تولید 5 خودرو متوقف شد
رکنا اقتصادی: رئیس سازمان ملی استاندارد گفت: میبینیم برخی خودروها سالیان بسیار طولانی تولید میشوند در حالی که تکنولوژی و فناوری تولید خودرو در این سالها به شدت دگرگون شده است. در دوره فعالیت من تولید پنج نوع خودرو متوقف شده است. البته شما میتوانید از زاویهی دیگر ببینید و برهان خلف بیاورید و بگویید چرا پنج خودروی غیراستاندارد مثلا پنجاه سال تولید شدند اما نکته مهم برای ما توقف تولید خودرواست.
به گزارش رکنا، یک سال و اندی از ریاست مهدی اسلام پناه بر سازمان استاندارد میگذرد و حالا تغییر آرم استاندارد حواشی بسیاری را ایجاد کرده است . این حواشی البته از وسط بودن نام مرتضی ممیز نیز نشات میگیرد . مهدی اسلامپناه در حالی در خبرگزاری خبرانلاین حضور داشت که علامت استاندارد را بر یقهی کتش زده بود و تاکید داشت با اعتقاد این آرم را بر سینه زده است . او درباره مساله استاندارد و تلاش برای ورود به حوزههای جدید سخن گفت. از مهدکودکها تا زندان . بخشهایی از صحبتهای وی به مساله انسان استاندارد مرتبط بود . مشروح مصاحبه با مهدی اسلامپناه پیش روست.
قبل از ورود به حوزه استاندارد، میخواهم از شما سئوالی دربارهی میزان اعتماد عمومی به این علامت بپرسم. در سالهای اخیر اعتماد مردم به اینکه کالای دارایی علامت استاندارد فاقد مشکل است، کاهش یافته و انتشار اخبار متعدد دربارهی غیر استاندارد بودن اقلام مصرفی خصوصا خوراکی، گاهی امنیت روانی جامعه را با مشکلاتی روبرو میکند . برای رفع این مشکل تدبیری اندیشیدهاید؟
این که ما امروز روبروی شما نشستیم بدان معناست که میخواهیم با همکاران رسانهای، ارتباط عمیق و پرمعنایی پیدا کنیم. ما هم حس کردیم یک خلاء اجتماعی در این میان وجود دارد. من خودم استاد دانشگاه هستم و باید جواب قانع کنندهای برای نسل حاضر داشته باشم. نوع کارهایی که در دور جدید سازمان شکل گرفته است ناظر بر ادای حقوق اجتماعی یا حق الناس است. به هر حال باید تلاش کنتیم، تنش و فاصلهای که ایجاد شده کمتر شود. در این میان نقش تولیدکننده را نیز نباید نادیده گرفت. تولیدکننده باید در همهی مراحل تولید و عرضه، حقالناس را رعایت کند . این بدان معناست که باید به تکلیف شرعی، قانونی، اخلاقی و عرفی خود عمل کند.
نکته بعدی اعتماد به این نشان است . این یک سرمایه اجتماعی است. شخصا با اعتقاد، نشان استاندارد را به سینهی خودم میزنم چرا که این نشان، نشان ملی ایران است. یک برند معنادار که باید از آن دفاع کرد. پیش از این، شاید به دلیل برخی عدم برنامهریزیهای رسانهای، فاصلهای میان ما و مخاطبانمان ایجاد شده که حتما لازم است با برنامهریزی و کار مداوم پر شود.اگر از من بپرسید برنامه شما چیست؟ میگویم اولین و مهمترین برنامهی ما این است، کاری کنیم که مردم صد درصد به نشان استاندارد اعتماد کنند. منظورم این نیست که بگویم در یک فضای مشکوک، میخواهیم چنین طرحی را پیاده کنیم. اتفاقا استانداردها در شرایط مطمئن، ایمن و کیفی باید به کالاها و خدمات داده شود تا بتوانیم از هویت این نشان دفاع کنیم.
حالا بهتر است نقبی به کالاها بزنیم . فکر کنم مسالهی خودرو یکی از مهمترین دغدغههای جامعهی ایران باشد. اینکه خودروهایی با این کیفیت چطور نشان استاندارد دارند.
شما هم از خودرو میخواهید شروع کنید؟ ما هر جا مینشینیم میپرسند خودرو استاندارد است یا نه؟ البته که این سئوال جذاب است اما سبب شده کسی به انبوه اقدامات سازمان توجه نکند . بالاخره سازمان استاندارد هزاران قلم کالا و خدمت را باید استانداردسازی کند.
