فیلم گفتگو با سیل زدگان تهران / در باران 10 دقیقه ای ویران شدیم + عکس
حجم ویدیو: 236.18M | مدت زمان ویدیو: 00:08:15

به گزارش اختصاصی خبرنگار رکنا، جاده منطقه امامزاده داوود پر پیچ و خم است و صعب العبور.وقتی برای تهیه گزارش از این منطقه سیل زده به دل جاده می زنیم، دلهره خطر بر سختی جاده اضافه می شود.

ماشین های نیروهای امدادی به سرعت در مسیر جاده تردد می کنند و در همان اوایل جاده که می رسیم یک ماشین هلال احمر می بینیم و چند لحظه ای توقف می کنیم تا با امدادگران گپی بزنیم.

یکدفعه بیسیم آنها به صدا در می آید و خبر کشف یک جسد دیگر از دل رودخانه مخابره می شود.جسد را داخل کاور پیچیده و به ماشین منتقل می کنند و این صحنه تلخ، اولین صحنه ای است که از گزارش امروز ما به ثبت می رسد.

با خودم فکر می کنم جسد متعلق به چه کسی می تواند باشد؟ به مسافری که برای ساعتی فراغت عزم سفر به یک منطقه خوش آب و هوا کرد؟ یا به کسبه ای که در فصل درآمدزایی، برای نان حلال تلاش می کرد؟

عبور از گل و لای برای رسیده به خرابه ای به نام رستوران

از ابتدای مسیر درست تا مقابل حرم امامزاده داوود، مسیر خشک است و گل و لای توسط نیروهای امدادی جمع آوری شده است.اما کمی بالاتر، جایی که محل تخریب پل روی رودخانه است ویرانه ای است که در گل و لای فرو رفته است.

محمد اخوان صاحب یکی از رستوران های نزدیک رودخانه است.رستوران او اولین مکانی بود که مورد اصابت فشار سیل قرار گرفت و به کلی ویران شد.اهالی محلی می گویند که محمد چهار کارگر خود را در این سیل از دست داده است و برای همین عزادار غم آنهاست.

پرسان پرسان خودمان را جلوی رستوران محمد اخوان می رسانیم.رستورانی که دیگر از آن چیزی جز یک ویرانه باقی نمانده است.حتی تصور اینکه تا همین سه روز قبل، به این گودال مخروبه پر از گل و لای که دیگر نه دری دارد و نه پیکری؛ رستوران می گفتند هم سخت است.اتاق های طبقه بالا سالم است و اندک اثاث باقی مانده از سیل ویرانگر را آنجا روی هم انباشته اند.

محمد روی تلی از خاک و گل و لای محل کسب و درآمدش قدم می زند و در عمق چشمانش غم از دست دادن دوستانش موج می زند.کاشانه اش در چشم برهم زدنی ویران شده اما آنچه او را حالا اینطور تکیده کرده است غم سنگین از دست رفتن کارگرانش است.

همسر محمد می گفت:«شنیده بودم که قرار است سیل بیاید.اما این هشدار آن قدر جدی نبود که کسی جدی اش بگیرد.حتی شاید عده کمی هشدار هواشناسی را دیده بودند.»

هشدار هواشناسی چندان جان و رمقی نداشت که بتواند خطر سیل را گوشزد کند و بازدارنده باشد.حتی وقتی باران زد، کارگران که از کار روزانه فارغ شده بودند؛ در ساعت استراحتشان دور هم جمع شده بودند و با خوشحالی «بارون، بارونه» می خواندند.

ناگهان اولین موج سیل از رودخانه طغیان کرد و آب وارد رستوران شد.صدای شادی کارگران جایش را به جیغ و فریاد کمک خواهی داد.

محمد اخوان که خودش در لحظه وقوع سیل در رستورانش حاضر بود و جانش را از خطر مرگ نجات داد در مورد آن لحظه و دقایق می گوید:«وقتی باران شروع شد به کارگران گفتم که به اتاق بیایند و استراحت کنند.اما آنها دورهم جمع شده بودند و مشغول شادی بودند.همه چیز در یک چشم بر هم زدن اتفاق افتاد.یکدفعه سیل طغیان کرد و من به همراه چند نفر دیگر از دوستان به سمت بالای کوه های پشت رستوران فرار کردیم.کارگران اما نتوانستند خودشان را نجات دهند.جسد یکی از آنها به نام صابر پیدا شد.»

