سرزمین های فلسطینی از ابتدا تاکنون + نقشه
رکنا سیاسی: نقشه سرزمین شام در طول صد سال اخیر با تغییرات بسیار زیادی همراه بوده اما در این میان، از کشور فلسطین به عنوان سرزمینی اشغالشده فقط ۱۵ درصد باقی مانده که آن هم با شهرکسازیهای بیرویه روزبهروز کمتر میشود.
به گزارش رکنا، تغییرات نقشه فلسطین در صد سال گذشته چیزی شبیه دگرگونی زمینشناختی است. زمانی که امپراطوری عثمانی بعد از جنگ جهانی اول فروپاشید، بریتانیا و فرانسه سرزمین شامات یعنی فلسطین، سوریه، اردن و لبنان را که با عنوان «منطقه اشغالی دشمن» نامگذاری کرده بودند، تحت کنترل گرفتند تا به وسیله آنچه که در جامعه ملل «کنترل مناطق از کار افتاده امپراطوری عثمانی» دانسته میشد، بر این منطقه که از سپیدهدمان تاریخ مهد تمدن بشری بود، قدرت پیدا کنند.
اعراب که از ابتدا و با وعده استقلال از این حکومت کنترلی استقبال کرده بودند، با خیانت تجزیه سرزمینشان روبهرو شدند؛ سوریه و لبنان به فرانسه داده شد و اردن تحت حکومت پرحاشیه خاندان هاشمی از حجاز قرار گرفت در حالی که بزرگان این خاندان تسلط خود بر حجاز را به واسطه کودتای بیاباننشینان سعودی از دست داده بودند.
اما شرایط برای منطقه ژئوپلتیک فلسطین بدتر بود؛ زیرا طبق اعلامیه بالفور، بریتانیا به یهودیان متعهد شده بود پشتیبان تامین خانه ملی آنها باشد و به همین دلیل سرزمین مقدس و باستانی قدس و مناطق اطرافش را تحت قیمومیت خود نگه داشت.
در همین دوران بود که دو جنبش بزرگ ملیگرایانه از طرف یهودیان و دیگری در بین اعراب شکل گرفت و رقابت بر سر منافع، به انقلاب اعراب در بین سالهای ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹ و همچنین جنگ داخلی فلسطین از ۱۹۴۷ تا ۱۹۴۸ منجر شد.
جنگ اعراب با صهیونیستها در سال ۱۹۴۸ منجر به قرارداد آتشبس و تقسیمبندی منطقه به سه بخش جدید شد. اسرائیل برای یهود، نوار غزه تحت حکومت فلسطینیها و سرانجام کرانه باختری رود اردن برای پادشاهی اردن؛ نتیجتا در مجموع ۷۰ درصد سرزمین فلسطین اشغال شد و بیش از ۷۰۰ هزار فلسطینی آواره شدند.
بعد از این جنگ که بیشتر با «روز نکبت» به عنوان روز آغاز اشغال شناخته میشود بود که ساکنان آواره سرزمینهای اشغالی کلید خانههای خود را به عنوان نمادی امیدبخش برای بازگشت، همراه خود نگه داشتند و در جهان آواره شدند.
در ۱۹۶۷ جنگی ۶ روزه میان اعراب و اسرائیل درگرفت و کشورهای مصر، سوریه و اردن درصدد ریشهکنی اسرائیل بر آمدند اما شکست خوردند و تمام نقشه فلسطین بهعلاوه بلندیهای جولان (سوریه)، صحرای سینا (مصر) و رود اردن (اردن) اشغال شد؛ پادرمیانی سایر کشورهای عربی منجر به صدور قطعنامهای در شورای امنیت شد و از طرفین جنگ خواسته شد مرزهای یکدیگر را به رسمیت بشناسند.
رژیم غاصب اسرائیل عقبنشینی خود را مشروط بر به رسمیت شناخته شدن توسط کشورهای عربی دانست و مانع از بازگشت ساکنانی که مناطق خود را جهت سهولت حمله اعراب ترک کرده بودند شد و به این ترتیب مناطق بیشتری را تحت اشغال خود در آورد.
این در حالی است که شهرکسازیهای افراطی این رژیم در تمام بخشهای این سرزمین و بدون توجه به هیچ قرارداد و قطعنامهای ادامه دارد و اکنون فقط ۱۵درصد از خاک فلسطین در اختیار ساکنان اصیل این سرزمین است.
اقدامات اشغالگرانه اسرائیل حتی از طرف نخبگان یهودی نیز مذموم شناخته شده؛
نوآم چامسکی، زبانشناس و فیلسوف آمریکایی یهودیتبار، اقدامات اسرائیلیها در سرزمینهای اشغالی را بسیار پستتر از آپارتاید میداند و گفته است: «اگر منظور از آپارتاید آنچه در آفریقای جنوبی رخ میدهد باشد، این بسیار از آن بدتر است.»
