جریان از گوگوش تا سروش را چطور میشود مرزبندی کرد؟!
رکنا: خبرگزاری دولتی ایرنا مصاحبه با ریحانه طباطبایی، عضو حزب اتحاد ملت و از محکومان امنیتی را از خروجی خود حذف کرده است.
مصاحبهای که او در آن به تفکیک و مرزبندی اصلاحطلبان با براندازان پرداخته است و گفته است که «جریان جدید برانداز در فضای مجازی خیلی صدای بلندتری نسبت به فضای حقیقی جامعه دارد.
رفتار خشن آنها حتی در فضای مجازی هم محسوس است. در واقع میتوان آنها را سرنگونیطلبهای خشونتطلب خواند. هرچند فکر نمیکنم در بین مردم چندان پایگاه اجتماعی داشته باشند و خیلی نباید فریب شعارهای آنها را خورد.» او حتی میان برانداز قدیم و جدید هم تفکیک قائل است و میگوید: «بخشی از اپوزیسیون، افرادی هستند که به خاطر رفتار غلط اصلاحطلبان، اصولگرایان، نظام و دولت آقای روحانی، دل از اصلاح نظام و دولت بریدهاند. این افراد نه رفتارشان خشن و نه سرنگونطلبانه است. اینها عقبه قدیمیتری دارند، اما مطالباتشان زمین مانده است... گروههای اپوزیسیون قدیمی مستقل عمل میکنند.
الان اگر در توئیتر نگاه کنید، توئیت فرخ نگهدار اصلاحطلبانهتر از بسیاری از اصلاحطلبان داخلی است. چون یک اشتراک به اسم ایران، حفظ تمامیت ارضی ایران و عدم وابستگی به بیگانه وجود دارد. یعنی ما نمیخواهیم با حمایتهای ترامپ Trump یا هر نیروی بیگانهای تغییری در کشور ایجاد شود. جریان نوبرانداز واقعاً وابسته به بیگانه شدند و اینها از ترامپ، بنسلمان و عربستان پول میگیرند و از گفتن این هم ابایی ندارند و آن را پنهان نمیکنند. به ترامپ نامه مینویسند و از او درخواست تحریم بیشتر و جنگ میکنند و جنگ را مقدمه صلح میخوانند.»
طباطبایی برانداز را به معتدل و خشن تقسیم میکند و فکر میکند مواضع براندازان غیرخشن اصلاحطلبانه است. همین است که مرزبندی را مشکل یا در برخی موارد ناممکن میسازد. چه آنکه در عین تفکیک اصلاحطلبی با براندازی، از همپوشانی برخی براندازان با اصلاحطلبان میگوید. در لفافه این کلام طباطبایی روشن است که اصل نظام اهمیت چندانی ندارد و همین که ایران مهم باشد، میتوان کار کرد؛ لذا طباطبایی خود کلام خود را که میان اصلاحطلبی تفکیک قائل است، رد میکند. پیش از این مصطفی تاجزاده هم در مورد انتقادات براندازان گفته بود که «به نظر من بسیاری از انتقادهایی که مطرح میشود، وارد است و بسیاری از آنها همان انتقادهایی هستند که پیشتر از سوی اصلاحطلبان در نقد وضع موجود، مطرح شدهاند.
انتقادهایی به ویژه در زمینه ناکارآمدی سیستم، فساد و تبعیضهای ناروا و ساختاری... اما اصلاحطلبان با براندازان در راهحل مرزبندی و اختلاف دارند!» نکته آن است که اصلاحطلبان بارها کنترل اعتراضاتشان از دستشان خارج شده و راه را برای براندازان باز کردهاند. آشوبهای تیرماه ۷۸ و بعد فتنه ۸۸ و خصوصاً عاشورای ۸۸ نمونههایی از این دست هستند. حال چرا تلاش بر تفکیک براندازان و اصلاحطلبان دارند؟ برای آنکه بگویند اگر ما را تحمل نکنید، جایگزین ما براندازان هستند. نکته بانمک ماجرا هم اشارهشان به ناسزاگویی براندازان به سران اصلاحطلب است. از جمله طباطبایی میگوید: «جریان برانداز همصدا با تندروهای داخلی از خاتمی تا موسوی را مورد حمله قرار میدهند و در واقع میخواهند تمام سرمایههای جریان اصلاحطلب را از بین ببرند.» همین عبارت را هر جناح و جریان و دسته سیاسی در جمهوری اسلامی میتواند بگوید که جریان برانداز همراه با تندروهای داخلی به بزرگان ما ناسزا میگوید؛ چه جریان حزباللهی، چه اعتدالیون، چه احمدینژادیها و چه اصولگرایان و چه هر حزب و گروهی؛ لذا بیان اصلاحطلبان در این زمینه انحصارطلبی در تقابل با براندازان است.
اصلاحطلبان نسبت به سایر جریانهای سیاسی ایران کمترین چالش را با براندازان دارند. در واقع جریانی که مدعی است از سروش تا گوگوش را در خود جای داده، چگونه میتواند با براندازان مرزبندی داشته باشد؟!
منبع: جوان
ارسال نظر