خالق مجسمه فردوسی درگذشت/ علت مرگ او چه بود؟ + عکس
رکنا: هنرمند سرشناس کشورمان در اثر ابتلا به کرونا درگذشت.
به گزارش رکنا، حسن ارژنگنژاد مجسمهساز و نقاش مشهدی خالق مجسمههای مشهور آرش کمانگیر(سعدآباد) و تندیس فردوسی(میدان فردوسی مشهد) و همچنین طراح مدال هایی همچون یادبود انقلاب سفید و جشن آبان و بسیاری دیگر از مدال های افتخار و تندیس های مشهور شهری، ۲۵ مردادماه و درپی ابتلا به کرونا غریبانه درگذشت.
یادگارهایش در شهر زنده اند و نفس میکشند
درباره سید میر حسن ارژنگ نژاد، مجسمهساز نامدار مشهدی که یادگارهایش در شهر زنده اند و نفس میکشند
از سید میر حسن ارژنگ نژاد ماندنیهای بسیاری در شهرهای مختلف ایران وجود دارد، اما در زادگاهش مشهد، چندین طرح درانداخته است که دههها پس از این باقی، زنده و محترم هستند. سطرهای بعدی، یادی است از آثار او در مشهد.
طوبی اردلان | شهرآرانیوز - هم زمان با غروب روز سه شنبه بود که آفتاب عمر استاد سیدمیرحسن ارژنگ نژاد (به اختصار حسن ارژنگ خوانده میشد) هم غروب کرد؛ یکی از چهرههای بنام هنر مجسمه سازی ایران که آشنایان، او را به عنوان یکی از پیشگامان هنر مجسمه سازی ایران و از پیشکسوتان «هنرشهری» میشناسند. مردی که یک قرن و یک سال در این جهان باقی بود تا فرصت هنرنمایی بیشتری داشته باشد برای خلق یادگارهایی که این روزها حکم نوستالژی و نمادهای خاطره ساز را برای بسیاری از ایرانیان دارد. از او ماندنیهای بسیاری در شهرهای مختلف ایران وجود دارد، اما در زادگاهش مشهد، چندین طرح درانداخته است که دههها پس از این باقی، زنده و محترم هستند. سطرهای بعدی، یادی است از آثار او در مشهد.
استاد حسن ارژنگ از زبان خودش
متولد ابتدای قرن ۱۴ بوده است در مشهد، اما آن طور که خودش در گفت وگویی که دوسال پیش با او داشتیم، بیان کرده بود، نسبت اجدادش به بلاد باکو در آذربایجان میرسید که بعدها به ایران کوچانده شده بودند. دانش آموز مدرسه عنصری مشهد بوده، اما پس از فوت پدر و مادرش ترک تحصیل میکند و به تهران میرود تا در کارگاه مجسمه سازی پسرخاله اش، غلامرضارحیم زاده ارژنگ، شاگردی کند.
مدتی بعد از کوچ به تهران دوباره سر نیمکت مدرسه مینشیند تا سالها بعد بشود دانشجوی رشته نقاشی و مجسمه سازی در دانشگاه کیف شوروی سابق؛ «بعدها برای کسب تجربه بیشتر به ترکیه، لبنان و اروپا سفر کردم. آن سالها در آنکارا پسرخالهای به نام عابدین ایتیل داشتم که پروفسور زبانهای کهن بود. ازطریق او پایم به دانشگاه آنکارا باز شد و در کلاسهای رشته مجسمه سازی آنجا به صورت مستمع آزاد شرکت کردم.
پس از آن به فرانسه و ایتالیا رفتم. در فرانسه به کلاسهای دانشگاه بوزار پاریس میرفتم که دانشگاه هنری بسیار معروفی بود. در ایتالیا هم دو کارخانه خیلی معروف ریخته گری و مجسمه سازی بود که یکی از کارهای مهمشان، این بود که ماکت هر مدلی را در هر اندازهای که میخواستید، بزرگ میکردند، به آنجا دادند که در این ابعاد بزرگ شد. نخستین کارم را که ساخت یک مادیان با کره اش بود، به سفارش دکتر میمندی نژاد برای دانشکده دام پزشکی تهران انجام دادم و بعد از آن، همان طورکه تجربه ام در ساخت مجسمه بیشتر شد، سفارش کارها هم افزایش پیدا کرد.»
