده برای جمشید شارمهد و ناراحتم از اینکه زودتر این حکم اجرا نمی‌شود؛ وجود این گونه افراد روزبه‌روز داغ دل ما را بیشتر می‌کند، من و سایر خانواده‌ها بی صبرانه منتظر اجرای این حکم هستیم.

من هم مادر هستم

وی در آخر افزود: من هم مادر هستم و آرزوهای زیادی برای پسرم داشتم که این جنایت مرا آرزو بر دل گذاشت، حال از مسئولین انتظار دارم هر چه سریعتر این اتفاق بیفتد و حکم اجرا شود چرا که ما روز به روز از غم و ناراحتی آب می شویم.