مرگ خانم معلم فداکار قبل از عروسی اش! / جنازه معلم و دختر دانش آموز در آغوش هم!+ فیلم وعکس
حجم ویدیو: 35.15M | مدت زمان ویدیو: 00:04:47

به گزارش رکنا، همین چند روز پیش بود که اهالی روستای سورو استان سیستان وبلوچستان دوباره شاهد اتفاقی هولناک در یکی از هوتک های منطقه شدند. هوتک هایی که تا همین چند وقت پیش محلی برای تأمین آب شرب اهالی روستا بود و حالا که به همت خیرین بیشتر روستاها لوله کشی آب شده اند تبدیل برای مصارف دامداری و کشاروزی استفاده می شوند.

معلم فداکار

ماجرای غم انگیزی که در این روستا رخ داد را عبدالباقی، برادر یاسمین معلم فداکار روستا اینطور بازگو می کند:

آن روز خواهرم با چندنفر از اهالی روستا برای تفریح به بیرون روستایمان رفتند. چندساعتی را به تفریح گذراندند و قرار شد به خانه برگردند که آن اتفاق رخ داد.

وی در ادامه گفت: خواهرم به فاصله چند متری از بقیه درحال راه رفتن بود که با صدای فریادهای بقیه متوجه می شود 3 نفر از دختران به نام های مریم ،نازنین و رقیه که همراهشان بودند دچار حادثه شده اند. گویا بچه ها بعد از بازی کردن برای شست و شو و تمیز کردن خود به کنار هوتک می روند و هر 3 نفر به داخل آن سقوط می کنند.

دانش آموزان چابهاری

تلاش برای نجات جان بچه ها

یاسمین با دیدن این صحنه حتی بدون یک لحظه مکث خودش را به داخل هوتک می اندازد. در همان لحظات اولیه موفق شد نازنین رغا از آب بیرون بکشد و جانش را نجات دهد .

برادر یاسمین می گوید: خواهرم پس از نجات نازنین دوباره به داخل هوتک برمی گردد تا مریم و رقیه را نیز نجات بدهد اما این آخرین باری بود که او را زنده دیدند.گویا یاسمین ، رقیه و مریم را داخل هوتک پیدا می کند و در آغوش می گیرد اما بچه ها که ترسیده بودند محکم به او می چسبند و خواهرم دیگر توانی برای بیرون آمدن از هوتک را نداشته و همانجا جانش را از دست می دهند.

وی ادامه می دهد: وقتی خبر به ما رسید به محل رفتیم . پس از چند ساعت تلاش موفق شدیم بدن بی جان خواهرم را درحالی که رقیه و مریم که برادرزاده خودش را در آغوش گرفته بود از آب بیرون بکشیم.

دانش آموزان چابهاری

یک هفته مانده بود تا عروسی

یک هفته مانده بود تا عروسی خواهرم، این را عبدالباقی با صدای لرزان می گوید و ادامه می دهد: چند میلیونی جمع کرده بود و هفته پیش برای خرید طلا به بازار رفتیم. همه خوشحال بودیم که او قرار است سروسامان بگیرد اما خواست خدا چیز دیگری بوده و او باید مثل یک فرشته از این دنیا می رفت.

وی در ادامه اضافه کرد: خواهرم امسال در آموزش و پرورش پیمانی شده بود. معلم سال اول بود و آنقدر به بچه ها عشق می ورزید که هر روز برای درس دادن به آنها پیاده به چند روستا آنطرفتر می رفت. هیچ وقت خسته نمی شد و حتی درساعت های غیر کاری هم حواسش به دانش آموزانش بود.

معلمی که خیر بود

یاسیمن و بردارش هر دو معلمانی بودند که سالهاست در مناطق محروم سیستان و بلوچستان بیشتر زمان خود را صرف کار خیر می کردند. عبدالباقی می گوید: خواهرم پایه کار خیر بود، از تحت سرپرستی گرفتن کودکان یتیم تا ساخت سرویس بهداشتی و حمام برای خانواده های محروم. توزیع کتاب و تأمین جهیزیه، تأمین هزینه درمانی بیماران و کلی کار دیگر بود که خواهرم و من انجام می دادیم.ما دوست داشتیم به مردم این منطقه کمک کنیم. خودمان با همین مشکلات و سختی ها بزرگ شده بودیم و می  دانستیم چه کمبودهایی و جود دارد.

دانش آموزان چابهاری

هوتک هایی که جان می گیرند

به گفته اهالی منطقه روستای سلور بازار دشتیاری در چند سال گذشته 40 کودک جانشان را در هوتک ها از دست داده اند . سال‌ها است که به دلیل کمبود آب در استان سیستان و بلوچستان مردم مجبور به کندن گودال‌هایی به نام هوتک برای جمع آوری آب باران شده‌اند که در اطراف این گودال ها فنس گذاری و سکو بندی نشده است و به همین دلیل متاسفانه کودکان هنگام جمع آوری آب  یا در داخل این هوتک ها غرق و یا طعمه گاندوها می‌شوند که اگر شانس آورده و کشته نشوند حتما قطع عضو می‌شوند.

جعفر پاکزاد