اریک فروم، روانکاو و جامعهشناس آمریکایی-آلمانی یهودیتبار، نیز با تاکید بر اینکه ادعای یهودیان در مورد سرزمین اسرائیل نمیتواند یک ادعای واقعی سیاسی باشد استدلال کرد: «اگر تمام ملل جهان مدعی سرزمینهایی که هزاران سال پیش نیاکانشان در آن میزیستند باشند، جهان به دارالمجانین مبدل خواهد شد.»
آشنایی با تاریخ فلسطین - ۱
فلسطین سرزمینی عربی و اسلامی است، که در قدیم کنعان نام داشت، حدود 27024 کیلومتر مربع مساحت دارد که دریای مدیترانه در غرب، لبنان در شمال، سوریه و رود اردن در شرق و دریای سرخ و شبه جزیره سینا در جنوب و جنوب غربی آن قرار دارد. فلسطین سرزمینی حاصلخیز و دارای آب و هوای معتدل است. این منطقه محل ظهور پیامبران بزرگی چون عیسی (ع)، موسی (ع) ومحل عبور و زندگانی حضرت ابراهیم (ع) بوده است. این سرزمین از نظر موقعیت سوق الجیشی بسیار حساس و پراهمیت است به مثابه پلی است که کشورهای عربی، اسلامی آسیا را به آفریقا متصل میکند.
این موقعیت ویژه جغرافیایی فلسطین را در طول تاریخ گذرگاه و نقطه تمرکز بسیاری از کشورها و تمدنهای پیاپی تبدیل کرده بود تا اینکه همراه با سایر سرزمینهای عربی، به کشوری با هویتی اسلامی و عربی تبدیل شد.
شهر اورشلیم با بیت المقدس قدیم بر فراز یک تپه بنا گردیده و از مکانهای مهم فلسطین است. کوه صهیون و کوه زیتون از شرق و غرب آن را احاطه کرده اند.
کنعانیان نخستین اقوامی بودند که از شبه جزیره عربستان به فلسطین آمدند و در این سرزمین سکونت گزیدند. آنان در فلسطین با آموریان و فلسطینیان در هم آمیختند و از سال 2500 ق.م فرمانروایی ایجاد کردند که 15 قرن ادامه داشت. تاریخ فلسطین با نام انبیا آغاز میشود. نام حضرت یعقوب، اسرائیل بود. بنیاسرائیل فرزندان یعقوب بودند و حدود سیزده قرن قبل از میلاد اقتدار داشتند. در هنگام حکومت فرعون بر مصر و پیش از ظهور موسی (ع) جمعیت اسرائیلیان زیاد شد. 430 سال پس از ورود یعقوب به مصر، حضرت موسی (ع) قوم بنی اسرائیل را از سرزمین مصر به مقصد سرزمین موعود، به حرکت درآورد. پیمودن این مسافت چهل سال طول کشید. حضرت موسی در این دوران طولانی از هدایت قوم فروگذار نکرد اما بنی اسرائیل بارها دست به طغیان و تجاوز زدند.
پس از حضرت موسی (ع)، یوشع جانشین وی شد و بنی اسرائیل را از اردن عبور داد تا اینکه این قوم به شهرهای جدید رسیدند و دست به غارت و کشتار اهالی زدند. اما قوم فلسطین در مقابل آنان مقاومت کرد و سرانجام بنی اسرائیل را مغلوب ساخت. لیکن پس از جنگهای فراوان، مجدداً بنی اسرائیل قدرت گرفتند و بر شهرها مسلط شدند. در حدود 1000 ق.م حضرت داوود توانست اورشلیم را از دست فلسطینیان خارج کند و بیت المقدس یا خانه خدا را در آنجا بنا کند. این بنا توسط حضرت سلیمان تکمیل شد. سلیمان، چهل سال سلطنت کرد و آرامش را به قدس بازگرداند اما پس از او، دوباره ظلم و غارت بنی اسرائیل آغاز شد.
حدود 730 ق.م شالمانصر (شلمنصر) به اسرائیل تاخت و عده ای از آنان را اسیر کرد و به جای آنها بابلیان را اسکان داد. در سال 586 ق.م در زمان بخت النصر، کشور یهود مورد حمله آشوریان قرار گرفت که منجر به انحطاط و اسارت بنی اسرائیل شد. سرانجام کوروش پادشاه ایران، بابل را تسخیر کرد و یهودیان را آزاد ساخت و به فلسطین و اورشلیم بازگرداند. آسایش اورشلیم تا پایان سلطنت داریوش سوم ادامه داشت تا اینکه اسکندر مقدونی، در حدود 323 ق.م به ایران، مصر، سوریه، فنقیه و فلسطین حمله کرد و ویرانی و قتل و غارت فراوانی به بار آورد.