خوب اینکه موضوع استاندارد بودن خودرو برای افکار عمومی جذاب است، دلیل دارد. شاید حجم تصادفات، و شاید هم مسالهی مهم قیمت خودرو این حساسیت را ایجاد کرده است.
بله اما دربارهی خودرو بسیار توضیح دادیم.
ولی من دوست دارم اینجا هم از شما توضیحی بشنوم. جور دیگری به این سئوال ورود میکنم. چهارم فروردین ماه بود که اعلام شد در فاصلهی هشت روز ۳۲۲ نفر در تصادفات رانندگی جان خود را از دست دادند. این آمار برای کالایی که استاندارد دارد، عجیب نیست؟ اصلا من سئوالم را عوض میکنم. میگویم برنامهتان برای استانداردسازی خودرو چیست؟
خوب من یک توضیحی بدهم. ببینید شما آمار تصادف را میبینید و به استاندارد این اتهام وارد می شود که استاندارد با مافیا و لابیها و ... در ارتباط است اما این حرفها نیست. برابر گزارشهای رسمی و آمار و اطلاعات دولتی، هفتاد درصد تصادفات به نقص و ایراد راکب برمیگردد. یعنی متوجه راننده است. این گزارش رسمی است. فکر نکنید دارند تقصیر را گردن کسی که مرده، میاندازند. به هر حال قسمتی از تصادفات هم به ایمنی برمیگردد اما ایمنی تنها ایمنی خودروها نیست. در مساله تصادفات، ایمنی راهها، ایمنی نظارت بر راهها، مدیریت راه، کیفیت علایم، دوربینهای کنترل، زیرساختها و مسایلی از این دست مهم است. پس میبینید که مجموعهای بزرگ در شکلگیری این وضعیت دخیل هستند.
حالا اگر بخواهیم تنها موضوع خودرو را مد نظر داشته باشیم، پاسخ شما چیست؟
قسمتی از ماجرا نیز به کیفیت خودرو برمیگردد. به هر حال میبینیم برخی خودروها سالیان بسیار طولانی تولید میشوند در حالی که تکنولوژی و فناوری تولید خودرو در این سالها به شدت دگرگون شده است. در دوره فعالیت من تولید پنج نوع خودرو متوقف شده است. البته شما میتوانید از زاویهی دیگر ببینید و برهان خلف بیاورید و بگویید چرا پنج خودروی غیراستاندارد مثلا پنجاه سال تولید شدند اما نکته مهم برای ما توقف تولید خودرواست. ما باید علمی، فنی و تخصصی صحبت کنیم. شما از من نباید حرف غیرعلمی بشنوید. ما باید در فرآیندی تدریجی قرار بگیریم تا چندهزار قطعهای که کالایی چون خودرو را میسازند و مولفه های عناصر تولید هستند، استاندارد شود.
این که روند طبیعی استانداردسازی یک کالاست، به هر جال مجموعهای از قطعات استاندارد است که استاندارد کالای نهایی را تضمین میکند
موضوع فقط سازمان استاندارد نیست. نباید در این حوزه تک بعدی نگاه کرد. ببینید من چند نوع استاندارد را در ذهن دارم. یکی از اینها استاندارد کارخانهای است . مدیر یا صاحب کارخانه این استاندارد را تعیین میکند تا برند خودش را حفظ کند. درست است که ما استانداردهای اجباری، تشویقی، ملی، بینالمللی و... را داریم اما در این میان حساسیت صاحب کارخانه یا برند نیز بسیار مهم است.
این مساله بسیار مهمی است. اصلا بررسی کنیم ببینیم چرا برخی کالاها حرفی برای گفتن دارند؟ چون خود کارخانهها استاندارد خوبی را برای خودش تعریف میکند و هدفش ساخت برند است. پس کارخانهدار باید به برند خودش توجه کند. متاسفانه کارخانههای ایرانی کمتر این رفتار را دارند.منظورم این نیست که چنین حساسیتی نیست، میگویم کمتر به این موضوع توجه دارند. شاید ریشهی این بیتوجهی دولتی بودن بخش مهمی از واحدهای تولیدی است. البته در همین فضا کارخانهای رفتم که مالک آن میگفت به کیفیت کالاهایم حساسم و اعتقاد دارم باید کالای من بهترین باشد. ایشان تعریف میکرد زمانی آلاسکافروش دورهگرد بوده است و روزانه ۳۲ کیلومتر چرخ بستنیفروشی را از بالا تا پایین تهران هل میداده . اتفاقا همین چرخ را کنار میز کارش گذاشته تا یادش باشد چطور پیشر فت کرده است. ایشان تعریف میکرد همان زمانی که آلاسکافروش بوده هم از رقبایش پیشی میگرفته. پس علاج خیلی از مجموعههای دولتی ما این است که خصوصی شود و به اهلش واگذار شود.
