رئیس دانشگاه هنر تهران : مسئولیت اجتماعی در جامعه اسلامی می گوید در خیابان سگ گردانی نشود و فرد نمی تواند بگوید نه، من دوست دارم!

به گزارش رکنا به نقل از ایلنا؛ « دانشگاه هنر می‌خواهد مرزهایش را گسترش دهد، چرا که این دانشگاه در ایران درجه یک است و دانشجوهایش هم درجه یک هستند، بنابراین ابتدا باید در ایران دانشگاهی درجه یک باشد بعد در منطقه و در ادامه در بسترهای بزرگ‌تر»؛ این چشم‌انداز «محمدرضا حسنایی» رئیس دانشگاه هنر تهران است که می‌خواهد در دوران ریاست خود حداقل بنیان برخی اصلاحات و تحولات نظری و عملی را در این دانشگاه فراهم کند. او معتقد است که در راه پیش رو باید منطقی صحبت کنیم، بشنویم و اشتباهات را قبول کنیم و از دل پژوهش‌ها به جایی برسیم که صاحب نظر شویم؛ نظری مخصوص به خودمان نه اینکه صرفا نظر دیگری را تایید کنیم. البته حسنایی می‌گوید اینکه همیشه مخالف باشیم هم به معنای نظریه داشتن نیست. از نگاه او استادانی که سرکلاشان اصطلاحات خارجی بیشتری به کار می‌برند و نسبت به کشور نقدهای شدیدتری دارند، دانشجوها آن‌ها را با سوادتر می‌دانند. شرح گفت‌وگو با رئیس دانشگاه هنر تهران را در ادامه می‌خوانید:

نمی‌توانیم یک قاعده را در جامعه بشکنیم

مسئولیت اجتماعی دانشگاه‌ها از جمله موضوعاتی است که این روزها زیاد در موردش صحبت می‌شود؛ شما این مسئولیت را چطور پیش می‌برید؟ نقش اجتماعی خود را به عنوان اصلی‌ترین مرکز آکادمیک تحصیل در رشته‌های هنر در ایران چگونه است؟ 

مسئولیت اجتماعی خیلی تفسیرپذیر است. ابتدا باید در خصوص معنای آن به توافق برسیم. اجتماع چه تعریفی دارد؟ من اجتماع ایران را جمهوری اسلامی تعریف می‌کنم. جمهوری اسلامی قاعده‌ای اجتماعی است که آن را پذیرفته‌ایم بنابراین کشور ما لائیک نیست، اما عده‌ای این قاعده را قبول ندارند. زمانی که می‌پذیریم جمهوری اسلامی اجتماع ماست، مسئولیت اجتماعی و همه چیز را در ارتباط و با محور اسلام تعیین و قوانین را هم همینطور رعایت می‌کنیم. اگر به حدود ۵۰ سال قبل برگردیم، مسئولیت اجتماعی حکومت ایران، اسلامی نبود با اینکه در قانون اساسی نوشته شده بود و دین رسمی کشور در دوران پهلوی اسلام بود، اما دچار تناقض بودند چرا که قواعد اسلامی را رعایت نمی‌کردند. اسلام را به عنوان دین رسمی کشور قبول داشتند، اما قواعدش رعایت نمی‌شد. بنابراین در مسئولیت اجتماعی، باید دید شرایط کلی که جامعه برای خودش تعریف کرده چیست؟ باید آن را رعایت کرد. در این وضعیت شما به عنوان فرد، نمی‌توانید بگویید من قاعده را می‌شکنم. مسئولیت اجتماعی در جامعه اسلامی می‌گوید در خیابان سگ گردانی نشود و فرد نمی‌تواند بگوید نه، من دوست دارم! نقش هنر در اجتماع، مرجعیت و وظیفه نیز تعریف شده است. ما مرجع علمی هستیم و برای این مرجعیت چندین کار انجام می‌دهیم. 

سعی می‌کنیم بهترین اساتید را در دانشگاه هنر تهران بکار گیریم

چطور می‌خواهید این مرجعیت علمی را در خصوص دانشگاه هنر تهران گسترش دهید؟ 

اول از همه می‌خواهیم دانشگاه هنر را به نظم برگردانیم. همچنین تلاش می‌کنیم در سیستم جذب که تنها منحصر به جذب دانشجو نمی‌شود و در سیستم برون داد، بهترین‌ها را داشته باشیم. من معتقدم چهار سال زمان خوبی برای تغییرات عمیق نیست، ولی وقتی دانشجوی خوبی را جذب کنیم، می‌توانیم فارغ التحصیل خوبی داشته باشیم. عکس این مسئله هم ممکن است؛ اینکه دانشجوی خوبی را جذب و بعد خرابش کنیم. یک حالت دیگر هم وجود دارد که آرزوی ماست؛ اینکه دانشجوی متوسط جذب کنیم و عالی از دانشگاه ما خارج شود. غالبا سعی می‌کنیم هر جذبی که صورت می‌گیرد به خروجی مثبتی منتهی شود. این مسئله در خصوص دانشجو، استاد، شرایط درسی و محتواها هر کدام یک بحث جداگانه است. طبیعتا ما برای گسترش مرجعیت علمی خود روی همه این موارد کار می‌کنیم. سعی می‌کنیم بهترین استادها را در دانشگاه هنر تهران داشته باشیم. شرایط کرونا باعث شد که کشور به دامن آموزش متزلزل بیفتد؛ آموزشی که دو طرف ماجرا یکدیگر را نمی‌بینند. پس از اینکه شرایط کرونا شکست، آموزش نیز بهتر شد، اما با آدم‌هایی مواجه شدیم که دو سال بود یکدیگر را ندیده بودند و دوست نداشتند این تغییر ایجاد شود و هنوز می‌خواستند در خانه بنشینند و با شلوار خانگی کلاس برگزار کنند و می‌گفتند اینطوری راحت‌تر هستند. 