پس از اسکندر، جانشینان او بر فلسطین مسلط شدند. از سال 63ق.م دوره تسلط رومیان آغاز شد که پس از جنگهای فراوان، به ارمنستان و قسمتی از آسیا و آفریقا، سپس سوریه و فلسطین حمله بردند. دوازده هزار یهودی را کشتند و دیوارهای شهر را ویران ساختند.
در چنان شرایطی، ظهور مسیح امید و آرزوی یهودیان بود تا آنان را نجات بخشد. اما روحانیون یهود به او حسادت میورزیدند و می خواستند او را از میان بردارند و سرانجام به فتوای شورای یهود و جوسازی های آنان، حضرت عیسی (ع) توسط حکمران رومی سرزمین یهودا به اعدام محکوم و مصلوب شد.
در سال 70 م تیتوس فرزند امپراتور روم با هشتاد هزار سرباز، اورشلیم را محاصره کرد و پس از چند ماه مقاومت یهودیان، سرانجام رومیان فاتح شدند و قوم یهود دوباره آواره گشت. در زمان خسرو دوم پادشاه ساسانی، میان امپراطوری ایران، روم را شکست داده و با راهنمایی یهودیانی که با ایران همکاری می کردند اورشلیم (فلسطین) را فتح کردند. اما پس از مرگ خسرو پرویز، این سرزمین دو باره به دست مسیحیان افتاد.
در زمان خلیفه اول مسلمین (ابوبکر)، او سپاهی را روانه سوریه و فلسطین کرد که با درگذشت او، در زمان خلیفه دوم، عمر، سوریه و بیت المقدس به دست مسلمین افتاد و رومیان در آنجا شکست خوردند. اهالی شهر مقاومت زیادی کردند اما طولانی شدن محاصره و مشکل غذا آنان را مجبور به تسلیم کرد و قرارداد صلح منعقد شد. و از آن سال یعنی 15 ه فلسطین در دست مسلمانان بود.
از سال 1095م. با تهاجم اروپائیان علیه مسلمانان جنگهای صلیبی آغاز شد که حدود دو قرن ادامه یافت. اگر چه این جنگ علتهای گوناگونی داشت اما مورخان یکی از علل آنرا، مساله فلسطین و شهر بیت المقدس و خراجگزار بودن مسیحیان این شهر برای مسلمانان ذکر می کنند. صلیبیون پس از نبردی سخت و محاصره طولانی بیت المقدس، وارد شهر شده و دست به قتل عام زدند و همه چیز را به عنوان غنیمت، غارت کردند.
بدین سان مسیحیان 90 سال بر فلسطین حکومت کردند. در مراحل پایانی جنگ دوم صلیبی (1149-1147م) مطابق با 544-542 ه صلاح الدین ایوبی صلیبیون را تار و مار کرد و بیت المقدس را باز پس گرفت و آنها را از سوریه و مصر و سایر مناطق بیرون راند.
پس از هفتمین جنگ صلیبی و مرگ آخرین پادشاه سلسله ایوبی، ممالیک حدود سه قرن زمام امور را در دست گرفته و بیت المقدس را نیز در اختیار داشتند و با سپاه مغول جنگیدند و آنها را شکست دادند و بازماندگان صلیبی ها را در عکا نابود ساختند. از سوی دیگر سلسله عثمانی با جنگهای طولانی و فتوحات عثمانی غازی در نبرد با مغولان و یونانیان، پایه گذاری شد. در زمان سلطان محمد فاتح در سال 1453م. شهر قسطنطنیه که مهمترین مرکز اقتدار صلیبیون و پایتخت روم شرقی بود فتح شد و به مدت 500 سال به پایتخت امپراطوری عثمانی تبدیل گردید.
اواخر قرن نوزدهم شورشهایی در فلسطین به وجود آمد. انگلستان در این سالها مدافع عثمانی بود، ناگهان تغییر روش داد و در برابر عثمانی قرار گرفت و از شورشیان حمایت کرد. از جمله «حسین، امیر مکه» را که نماینده عثمانی در حجاز و مردی جاه طلب بود تحریک کرد با حمایت انگلیس از عثمانی جدا شود. در چنین شرایطی عده ای از یهودیان، اندیشه ملت واحد یهود را مطرح کردند و برای تشکیل کشوری مستقل دست به اقداماتی زدند که کار آنها مورد تشویق و حمایت دولت انگلیس قرار گرفت.
این عده با گرفتن کمکهای مالی از یهودیان ثروتمند، برای پیشبرد مقاصد خود حزبی تشکیل دادند و نام صهیون را بر خود نهادند. در سال 1916 قرارداد « سایکس ـ پیکو» میان روسیه، فرانسه و انگلیس به امضا رسید تا به موجب آن سرزمینهای تجزیه شده از عثمانی را میان خویش تقسیم کنند. اما انگلیس که چندی بعد آن پیمان را مغایر با سلطه خود بر کانال سوئز دید در سال 1917 با استفاده از ضعف روسیه و انقلابی که در آن کشور به وقوع پیوست، از پیمان سرباز زد و فلسطین را تحت قیمومیت خویش درآورد.