تعارف که نداریم. مدیر دولتی با خودش میگوید من امروز هستم و فردا نیستم پس تکلیف و ماموریتی برای خودش حس نمیکند. پس وقتی بنگاه دولتی مسئولیت و پاسخگویی را راهبرد خود قرار نمیدهد، انتظار دارید چه محصولی تولید کند؟
همهی اینها در حالی است که بخش خصوصی به کالا و خدماتش هویت میدهد. خودش به استانداردسازی معتقد است. ما استانداردها را طبق قانون میسازیم. انطباقها را هم تشخیص میدهیم اما چه کسی باید خودش را و استانداردش را ارتقا می دهد؟ طبیعی است بنگاه.
سه دهه است سیاست خصوصیسازی در ایران اجرا میشود و مدیران نیز به ضرورت خصوصیسازی و ... اشاره میکنند اما در عمل نتیجهای حاصل نشده است . وقتی سالیان طولانی میگذرد و تغییری اتفاق نمیافتد، طبیعی است که اعتماد به این علامت، به این نشان کاهش یابد.
درست میگویید. وظیفهی من این است که استاندارد را به مطالبه عمومی تبدیل کنم. چرا انتظار داریم یک وزارتخانهی ستادی، کیفیت هزاران محصول را تعیین کند؟ حیاط خلوتهای دولتی باید تبدیل به بنگاه خصوصی شوند. باید به نحوی اداره شوند که هم دولت راضی باشد و هم مالک آن، سود ببرد و هم مشتری منفعت کند.
باز هم میگویم سالهاست این حرفها را میشنویم اما در عمل در بر همان پاشنه میچرخد و تغییری اتفاق نیفتاده است.
تغییر در حال رخ دادن است. نگاهی به قوانین بکنید، میبینید امروز مجوز دانشبنیانی را به شرکتهای دولتی نمیدهند. این یک مشوق مهم برای بخش خصوصی است. نهضت فناوری در کشور رقم نمیخورد الا به دست جوانهای متخصص علاقمند و فعال در بخش خصوصی. در حوزه دانشبنیان که تاکید چندسالهی مقام معظم رهبری است، قانون حکم میکند رقابتپذیر باشیم و مطابق فناوری روز حرکت کنیم. پس طبق قانون، باید خصوصی باشید که بتوانید مجوز بگیرید. من در پژوهشگاه رویان نایب رئیس بودم. ما در لبهی علم کار میکردیم اما کارگروه تایید صلاحیت اجازه نمیداد دانشبنیانهای ما مجوز بگیرند؛ میگفت باید خصوصی شوید. ما رفتیم و چند تا شرکت را خصوصی کردیم. اینها اتفاقاتی است که مسیر آینده را تغییر میدهد.
حالا ما با یک مسالهی بزرگ روبرو هستیم . شما از الزامات و نقش بنگاه و دولتی بودن اقتصاد و عوارض ان صحبت میکنید اما من سوی دیگر ماجرا مد نظرم است، اینکه مردم میبینند مثلا فلان کالای صادراتی ایران به استناد غیر استاندارد بودن برگشت میخورد و در بازار داخلی عرضه میشود . این نوعی بیاعتمادی ایجاد میکند. این نقطه مهمی است که باید روی آن مانور داده شود . چطور در این بستر میشود اعتماد به نشان استاندارد را بالا برد و سرمایهی اجتماعی ایجاد کرد؟
دقیقا در مورد این نکته که گفتید چند مساله وجود دارد. تعیین استانداردها برخی از کالاها، سالها قبل انجام شده در حالی که استاندارد به روز و لحظه است. ما سالها قبل استانداردی را تعیین کردیم و در این سالها بازنگری نشده اما استانداردهای بینالمللی مداوم تغییر میکنند. نکته مهم این است که روال تعیین استاندارد را ببینیم . مقررات فنی را خود دستگاه مینویسد و میآورد تا ما تایید کنیم، به این ترتیب کیفیت اجرا را بنابر آن تایید اولیه، رصد میکنیم. حالا چرا محصولی کشاورزی مثلا برگشت میخورد؟ چون استاندارد کشور مقصد بهروز شده و استاندارد ما به روز نشده است. این دستگاه مربوطه است که باید تقاضای ارتقای استاندارد یا بازنگری ان را به ما بدهد . سازوکار اینگونه تعریف شده است.