ساخت مجسمه میدان فردوسی
درباره سید میر حسن ارژنگ نژاد، مجسمهساز نامدار مشهدی که یادگارهایش در شهر زنده اند و نفس میکشند
مشهدی ها، فرقی ندارد زائر باشند یا مجاور، هرکسی گذرش به میدان فردوسی مشهد افتاده، نخستین چیزی که توی چشمش نشسته، مجسمه حکیم ابوالقاسم است با یک دست بر افراشته بر آسمان و شاهنامهای در بغل. قدیمیترین تندیس نصب شده از حکیم توس در شهر به سال ۱۳۳۸ خورشیدی، درست وقتی که استاد ارژنگ سی و هشت ساله بوده است. او خود پیشتر در مصاحبهای که دو سال پیش با او انجام داده بودیم، درباره ساخت و نصب این مجسمه این طور گفته بود: «ما (حسن ارزنگ و پسر خاله اش غلامرضا رحیم زاده ارژنگ) مجهزترین کارگاه برنزریزی و ریخته گری را در تهران داشتیم که آن را با آوازهای خوش از کارهایمان همراه کرده بودیم.
معمول کار این بود که سفارشها را غلامرضا رحیم زاده ارژنگ میگرفت و ما آن سفارش را به صورت گروهی در کارگاه میساختیم. مجسمه میدان فردوسی را رحیم زاده از شهرداری مشهد سفارش گرفت. برای همین هم اسم و امضای رحیم زاده در پایین پای مجسمه حک شده است، اما کار گروهی انجام شد. طرح ماکت مجسمه را من کشیدم و با همکاری غلامرضا رحیم زاده و اسماعیل ارژنگ (پسر غلامرضا رحیم زاده ارژنگ) آن را از جنس برنز و ۵ متر ارتفاع ساختیمش.»
روایت ساخت سردیسهای پارک ملت
اما اگر گذرتان به پارک همیشه سبز ملت مشهد افتاده باشد و توانسته باشید در آن برای ساعتی قدم بزنید، حتما نیم پیکرهای مشهور سینه ستبر کرده آن را هم دیده اید. یادگارهای شهری ارژنگ به ساخت مجسمه فردوسی خلاصه نمیشود و او در اواخر نیمه اول قرن چهاردهم، سردیسهای واقع در پارک ملت را هم به سفارش شهرداری مشهد میسازد؛ سردیسهایی که احوال ناخوششان در این سال ها، سبب دل شکستگی این هنرمند شده بود.
او دو سال قبل در مصاحبهای که با او انجام داده بودیم، درباره ساخت سردیسهای پارک ملت چنین گفته بود: «ساخت سردیس ۱۲ تن از مشاهیر را حوالی سال ۱۳۴۵، از شهرداری مشهد سفارش گرفتم که تعدادی خراسانی و برخی هم اهل سایر نقاط ایران بودند. پیش از چهره نگاری و ساخت ماکت، مطالعهای چندماهه را شروع کردم تا بتوانم براساس نژاد هر چهره، دوره زیست و جغرافیایی که در آن زندگی میکرده اند، فرم صورت و حتی لباس آنان را بازسازی کنم.
برای همین این کار برایم با زحمت شیرینی همراه بود و من همه آن سردیسها را دوست داشتم، ولی متأسفانه شهرداری مشهد در سالهای گذشته بارها و بارها این مجسمهها را بدون توجه به جنس و نوع کار، رنگ آمیزی کرده است. ابتدا به این کار اعتراض کردم و گفتم که میتوان این رنگها را با پیک که شعله کم جانی دارد و از آن برای بردن رنگ از روی مجسمه استفاده میشود، پاک کنند، اما بعدتر شنیدم که با یک برس سیمی به جان مجسمهها افتاده اند و این باعث شده است سردیسها خط خطی شوند. بسیار از این اتفاق دل شکسته شدم، زیرا آن مجسمهها با همین جنس برنزشان زیبا هستند و حتی اگر زنگ بزنند، بازهم آسیب نمیبینند.
درباره سید میر حسن ارژنگ نژاد، مجسمهساز نامدار مشهدی که یادگارهایش در شهر زنده اند و نفس میکشند
همچنین در آن زمان که کمتر کسی در ایران برنزریزی حرفهای مجسمه انجام میداد، من به تنهایی و در سنین جوانی این کار را انجام دادم. نکته مهم دیگر این است که این کار شهرداری باعث از بین رفتن «تاش»های روی مجسمهها شده است. تاش دراصطلاح اثر انگشت یا امضایی است که هنرمند از خودش روی کار باقی میگذارد تا آن را شناسنامه دار کند.» ارژنگ در پایان آن مصاحبه خواست که بنویسم باید حتما به وضعیت مجسمههای پارک رسیدگی شود، وگرنه دیگر نمیتوان از آن با عنوان اثری هنری یاد کرد و این تعداد اندک از باقی ماندههای هویت شهری هم به سرنوشت از بین رفته بسیاری از آثار، خانهها و در کل، تاریخ و هویت شهرمان دچار خواهد شد.
ارسال نظر