به گزارش رکنا، زن 51 ساله ای که به همراه دو دختر جوانش وارد کلانتری شده بود درحالی که بیان می کرد ضاربان دخترانم باید به سزای اعمالشان برسند درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: ناآگاهی و شاید هم دلسوزی های بی جای مادرم زندگی مرا به نابودی کشاند و با مشکلات حادی رو به رو کرد چرا که به اصرار مرا به عقد فردی تبعه خارجی درآورد که هیچ سنخیتی با هم نداشتیم .

آن زمان 16 سال بیشتر نداشتم و پدرم نیز با این ازدواج به شدت مخالف بود اما نمی توانست در برابر خواسته مادرم مقاومت کند.

خلاصه در حالی به عقد مرد تبعه خارجی درآمدم که حتی یک روز خوش هم در زندگی ندیدم و همواره کتک می خوردم با آن که من با مادر و خواهر او زندگی می کردم ولی هیچ گاه جملات محبت آمیزی از او نشنیدم به طوری که آرام آرام به زنی افسرده و بیمار تبدیل شدم و فرزندانم امور منزل را انجام می دادند تا این که روزی همسرم توسط یکی از هموطنانش و به دلیل نامعلومی به قتل رسید و قاتلش نیز هیچ گاه پیدا نشد.

در این شرایط سرپرستی 5 فرزند قد و نیم قدم را به عهده گرفتم و در خانه های مردم کار می کردم اما بعد از فوت پدرم نمی توانستم حقوق او را دریافت کنم چرا که نام من در شناسنامه مادرم ثبت نشده بود.

بالاخره بعد از سه سال دوندگی موفق شدم از حقوق قانونی پدرم استفاده کنم. این در حالی است که مادرم مرا غاصب می خواند و آبرویم را برده است .

با وجود این، من فقط به فکر آسایش و آرامش فرزندانم بودم و آن ها را با ناز و نوازش بزرگ کردم تا احساس کمبودی نکنند به قول معروف آن ها را لای پر قو می گذاشتم و با درآمد کارگری همه امکانات را برایشان فراهم می‌کردم.

با آن که دخترانم به سن جوانی رسیده‌اند اما من نتوانستم حتی برای یک بار آن ها را به مسافرت ببرم. در واقع مراقبشان بودم و اجازه نمی دادم از منطقه خودمان دور شوند تا این که چند روز قبل دختر 16 ساله ام اصرار کرد به یک پارک آبی برویم با آن که توان پرداخت هزینه های آن پارک برایم بسیار سنگین بود اما به خاطر دخترانم پذیرفتم و آن ها را به پارک آبی بردم.

هنوز 2 ساعت بیشتر از حضورمان در آن مجموعه تفریحی نگذشته بود که ناگهان تیوپی که دخترم بر آن سوار بود با تیوپ دو دختر دیگر برخورد کرد و همین موضوع منجر به درگیری آن ها شد.

در این هنگام چندین نفر بر سر دخترانم ریختند و آن ها را کتک زدند اگر چه توسط کارکنان آن مجموعه به بیرون هدایت شدیم اما دختران ضارب با 110 تماس گرفتند و ما را به کلانتری کشاندند. حالا هم من از ضاربان فرزندانم شکایت دارم تا به سزای اعمالشان برسند و ...

بررسی این ماجرای تاسف بار توسط مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

وبگردی