آشنایی با تاریخ فلسطین - ۲
صهیونیستها در اوایل قرن بیستم با استفاده از سلطه انگلیس بر فلسطین، راه حل تشکیل یک کشور یهودی را در برابر ضدیت با یهودیان جهان و آزار آنان مطرح کردند.
انگلستان در این زمان برای تداوم سلطه خود به پایگاهی در این منطقه نیاز داشت. در جریان جنگ جهانی اول صهیونیستها از انگلیس و امریکا خواستند در صورتی که دولت عثمانی متحد آلمان، شکست بخورد، پس از خاتمه جنگ فلسطین تبدیل به مملکت یهود گردد. کوشش صهیونیستها نتیجه بخشید و توانستند نظر «لرد بالفور» وزیر خارجه انگلیس را جلب کنند.
سرانجام در آوریل ۱۹۲۰ متفقین و جامعه ملل، قیمومیت فلسطین را رسماً به دولت انگلستان واگذار کردند و آن را موظف کردند، با تاسیس کانون ملی یهود، برای اجرای اعلامیه بالفور کمک کند.
با واگذاری حکومت از سوی انگلیس به یک یهودی، مهاجرت و انتقال یهودیان به فلسطین شروع شد. این امر موجب شورش و مخالفت اعراب گردید. در این هنگام سایر اعراب که دچار تفرقه بودند جز در شعار کمک دیگری به فلسطینیها نمی کردند. اعراب فلسطینی و مسیحیان اختلافات خویش را کنار گذاشتند و اعراب فلسطینی و مسیحیان اختلافات خویش را کنار گذاشتند و در برابر یهودیان صهیونیست متحد شدند. در تابستان ۱۹۲۹ نخستین برخورد خونین میان فلسطینیها و صهیونیستهای مهاجر درگرفت.
در این درگیری صهیونیستها و سربازان انگلیسی با آتش گشودن بر روی فلسطینی ها حدود ۳۵۱ تن را شهید و عده ای را مجروح و دستگیر کردند. در اواخر دهه ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۶ قیام مسلحانه شیخ عزالدین قسام به وقوع پیوست اما وی یارانش به شهادت رسیدند. در سال ۱۹۳۷ عبدالقادر حسینی رهبری مبارزات را در دست گرفت اما او نیز پس از نبردهای زیادی علیه سلطه گران انگلیسی صهیونیستها همراه با یارانش به شهادت رسید.
در سال ۱۹۴۴ حسن سلامه فرماندهی جنگ با نیروهای مشترک صهیونیستی، انگلیسی را برعهده گرفت ولی او نیز به شهادت رسید.
از دهه چهل مساله فلسطین به یک مساله عربی تبدیل شد و در راس مسائل بینالمللی قرار گرفت. در طول جنگ جهانی دوم آرامش نسبی بر فلسطین حکمفرما بود. انگلیس در ۱۴ مه ۱۹۴۸ به قیمومیت خود خاتمه داد و نیروهایش را از فلسطین خارج کرد. در همان روز شورای ملی یهود در تلآویو تشکیل شد و در ساعت چهار بعداز ظهر روز جمعه ۱۴/۵/۱۹۴۸ موجودیت دولت اسرائیل توسط «دیوید بن گورین» در اجتماعی در موزه تل آویو اعلام گردید. وی ضمن سختانش گفت: «ما در اینجا میگوئیم که با پایان گرفتن حکومت قیمومیت در نیمه شب ۱۴-۱۵ مه ۱۹۴۸ در انتظار برپایی دستگاههای دولتی طبق قانون اساسی هستیم که توسط شورای قانون اساسی در زمان مناسبی ـ که ان را حداکثر اول اکتبر ۱۹۴۸ تعیین کرده بود ـ تدوین خواهد شد.»
چند دقیقه پس از اعلام تشکیل اسرائیل، «ترومن» زرئیس جمهور وقت امریکا دولت جدید اسرائیل را به رسمیت شناخت. انگلیسیها نیز هنگام خروج از فلسطین، تجهیزات خویش را در اختیار صهیونیستها گذاشتند.
پس از اعلام تشکیل رژیم صهیونیستی، یهودیان غاصب شروع به تصرف شهرها و روستاها و بیرون راندن فلسطینیها از خانه و کاشانه شان کردند. آنها هنگامی که با مقاومت مردم فلسطین روبه رو شدند جنایاتی مانند کشتار روستای «دیر یاسین» و «کفر قاسم» را در آوریل ۱۹۴۸ به راه انداختند. این کشتار وحشیانه موجب گسترش وحشت و فرار فلسطینیها از خانه و کاشانه شان شد. نتیجه مستقیم اشغال فلسطین و برپایی دولت اسرائیل در این سرزمین منجر به آن شد که ملت تاریخی فلسطین تقریباً به ملتی آواره و پناهنده تبدیل شود. و در اردوگاهها پراکنده در دیگر کشورهای عربی زندگی فقرآلود و آکنده از بیماری بگذرانند.