یعنی شما راسا ورودی به تعیین استانداردها ندارید و بر مبنای تقاضای دستگاهها باید عمل کنید؟
بله ما در این بخش مسئولیتی نداریم. این دستگاه است که باید مداوم استانداردهای روز بینالمللی خود را رصد کند و نسبت به ارتقای استانداردش اقدام نماید. مثلا استاندارد صادرات محصولات کشاورزی ارتباطی به ما ندارد. برای روشن شدن موضوع باید بگویم تعیین میزان سموم و تدوین استاندارد با اداره اصلاحات نباتات وزارت جهادکشاورز بود. روزگاری این موضوع به سازمان استاندارد مربوط بود ولی الان اجرای آن ارتباطی به ما ندارد. مگر اینکه به ما بگویند در استانداردها تجدید نظر کنید که در این صورت ما به مساله ورود خواهیم کرد. از یاد نبریم که دنیا شرط هرگونه صادرات را رعایت استانداردهای بینالمللی قرار داده و سازمان استاندارد تنها سازمانی است که در ایزو بینالملل شناخته شده است. ما هم آمادهایم که هر استانداردی نیاز به اصلاح دارد را مورد بازنگری قرار دهیم.
وقتی چنین درخواستی از شما نمیشود، چه باید کرد؟
این دغدغه ما هم هست که باید استانداردها بازنگری شوند. اعلام آمادگی هم کردیم. کارهای جدیدی هم در این حوزه انجام شده است. ما سند جامع نظام استانداردسازی و مدیریت کیفیت را نوشتیم. در این سند، راهبردهای مهمی تعریف شده است. این سند بهزودی توسط آقای رئیس جمهور ابلاغ میشود. رهبر انقلاب هم فرمودند مراکز استانداردسازی را تقویت کنید و ابلاغ این سند نیز در این راستاست.
در ضمن قبول دارم که یکپارچگی در صادرات و واردات نداریم. سالها کار شد که پنجره واحد صادرات و واردات شکل بگیرد ولی آنطور که باید نشد. سازمان استاندارد در شرایط کنونی، تنها در پنج روز واردات را تسهیلگری میکند. این اتفاق مهمی است. باید نمونهبرداری شود. بار کشتی که در فاصله ۹ مایلی بندر و پلمب شده است با اجازه ناخدا باز میشود. افراد ما وارد عرشه کشتی می شوند و نمونهبرداری از کالاها صورت میگیرد.
شما برای صادرات خوب و فناورانه مراکز دقیق استاندارد را لازم دارید. این سند پس از سخنان آقای رئیسجمهور که گفتند باید علامت استاندارد در عرصه داخلی و خارجی اعتماد ساز باشد، تدوین شد. ما وظیفه داریم از هویت نشان استاندارد در بخش صادرات محافظت کنیم. این یک نشان ملی است و باید در منطقه و کشورهای همسایه اعتمادآفرین باشد. حالب است بگویم که اتفاقا این نشان در کشورهای منطقه شناخته شده است.در ضمن همین جا برای تدوین استانداردهای مدرن و به روز اعلام آمادگی میکنم. همین حالا هم موجی ایجاد شده مبنی بر اینکه بیایید درخواست تجدیدنظر استاندارد بدهید. زمانی دستگاهها میگفتند وقتی درخواست تجدید نظر استاندارد میدهیم، با روی گشاده با ما برخورد نمیشود،اما در شرایط کنونی خودمان از این درخواست استقبال میکنیم. تاکید میکنم تجدید استانداردها هیچ هزینهای برای هیچ دستگاهی ندارد. هزینه فقط برای ماست که کار فنی و آزمایشگاهی و کارشناسی میدهیم. پس این هزینه به حاکمیت سپرده شده است و حاکمیت هم اینجا سازمان ملی استاندارد است.
جدا از موضوع به روز شدن استانداردها، ما با عدم رعایت استانداردهای جاری یا حداقل اخباری مرتبط با این موضوع هم روبرو هستیم. هر روز با خبرهای عجیبی خصوصا در مورد مواد خوراکی روبرو هستیم . اینکه در شیر وایتکس ریختهاند. اینکه در تولید فراوردههای گوشتی از خمیر مرغ استفاده میشود و این استاندارد نیست .
من اطمینان میدهم دیدهبانان استاندارد کشور رصد عالیه میکنند، جایی که موضوع جان، ایمنی، سلامت و کیفیت و رضایت مردم مطرح است ، هیچ خط قرمزی را به رسمیت نمیشناسیم. ما خودمان هم جزئی از مردم و مصرفکننده هستیم.
اما در همین کیکیهایی که علامت استاندارد داشتند چند سال پیش قرص پیدا شد.