محمد در ادامه می گویند:«کارگران چند جوان لرستانی بودند.کار ما در این منطقه فصلی است و در تابستان مسافر در این منطقه زیاد بود.این چند نفر هم حدودا دو ماه می شد که با ما کار می کردند.محمد با برادرش به اینجا آمده بود.او شانزده، هفده سال بیشتر نداشت.برادرش نجات پیدا کرد اما او با صابر و کارگر یکی از رستوران های همجوار که با هم دوست بودند در طبقه پایین رستوران ماندند و آب آنها را برد.الان قسمت طبقه پایین رستوران کاملا تخلیه شده و جسد دیگری در آنجا نیست.احتمالا جریان و فشار آب کارگران را به محل دیگری برده است.»

خسارت های میلیاردی به کسبه

محمد با دست به دو ماشین مچاله شده ای که جلوی حیاط افتاده است اشاره می کند و می گوید:«ماشین ها را می بینید؟ اصلا نمی دانیم این ماشین ها متعلق به چه کسی است.با فشار جریان آب به این منطقه آورده شده.شاید این ماشین ها برای مسافران بوده و بالاتر از اینجا پارک شده بود.دو ماشین خودم در این قسمت پارک شده بود که اصلا نمی دانم کجا افتاده است و آب آن را کجا برد.»

یکی دیگر از کسبه این منطقه صاحب یک رستوران دیگر در نزدیکی حرم امامزاده است.او از محلی های قدیمی این منطقه است و در مورد خسارت های بالایی که به او وارد شده می گوید:«بیش از پنجاه سال است که در این منطقه کار و زندگی می کنیم.سیل اخیر رستوران ما را به کلی تخریب کرد.همین چند ماه قبل بود که حدود 300 میلیون تومان برای سقف رستوران هزینه کرده بودیم.حالا نزدیک دو میلیارد تومان خسارت به مغازه های ما وارد شده است.نمی دانم مرمت اینجا به عمر ما قد می دهد یا نه!»

رستوران های فصلی منطقه امامزاده داوود بیمه نشده بودند

زندگی کسبه منطقه امامزاده داوود نابود شده است.سرمایه شان به کلی از بین رفته و سیل دیگر چیزی برای آنها باقی نگذاشته است.از محمد اخوان در مورد بیمه سوال می کنم.اینکه مغازه شان بیمه بوده یا نه؟چقدر طول می کشد تا رستوران آنها دوباره رستوران شود؟ و هزینه بازسازی و مرمت آن چقدر می شود؟

تکلیف ماشین ها گم شده و خسارات میلیاردی ناشی از سیل چیست؟

همه این ها را که کنار بگذاریم، چه چیزی می تواند از دست رفتن این همه جان شیرین را جبران کند؟

محمد اخوان و چند کسبه خسارت دیده دیگر همگی می گویند که بیمه قبول نکرده ملک و املاک آنها را تحت پوشش قرار دهد.بهانه شان هم این بود که فعالیت این منطقه فصلی است.

کسبه از ضعف هشدار سیل شکایت دارند.چرا عملکرد هواشناسی باید اینقدر ضعیف و بی رمق باشد باشد که قبل از وقوع سیل منطقه تخلیه نشد؟

سیل در منطقه امامزاده داوود سابقه داشت

همسر محمد اخوان در گفتگوی تلفنی با ما می گفت:«این منطقه سیل خیز است.پدر همسرم از محلی های قدیم این منطقه است.سال 33 اینجا سیلی رخ داد که کشته های زیادی بر جای گذاشت.سیل آن سال هم در مرداد ماه رخ داده بود.آن وقت ها پدر همسرم نوجوان بود و خانواده اش متولی امامزاده بودند.هنوز هم در اطراف منطقه قبر کسانی که در سیل آن سال جان باختند به چشم می خورد.پس این مسئله بر کسی پوشیده نبود که اینجا سیل خیز است.اما هیچ مالکی را ملزم به عقب نشینی نکردند.»

شاید اگر املاک واقع در دو طرف پل عقب نشینی می کردند و ورودی رودخانه به زیر پل بازتر می شد، چنین فاجعه ای رقم نمی خورد.

فاجعه بعدی در جاده امامزاده داوود

منطقه ناامن دیگری در جاده امامزاده داوود وجود دارد که آبستن حادثه هولناکی دیگر است.محلی ها می گویند در ورودی تونل اول کن سنگ هایی وجود دارد که خطر ریزش دارند و با فنس بی جان و رمقی جلوی آن گرفته شده است.

نگرانی اهالی از این است که سنگ های این قسمت ریزش کنند.و اگر در زمانی این حادثه رخ دهد که تردد در جاده زیاد باشد فاجعه انسانی رخ می دهد.

وبگردی