جنگ ۱۹۴۸: پس از اعلام موجودیت رژیم اشغالگر قدس و توسط بن گوریون، اولین جنگی که این رژیم علیه فلسطین و کشورهای عربی منطقه به راه انداخت به جنگ ۱۹۴۸ معروف است. در طی این جنگ صهیونیستها ۷۸ درصد کل خاک فلسطین را به اشغال خود در آوردند. در اثر این جنگ، نخستین مرحله آوارگی بزرگ مسلمانان فلسطین به وقوع پیوست. طی آن حدود یک میلیون فلسطینی از مجموع یک میلیون و نهصد هزار فلسطینی در آنزمان آواره شدند. حدود ۲۰۰۰۰۰ تن از مسلمانان فلسطین به نوار غزه مهاجرت کردند و ۴۹۶۰۰۰ تن به اردن و ۱۰۰۰۰۰ تن به لبنان و ۸۵۰۰۰ تن به سوریه و ۲۰۰۰۰ تن به مصر و عراق کوچ کردند.
پس از جنگ ۱۹۴۸، رژیم اشغالگر قدس از سویی با اجرای سیاست خشونت و توسعه طلبی و دست زدن به اقداماتی نظیر تخریب منازل و آتش زدن مزارع، سعی و تلاش می کرد تا باقیمانده اعراب منطقه را مجبور به فرار از خانه هایشان کند. و از سوی دیگر شرایط و تسهیلات لازم را برای ادامه انتقال یهودیان سراسر جهان به فلسطین فراهم می کرد.
در مه ۱۹۴۹ اسرائیل به عضویت سازمان ملل متحد درآمد. در پی تحکیم سلطه رژیم صهیونیستی بر فلسطین اشغالی به تدریج گروهها و سازمانهای مبارزه فلسطینی اعلام موجودیت کردند. در ۲۸ مه ۱۹۶۴، کنگره فلسطین در شهر قدس تشکیل شد و تاسیس «سازمان آزادی بخش فلسطین» را اعلام کرد. در پی آن نیز ارتش آزادی بخش فلسطین تشکیل شد و مبارزات فلسطینیان شکل جدیدی به خود گرفت.
جنگ ۱۹۶۷ از سوی رژیم صهیونیستی در حالی شروع شد که کشورهای عربی، خود را از قبل برای نبردی بزرگ با دشمن آماده کرده بودند. نیروهای نظامی کشورهای عربی به طرف مرزهای اسرائیل در حرکت بودند. رادیوهای این کشورها نیز دائم مارش نظامی پخش می کرد و پیروزیهای اعراب را به یاد می آورد. مصر و سوریه با هم اعلام همبستگی کردند. نیروهای پاسدار صلح نیز از مناطق مرزی در نوار غزه عقب نشینی کردند. در ۱۵ ماه مه، مجموع این شرایط از جنگی درخشان و موفقیت آمیز برای اعراب حکایت داشت. جوانان شهر بیت المقدس تحقق رویای تصرف خاک آبا و اجدای خود را قریب الوقوع می پنداشتند، اما در ۵ ژوئن قبل از اینکه اعراب هرگونه اقدامی انجام دهند، با حمله غافلگیرانه تانکهای رژیم صهیونیستی روبرو شدند. چهره این شهر دگرگون شد و حالت جنگی به خود گرفت. پس از مدت کمی نیز به اشغال نیروهیا صهیونیستی درآمد. سپس ستون تانکهای اسرائیلی راهشان را به سوی جنوب و مرزهای مصر بازکردند و به جلو پیش رفتند. در آن روز رژیم صهیونیستی همزمان با حملات زمینی خود، از طریق هوا نیز به فرودگاههای کشورهای مصر، اردن، سوریه حمله هوایی غافلگیرانه کرد. این جنگ که از زمین و هوا اغاز شده بود، مدت ۶ روز طول کشید و به جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل مشهور شد. اسرائیل در طی این جنگ، کرانه غربی رود اردن و نوار غزه و بلندیهای جولان در سوریه و صحرای سینا در مصر را اشغال کرد. سازمان ملل متحد طی قطعنامهای اسرائیل را به عقبنشینی از سرزمینهای اشغالی دعوت کرد اما اسرائیل خودداری ورزید. پس از آن رژیم صهیونیستی شهر بیت المقدس را که تحت حاکمیت اردن بود و شهر بیت لحم و ۲۷ روستای عربی دیگر را طبق مصوبه ای که صادر کرد ضمیمه خاک خود کرد.