استثنا هم همیشه بوده است.ببینید ما اینجا با جعل و ... نیز روبرو هستیم . مثلا اعلام می کنند فلان برند زعفران استاندارد نیست اما اگر کسی نام تجاری را جعل کرده باشد و کالای غیراستاندارد تولید کند، تکلیف چیست؟ در رابطه با بندرهای غیراستاندارد، در هر شرایطی ما اطلاعرسانی میکنیم تا مردم مطلع باشند. این نص صریح قانون است. با اطمینان میگویم دیدهبانان و افسران فنی و تخصصی نظام استانداردسازی کشور که فنیکاران جوان و نخبه خودمان هستند، بر همهی امور رصد عالیه دارند و خاطر مردم از این به بابت جمع باشد. ما خود را مدیون مردم نمیکنیم. ۸۴ میلیون نفر به اعتبار وظایف ما، دارند زندگی میکنند. نظارت ما نظارتی نیست که بخواهیم سر سوزنی مماشات کنیم. شک در این مطلب نکنید.
حالا سراغ برخی مصداقهای مهم برویم. اقلامی که با زندگی روزمرهی مردم سرو کار دارد. اخیرا سوی اتحادیه نانوایان مطرح شده که استاندارد نان سنتی کاهش یافته است چون حق انتخاب آرد را نداریم. این موضوع را تایید میکنید؟
من هم از استاندارد نان راضی نیستم، حتما شما هم راضی نیستید. مطلع هستیم که مردم از کیفیت نان رضایت ندارند اما این غیراستاندارد بودن دو بخش است. گفتید اشاره شده قادر به انتخاب آرد نیستند، من صراحت میگویم نظام استاندارد بر هر آردی که در اختیار نانوایان قرار میگیرد، حاکم است. اینها پیوست فنی و آنالیز دارد. ما در کارخانجات آرد، میزان غنیسازی، فرمولاسیون، نهادههای اولیه و ... را رصد میکنیم. نکته اما تنها آرد نیست . آرد استاندارد یک بخش از ماجرای پخت نان است. بخش مهمی دیگر به خود نانوایی و شرایط پخت بازمیگردد که به حوزه دیگری مربوط میشود. البته کارهایی میخواستند انجام دهند تا کیفیت نان افزایش یابد اما رفته رفته نان گران شد و کیفیت بالا نرفت.
پس آرد کاملا استاندارد است و هم ما و هم وزارت جهادکشاورزی نظارت لازم را بر آن داریم. حتی در بهمن ماه گذشته در مزارع، شرایط کشت و نوع برداشت و حتی الک گندم و میزان پسماند روی الک و... را مشخص کردیم. به این ترتیب استاندارد تا مرحلهی خرید گندم از کشاورز حضور و عاملیت دارد. به هر حال آنچه از کشاورز خریداری میشود باید استاندارد باشد تا گندم درجه یک و مرغوب را در اختیار کارخانجات آردسازی قرار دهیم و آرد غنیشده را تحویل بگیریم. همین آرد استاندارد در اختیار صنف قرار میگیرد. اما نوع کار صنف خیلی به ما مربوط نیست. میبینید همین آرد با کیفیت در هر نانوایی ، به نانی با کیفیتهای متفاوت تبدیل میشود. بالاخره ممکن است در یک نانوایی کارگران مدام عوض شوند، پس چه انتظاری دارید نان خوب به ما بدهند؟ این طور است که کیفیت نان در هر نانوایی با نانوایی دیگر متفاوت است.
بحث دیگر اندازه و وزن نان است. ما روی این موضوع حساسیم، این حساسیت تنها مختص نان نیست. روی همهی کالاها حساسیت داریم. بالاخره باید اوزان کالا رعایت شود و ما روی این موضوع نظارت داریم و کنترل تصادفی در مراکز تولید یا توزیع انجام میشود. گذشته از نان در این راستا برای کالاهای بستهبندی شدهی صنعتی طرح «طاها» را نیز اجرا کردیم.
اگر نظارت شما بر مساله وزن کالاها اینقدر حساسیتبرانگیز است، چطور در ماههای اخیر بسیاری از اقلام با وجود افزایش قیمت، کاهش وزن دادهاند؟
این گزارشها به دست ما هم رسیده و ما برای نظارت وارد شدهایم .کمفروشیها در مرکز اوزان ومقیاسها و اندازهشناسی سازمان استاندارد بررسی میشود. ما در این بخش همه چیز، از مصالح ساختمانی تا موادغذایی را دنبال میکنیم. برای ما اهمیت دارد مردم دچار مشکل نشوند. مواردی بوده که چند برند معتبر را شناسایی کردیم. اول تذکر دادیم و دنبال تعطیلی نبودیم. با همین اطلاعرسانی در رسانهها، خیلی از مسایل حل شد. واحدهایی که تولید غیراستاندارد داشتند با همین اعلامها، درست کار کردند. البته کسی که چنین کاری کند، هم جریمه سنگینی میشود و هم باید منتظر کیفرهای قضایی باشد. طبیعی است صاحب یک برند برای اینکه نام واحد تولیدیاش در این راستا مطرح نشود و اعتبارش از میان نرود، از این اقدام پرهیز میکند.
اینها در بخش کالا قابل رویت و درک است اما ما خدماتی دریافت میکنیم که نمیتوانیم ثابت کنیم دچار مشکل است . مثلا شرکتهای خدماتدهندهی اینترنت ممکن است کمفروشی کنند یا طبق تعهدشان اینترنت ندهند. برای این موضوع تدبیری اندیشیده شده است؟
نکته مهمی است. باید بگویم بنای نظارت روی کیفیت، وزن و حجم اینترنتها داریم. البته بگویم مقاومت زیاد است.
یعنی قرار است به شرکتهای خدماتدهنده نشان استاندارد بدهید؟
بله، چند ماه است وارد کار شدهایم و به وزارت ICT هم این دغدغه را گفتهایم. قانون میگوید باید استانداردها در مقایسه با نهاد بینالمللی وضع شود. ما میگوییم به مقررات بینالمللی احترام میگذاریم پس در اینترنت هم اینطور است. دستگاهی که خدمت میدهد و خدمت میفروشد، نمیتواند به خودش نظارت کند. باید ناظر دیگری باشد. درباره کیفیت و میزان بار ترافیک خدمات اینترنت، بحث جدی وجود دارد. وقتی انواع طرحهای اینترنتی مطرح میشود این مسائل در سایه میرود. حرفهای سیاسی و مانور بر طرح صیانت و ... اتفاقا این موضوعات اصلی را زیر سئوال میبرد و من خوشحالم شما در این مورد پرسیدید.
یک خبر روشن میخواهم. چه زمانی تدوین استانداردهای اینترنت تمام میشود و مردم می توانند با خیال راحت مطئن باشند حجم اینترنتی که میخرند، واقعی است؟
چند ماهی است که انطباقسازی، کیفیت، استانداردسازی و مسایلی از این دست درباره اینترنت، در مراحل تدوین و استانداردسازی است. مقاومت هم در آن بسیار زیاد است اما شما باید به نفع مردم این مقاومت را بشکنید.
مقاومت از سوی کیست؟
در شرایط فعلی اپراتورهای بزرگ از سوی وزارت ICT مورد نظارت قرار میگیرند. برای استاندارسازی حجم و کیفیت، وزارتخانه، اپراتورها، تنظیم مقررات رادیویی و بقیه، همه باید پای کار بیایند. ما میگوییم خودتان استاندارد بنویسید تا ما آن را ابلاغ و نظارت کنیم. واقعیت این است مردم دارند هزینه بسیار زیادی برای اینترنت پرداخت میکنند و خیلی بیصدا پول از جیبشان خارج میشود.
گفته بودید قرار است استاندارهایی در حوزه فرهنگ تعریف کنید و مثلا استاندارد خبرنگاری تدوین کنید، توضیح بیشتری در این زمینه میدهید؟
بله، چندماهی است شروع کردهایم. با همکاری دستگاههای مرتبط دنبال تعریف استاندارد محصولات و خدمات فرهنگی هستیم. اخیرا هم دیدارهایی داشتیم و گفتیم آمادگی داریم از استادان، رسانهها، فعالان فرهنگی و نهادهای فرهنگی کمک بگیریم. چهارچوب و نظام داشتن در هر حوزهای ارزش دارد. این همان آتش به اختیار بودن در حوزه فرهنگ است. متاسفانه در این باره غفلتهایی شده است.
فکر میکنم اینها فرع ماجراست. مگر ممکن است استاندارد فرهنگی تعریف کنید و بگویید خبرنگار استاندارد باید اینگونه باشد؟
ما حتی به موضوع تعریف انسان استاندارد هم ورود کردیم .
موضوع جالب شد، تعریف شما از انسان استاندارد چیست؟ مگرشود چنین کاری کرد؟
بله میشود. ما در حال کار روی این موضوع هستیم. اینکه یک انسان استاندارد چه مشخصاتی دارد و از چه خدماتی باید بهره ببرد و طول عمرش چقدر باید باشد. بالاخره اینها در حال تعریف است اما هنوز به نتیجه نرسیدهایم. میخواهیم الگوی انسان استاندارد را از منظر صاحبان علوم مختلف در دانشگاههای اصلی کشور ارائه دهیم. این طور میشود گفت یک انسان استاندارد باید چه ویژگی هایی داشته باشد.