یکی از رویدادهای تلخی که قبلاً اشاره شد ـ الحاق بیت المقدس به قلمرو رژیم صهیونیستی بود. این مساله توجه جهانیان را به خود معطوف ساخت. اهمیت و قداست این منطقه به حدی بود که زمانی باعث پیدایش جنگهای صلیبی شد. مساله حفظ و حراست این مکان شریف توسط مسلمانان از قرنهای پیش مسجل شده است و ملل یهودی و مسیحی در این مورد اطمینان داشتند که مسلمانان در حفظ و نگهداری اماکن مقدس آن کوتاهی نمی کنند اما جنگ شش روزه که باعث اشغال بیت المقدس توسط رژیم صهیونیستی شد این نگرانی را به وجود آورد که ممکن است توجه و دلسوزی لازم برای حفظ آن صورت نگیرد. اسرائیل شرط عقب نشینی خود از مناطق اشغالی را بعد از گذشت سالها از جنگ شش روزه و تاکید سازمان ملل، به رسمیت شناختن این رژیم از سوی اعراب عنوان کرد و بارها اعلام داشت که تا زمانی که کلیه کشورهای عربی این رژیم را به رسمیت نشناسند و با او پیمان صلح برقرار نکنند از سرزمینهای اشغالی بیرون نمی رود.
پس از جنگ شش روزه در ژوئن ۱۹۶۷ که موجب تحقیر و شکست اعراب شد، سازمانهای مقاومت فلسطینی که در اردوگاههایی در اردن، سوریه و لبنان آموزش دیده بودند بر شدت عملیات خود علیه اسرائیل افزودند و شهر «کرامه» که در ۲۵ کیلومتری غرب امان (پایتخت اردن) در دره اردن واقع شده است مرکز نیروهای مبارزه فلسطینی شد. زیرا این شهر عده ای از آوارگان فلسطینی را در خود جای داده بود، در اثر جنگ ژوئن ۱۹۶۷، کرامه در ۴ کیلومتری خط جدید آتش بس صهیونیستها و در تیررس آنها قرار گرفت و جمعیت فلسطینی ساکن کرامه از ۲۵۰۰۰ تن به دو برابر افزایش یافت. به همین لحاظ جنبش فتح با توجه به نزدیکی کرامه به مواضع صهیونیستها آنجا را پایگاه خود ساخت. وزیر دفاع وقت رژیم صهیونیستی نیز اعلام کرد کرامه به پایگاه اساسی مقاومت فلسطین تبدیل شده است. در پی آن با یورش نیروهای زمینی و زرهی اسرائیل، به شهر کرامه، نبرد سختی میان آنها و انقلابیون فلسطینی در گرفت. طی جنگ تن به تن با ۳۰۰ چریک فلسطینی عده زیادی از صهیونیستها کشته شده و سربازان اسرائیلی ناچار به عقب نشینی شدند. این مقاومت که به نبرد کرامه مشهور شد راه و رمز جدیدی را برای پیروزی ملت فلسطین به ارمغان آورد. و از آن پس عده زیادی داوطلب پیوستن به جنبش فتح شدند.
جنگ ۱۹۷۳ در اکتبر ۱۹۷۳ ارتش مصر به طور ناگهانی و با شعار الله اکبر از کانال سوئز گذشت و با شکستن خط دفاعی «بارلو» که در آن زمان به عنوان خط دفاعی تخیرناپذیر معروف بود با حمایت نیروی هوای به صحرای سینا و داخل خاک اسرائیل هجوم برد. از طرف شرق نیز به طور همزمان نیروی هوایی سوریه تهاجم علیه اسرائیل را آغاز کرد. در روزهای اول جنگ دهها هواپیمای اسرائیلی نابود شد و هزاران اسرائیلی کشته و یا اسیر شدند و بر افسانه شکست ناپذیری آن خط بطلان کشیده شد. اما با حمایت سریع نظامی امریکا و غرب در روزهای بعد، وضع جنگ تغییر کرد و در حالی که دیگر کشورهای عربی از کمک به مصر و سوریه دریغ ورزیدند ارتش اسرائیل با هلی برد نیروهایش توانست در غرب کانال سوئز منطقه محدودی را به تصرف خویش درآورد. سرانجام در کیلومتر ۶۰۱ قاهره گفت و گو برای پایان دادن به جنگ اغاز شد و با انعقاد قرارداد صلح، جنگ پایان یافت. سازمان ملل متحد نیز در سال ۱۹۷۴ سازمان آزادی بخش فلسطین را به عنوان تنها نماینده ملت فلسطین به رسمیت شناخت.
پیامد جنگ ۱۹۷۳: بعد از پایان یافتن این جنگ ظاهراً رهبران کشورهای عربی فکر مبارزه با رژیم اشغالگر قدس را از سر بیرون کرده و به صلح با آن رژیم به صورت یک مساله اصلی روی آوردند. آنها در پی شکستهای پی در پی، ـ در مراحل مختلف ـ فکر مذاکره با دشمن و خط سازش با امریکا و اسرائیل را در پیش گرفتند و در نهایت پذیرش موجودیت آن را جایگزین اندیشه به دریا ریختن صهیونیستها کردند. سردمدار این جریان و طرز تفکر، انور سادات رئیس جمهور مصر بود که با کنار گذاشتن اسلحه به مذاکره و صلح با رژیم صهیونیستی تن داد و در سال ۱۹۷۵ قرارداد سینا را با اسرائیل امضا کرد. سپس در سال ۱۹۷۷ به فلسطین اشغالی سفر کرد و مناخیم بگین دشمن سرسخت و همیشگی فلسطینیان و مسلمانان را در آغوش گرفت. متعاقب آن سفرهای دیگر از جانب دو طرف انجام گرفت و مقدمات انعقاد یک قرارداد صلح میان مصر و اسرائیل فراهم شد. و بالاخره در سال ۱۹۷۸ در محل کمپ دیوید، میان سادات و مناخیم بگین نخست وزیر اسرائیل درحضور جیمی کارتر رئیس جمهور وقت امریکا پیمان صلحی امضا شد که به پیمان «کمپ دیوید» معروف گردید. در حالی که باور کردن انعقاد این پیمان برای جهان اسلام بسیار مشکل بود جنگ و خصومت میان دو دشمن قدیمی یعنی اعراب به رهبری مصر و رژیم اشغالگر قدس به پایان رسید و رژیم مصر موجودیت رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت. این واقعه در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی ایران روی داد موجب ایجاد شکاف بین جهان عرب شد.
آشنایی با تاریخ فلسطین - ۳
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ به رهبری امام خمینی(ره)، اسلام وارد صحنه مبارزاتی مردم فلسطین شد.
هر چند که فلسطینیان پیش از انقلاب ایران مسلمان بودند اما عاملی که آنها را به هم پیوند می داد «عربیت» بود و اسلام در درجه دوم قرار داشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، اسلام عاملی موثر و قوی برای اتحاد و پیروزی مبارزان مسلمان فلسطین شد.
با شروع دهه هشتاد و به دنبال تاثیرپذیری فلسطینیهای مستقر در لبنان، از انقلاب اسلامی ایران، و تشدید فعالیت نظامی خود علیه نیروهای اسرائیلی در مناطق اشغالی، رژیم صهیونیستی در ششم ژوئن ۱۹۸۲ به قصد نابودی مقاومت فلسطین حمله گسترده ای را از طریق زمین، هوا، دریا به لبنان آغاز کرد. این تهاجم منجر به بیرون رفتن نیروهای مقاومت فلسطین از جنوب لبنان و بیروت شد.
اما چند سالی نگذشت که با شکل گیری مقاومت اسلامی در لبنان و عملیات نظامی آن علیه مراکز نظامی و امنیتی اسرائیل، رژیم صهیونیستی مجبور به عقب نشینی از بعضی مناطق اشغالی خود رد مناطق جبل و جنوب لبنان شد و مردم فلسطین ضمن تاثیرپذیری از انقلاب اسلامی ایران در منطقه و مقاومت اسلامی در لبنان، درصدد برآمدند تا حرکت جدیدی را در داخل سرزمینهای فلسطین اغاز کنند.
در آوریل ۱۹۸۷ کنفرانس سران عرب در عمان برگزار شد اما هیچ گونه موضعی در زمینه مبارزه علیه رژیم صهیونیستی اتخاذ نکرد و صرفاً تمام توجه آن به جنگ ایران و عراق معطوف شد. مردم فلسطین که طی سالهای ۱۹۶۷ تا ۱۹۸۲ تجارب تلخی را پشت سرگذاشته و راههای گوناگون سازمانهای فلسطینی و دولتهای عربی را آزموده و شکست طرحهای سیاسی را به چشم دیده بودند، و سالها انتظار می کشیدند کشورهای عربی (اعراب) آنها را از آوارگی نجات بخشند، با توجه به اختلافها و انشعابها گروهها و احزاب فلسطینی، و با مشاهده بی توجهی رژیمهای عربی به اوضاع فلاکت بار فلسطینیها، دریافتند که شعارهای انقلابی رهبران سیاسی فلسطین و دولتهای عربی محتوای خود را از دست داده و طی این مدت هیچ نشانه امیدی از نابودی رژیم صهیونیستی و یا حداقل کم شدن حاکمیت آن در فلسطین پیدا نشده است، لذا از دولتهای عربی و گروههای فلسطینی قطع امید کردند.