وقتی اینها را تعریف کنید به آدمها علامت استاندارد میدهید؟ یعنی تایید میکنید این آدم استاندارد است؟
(با خنده) نه ما فقط مقیاس انسان استاندارد را تعریف میکنیم. اصلا بگذارید مثالی بزنم تا بحث روشنتر شود. خودمان هم در ابتدای راه هستیم. ما سه ماه است این بحث را شروع کردهایم. مثلا میخواهیم بدانیم انسان استاندارد در بعد جسمانی چگونه انسانی است؟ از چه خدمات بهداشتی، روحی و روانی باید برخوردار باشد. وضعیت سلامتی او چگونه باشد؟ چگونگی استفاده از بهداشت شخصی و عمومی، خدمات تربیتی، آموزشی و خدمات فوقالعاده باید تعریف شود تا انسان استاندارد بداند چگونه حقوق خود را تعیین و مطالبه کند.
به این ترتیب مشخص خواهد شد که چند درصد جامعه ما به خدمات استاندارد انسانی دسترسی دارند درست است؟
بله معیار میدهیم. در بسیاری کشورهای جهان کارمند نمونه یا ورزشکار برتر یا چهره برتر انتخاب میشوند. اینها مثل هر انتخابی، شاخصهایی دارند و بر اساس شاخصهای تعریف شده این انتخاب صورت می گیرد. پس میتوان طبق همین شاخصها نیز انسان استاندارد را تعریف کرد. البته این پروژه بسیار بزرگی است
چه زمانی این پروژه که به نتیجه میرسد تا حداقل ما بفهمیم انسان استانداردی هستیم یا خیر؟
اتفاقا با مسئولی در این مورد صحبت میکردیم گفت بهتر است اول مسئول استاندارد را تعریف کنید. اینکه یک مسئول استاندارد چه ویژگی باید داشته باشد.
حالا وارد عمل برای تعریف مسئول استاندارد شدهاید؟
در تبصره یک ماده ٣ قانون استاندارد آمده: همههی دستگاهها - به استثناء دستگاههای خاص مانند وزارت اطلاعات یا بنیادها- موظف هستند مقررات فنی حوزه مربوطهشان را با رعایت استانداردهای ملی و غیره تدوین کرده و بر آن نظارت کنند. حالا وظیفه ما در این میان چیست؟ ما باید بر تدوین و اجرا نظارت عالیه داشته باشیم. البته استفساریهای از معاونت حقوقی ریاست جمهوری دریافت کردهایم که این یعنی چه؟ به ما گفتند در تبصره یک ماده ۳ مشخص شده است که شما نظارت استصوابی یا نظارت عالیه دارید. دستگاهها باید خودشان استانداردهای فنیشان را بنویسند و نظارت کنند و ما بر این نگارش و اجرا نظارت عالیه داشته باشیم.
بهتر نیست به جای تعریف استاندارد برای خبرنگار و انسان و ... بهتر است به موضوع استانداردسازی خدمات آموزشی ورود کنید.
اتفاقا این کار را کردهایم. حتی به برخی از علوم نوظهور و هایتک و برخی علوم مغفول هم ورود کردهایم. مثلا به خدمات آموزشی، بهزیستی، هواپیمایی، گردشگری و.... هزاران پنجره جلوی روی ما است. ترجیح گذشتگان این بوده که راحت باشند ولی ما اعتقاد داریم باید همه این خدمات لازم است مورد نظارت قرار گیرند. وقتی رسانهها پیگیری کنند ما موظف به تلاش بیشتر میشویم. استانداردسازی مدارس را به کمک وزارت آموزش و پرورش، مراکز ورزشی را به کمک وزارت ورزش و جوانان در حال پیگیری است. در ضمن برای تعریف استاندارد مهدکودکها، هتلها، مراکز پذیرش سالمندان، نیوکمپهای کویری و جنگلی و خدمات گردشگری ، در حال کار هستیم. دامنهی کار بسیار وسیع است. میگوییم خود دستگاه جلو بیاید و کار کند تا این فضاها استاندارد شوند.