این عوامل و رویدادهای چند، زمینه ای شد تا شور و شوق انقلاب و گرایش به اسلام در مردم فلسطین احیا شود و جنبشهای سیاسی ـ مذهبی، مردمی جایگزین احزاب و سازمانهای سیاسی ـ ملی و غیرمذهبی در سرزمینهای اشغالی شود و روند جدیدی از قیام و مبارزه با اسرائیل توسط ساکنین سرزمینهای اشغالی در پاییز ۱۹۸۷ آغاز شد که انتفاضه یا «انقلاب مساجد» نام گرفت.
وقوع انتفاضه روزنه امیدی برای فلسطینیان آواره به وجود آورد و اهداف و آثاری را در پی داشت و موجب شد تا اسرائیل از تداوم انتفاضه احساس خطر و ترس کند. با آنکه رژیم صهیونیستی از سال ۱۹۴۸ تاکنون دربرابر همه قطعناه ها و طرحهای سازمان ملل متحد، که حقوق و امتیازات محدودی برای فلسطینیان قایل می شد ایستادگی می کرد و از پذیرش قطعنامه های ۲۴۲ و ۳۳۸ شورای امنیت خودداری می ورزید ولی سرانجام وحشت آن و امریکا از انتفاضه آنان را مجبور کرد به مذاکره با ساف تن دهند. از سوی دیگر جناح سازشکار فلسطینی نیز با این تصور که برای چانه زدن در مذاکرات با اسرائیل و گرفتن امتیاز از آن انتفاضه برگ برنده ای در دست آنها است. زمزمه مذاکره با اسرائیل را مطرح کردند. رژیم صهیونیستی نیز درکنار مذاکره چند جانبه خود با اعراب، گفت و گوهای پنهانی را با رهبران ساف شروع کرد و پس از ده دور گفت و گوی مستقیم اعراب و رژیم صهیونیستی در فرایند صلح خاورمیانه، سرانجام سازش رهبران فلسطینی و تسلیم آنها در برابر خواسته های اسرائیل، با طرح غزه ـ اریحا (توافقنامه ساف ـ اسرائیل) وارد مرحله نوینی شد. و از ۲۱/۸/۷۱ مذاکرت سری دو جانبه ساف و اسرائیل شروع شد.
در ۱۹/۶/۱۳۷۲ یاسر عرفات با عنوان رئیس سازمان آزادی بخش فلسطین طی نامه ای به اسحاق رابین نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناخت و تعهد ساف را به پایبندی به اعلامیه اصول کلی (توافقنامه) و نیز قطعنامه های شماره ۲۴۲ و ۳۳۸ شورای امنیت (که وجود رژیم اشغالگر قدس را به رسمیت شناخته و خواستار بازگشت به مرزهای آن به مناطق پیش از ۱۹۶۸ شده اند) اعلام کرد و آن بخش از مفاد منشور فلسطین را که منکر حق وجود اسرائیل است. ملغی اعلام نمود. اسحاق رابین نیز متقابلاً در همان تاریخ طی نامه ای، سازمان آزادی بخش فلسطین را به عنوان نماینده مردم فلسطین به رسمیت شناخت. و موافقت خود را با آغاز مذاکره با ساف اعلام کرد. سرانجام یاسر عرفات رهبر ساف در تاریخ ۲۲/۶/۱۳۷۲ در واشنگتن در حضور «بیل کلینتون» رئیس جمهور امریکا و تعدادی از شخصیتهای سیاسی جهان با قلم خود بر نام فلسطین خط کشید و متن قراردادی را امضا کرد که به طرح «غزه ـ اریحا» معروف شد.
یاسر عرفات و رابین طی مذاکراتی پیش نویس هفده مادهای توافق را امضا کردند که در آن یک حکومت خودمختار فلسطینی در کرانه غربی و نوار غزه پیش بینی شد.
این توافق هر چند در ظاهر نوعی عقب نشینی محدود اسرائیل از مواضع قبلی آن به شمار می رفت ولی با اهداف بلند مبارزه ملت مسلمان فلسطین فاصله زیادی داشت زیرا هدف آمریکا و رژیم صهیونیستی از این توافق صرفاً ایجاد شکاف میان فلسطینیان و خاموش کردن شعله های آتش انتفاضه به دست جناح فلسطینی سازشکار بود. اما با هشیاری نیروهای انقلابی فلسطینی در سرزمینهای اشغالی از این حربه نیز موثر واقع نشد و انتفاضه فلسطین هر چه قوی تر به راه خود ادامه داد. تا اینکه آتش آن هنگام دیدار «آریل شارون» رئیس حزب لیکود اسرائیل از مسجدالاقصی در تاریخ ۲۸ سپتامبر ۲۰۰۰ بار دیگر شعله ور شد و شکل جدیدی به خود گرفت که به انتفاضه الاقصی معروف شد.
منبع: همشهری آنلاین
ارسال نظر