شاید تعریف استاندارد در برخی موارد اهمیت بالایی داشته باشند، جایی که با زبان بینالمللی و دیپلماسی روبرو هستیم. مثلا در حوزه زندانها. ورودی برای استانداردسازی فضای زندان صورت گرفته است؟
اخیرا در بحث خدمات قضایی هم ورود کردهایم. مثلا در بحث زندانها و حقوق بشر ما استانداردهای بالایی داریم. در بحث پیشگیری از وقوع جرم، بحثی با قوه قضاییه داشتیم که پروژهای تعریف شود تا فرآیند طی و اجرا شود. نمونههایی را باید مطالعه کنیم تا منافع مردم که مشتریان زندان هستند، دادسرا و دادگاهها هستند، بهتر از قبل تامین شود. اتفاقا قوه قضاییه با درایت و هوشمندی، استقبال میکند و نگاه سنتی را کنار گذاشتهاند. دوستان قوه قضاییه بسیار روشنگرانه برخورد میکنند. در بحث حل اختلاف مفاهمه داریم. مجلدهای بزرگی روی بحث کیفیت خدمات نوشتهاند.اینکه شکل خدماتدهی باید چگونه باشد؟ البته تا اجرا فاصله دارد ولی همین که نگارش میشود یعنی خلاء احساس شده است. مراکز حل اختلاف را دیدهایم. به خدمات ثبتی را ورود کردهایم. مرکز مالکیت فکری ذیل سازمان ثبت اسناد داریم که به آن ورود کردهایم. اینکه استاندارد ثبت مالکیت معنوی چیست؟ این کمک به علوم نوظهور میکند. فاصله بین مردم و علامت استاندارد چطور پر میشود؟ اگر استانداردسازی به یک مطالبه عمومی و رصدی که رضایت مردم را بالا ببرد تبدیل شود، الگوی نوین میشویم. ما در حوزه استاندارد جایگاه خوبی بین کشورهای جهان داریم.
رتبه ما در میان کشورهای جهان در حوزه استاندارد چند است؟
رتبه ما در بین کشورهای جهان بیست و پنج است البته در منطقه رتبه بهتری داریم ولی خیلی بهتر میتوانیم رشد کنیم. ارتباط ما با نهادهای علمی و پژوهشی در داخل و خارج باید زیادتر شود. امسال برای اولین بار آزمون عادلانه برگزاری کارشناسان رسمی استاندارد را خواهیم داشت. سازوکار اینها مانند کارشناسان رسمی دادگستری است. برنامه برای ورود به بحث غذا و خدمات «حلال» را هم داریم.
قرار بود استاندارد جدیدی در حوزه طلای ۱۴ عیار تعریف شود و استانداردسازی در حوزه طلا اتفاق بیفتد. در این مورد چه کردهاید؟
بخش طلا بسیار آشفته است اما ما کار را شروع کردهایم. چندهزار کد در بحث طلا داریم. کدهای تعلیقی، غیرتعلیقی، فعال، به روز شده در این بخش وجود دارد. ما سخت مشغول کار هستیم و البته به مردم توصیه میکنم از مراکز اصیل و معتبر خرید کنند و به هیچ عنوان خرید غیرمعتبر نکنند. برخی مراکز توان پاس کردن استاندارد را دارند و برخی در این فضا نیستند. داریم این موضوع را سر و سامان میدهیم. موضوع طلا خیلی خاص است و مردم سرمایه زیادی از این بابت میپردازند. نمیشود گفت چقدر از طلاهای موجود در کشور واقعا طلا هستند. نمیخواهم نگرانی ایجاد کنم اما اگر خرید شما مطمئن نباشد، ممکن است دستبند ۵۰۰ میلیونی بخرید که ۵ میلیون بیشتر نمیارزد. تنها در تهران ۲۰۲۵ واحد صنفی طلا داریم که دارند کار می کنند. اصلا خود طلا دنیایی است.
از این رو تدوین و تجدید استانداردها و اصالتسنجیها و سر و سامان دادن کدهای داده شده به واحدها در دست اقدام است. قریب به ۱۰ هزار واحد طلافروش در کل کشور داریم. مساله بسیار مهم است در این بخش هم فقط خود صاحبان حرف و صنف باید وارد شوند تاامکان سر و سامان دادن باشد. اینها انجمنها و تشکلهایی شهری و استانی دارند و باید خودکنترلی داشته باشند. دولتها تنها کار نظارت و بازدارندگی میکنند. وقتی رئیس یک صنف صاحب چند کارگاه بزرگ طلا است، طبیعتا باید قانونی برای نظارت بر وی وجود داشته باشد.
در ضمن باید این فروش فضای مجازی، سر و سامان داده شود. میبینیم فلان فروشگاه زنجیرهای ادعا میکند من زیورآلات جواهری تولید میکنم. اما دیدم دو دستگاه فرسوده و قدیمی گذاشته و با نیروهای غیر حرفهای را به کار گرفتهاند تا انگشتر تولید کنند و در فضای مجازی بفروشند. تایید اصالت این از کنترل خارج است اما در حال سر و سامان دادن به این حوزه هستیم چرا که دارایی زیادی از مردم در این بخش است.
ارسال نظر