دانشگاه باید شرایط رفت و آمد دانشجویان به کشورهای دیگر را فراهم کند

آیا برای موفقیت در این مسیر به فکر تبادلات بین‌المللی هم هستید؟ با کدام کشورها رابطه علمی دارید؟ 

بله، ابتدای خرداد ۱۴۰۲ از آمریکای جنوبی ۱۱ سفیر به دانشگاه هنر تهران دعوت کردم. این کار روال دانشگاه هنر نیست. من این سفرا را برای ناهار خوردن به دانشگاه نیاورده بودم، بلکه معتقدم دانشگاه باید منظری داشته باشد و بتواند برای دانشجویان خود شرایط رفت و آمد با کشورهای دیگر را فراهم کند. در این راستا پروتکل‌هایی هم امضا کرده ایم. رئیس دانشگاه بلگراد به دانشگاه هنر ما آمد و اگر دانشجوی ما هم به بلگراد برود باید شرایط ما را رعایت کند، چرا که دانشجوی ماست. نمی‌تواند بگوید چون بلگراد است مانند آن‌ها رفتار می‌کنم. ما نمی‌توانیم چنین دانشجویی را به کشور خارجی بفرستیم، چرا که به چهره جمهوری اسلامی صدمه می‌زند. ما کشورهای دور و نزدیک را برای برقراری رابطه در نظر داریم.

بحث تمدن خلیج فارس نیز یکی از کارهای ماست و احتمالا برای این امر سراغ تبادل با کشورهای این منطقه می‌رویم. در این بین احتمالا تبادل دانشجو هم رخ می‌دهد. البته موضع ما فقط منوط به این حوزه نیست. ما میزبان سفیر فنلاند، مکزیک و… هم بوده ایم. رایزن‌های کشورهای خارجی و رایزن‌های ما در آن کشورها نیز رفت و آمد خوبی با هم دارند و هدف این است که نقش دانشگاه هنر را مشخص کنیم و این نقش به دقت تعریف شود و راه‌های تقویت این نقش را پیدا کنیم. در این تبادلات توجه می‌کنیم که در کدام هنرها بیشتر با ما هماهنگی دارند. برخی کشورها مایل هستند دانشجویان ما را جذب کنند یا برخی دیگر فقط دنبال تبادل فرهنگی هستند و ما با کمک رایزن‌های فرهنگی، صحبت‌هایمان را منتقل می‌کنیم.

دانشجویان حداقل از نظر علمی از وضعیت دانشگاه هنر راضی هستند

قبل از سفر رئیس جمهور به آمریکای جنوبی، ما با رایزن‌های فرهنگی آنجا مکاتباتی داشتیم. یک علل منفی و یک علل مثبت در این روند ممکن است وجود داشته باشد؛ علت منفی این است که تا به حال چنین کارهایی در دانشگاه هنر لااقل در این سطح انجام نشده است. علت‌های مالی، امنیتی، سیاسی و رعایت قوانین و... نیز هر کدام تاثیراتی در تبادلات بین المللی دارند. سفرا و رایزن‌ها و افرادی که از دانشگاه‌های خارجی به ایران آمدند، همه دانشگاه هنر تهران را گشتند و در پردیس باغ ملی به کلاس‌ها مراجعه کردند و ابایی نداشتیم که با دانشجوهای ما وارد مکالمه شوند. آن‌ها اجازه داشتند از وضعیت دانشجوها بپرسند و خوشبختانه دانشجویان حداقل از نظر علمی از وضعیت دانشگاه هنر راضی بودند. لااقل کسانی که آن روز صحبت کردند اینگونه گفتند.

برای موفق شدن باید با دیگران فرق داشت

 آن‌هایی که قاعده را رعایت می‌کنند، می‌توانند از فرصت‌های مطالعاتی، بورس‌های کوتاه مدت و کلاس‌های فصلی که وجود دارد، استفاده کنند. در شرایط فعلی بورسیه‌، فرصت‌های مطالعاتی و امکانات تحصیل در خارج از کشور به این صورت است که اسکان و تحصیل با کشور مقصد است و بلیت رفت و برگشت را دانشجو باید خودش بپردازد. اگر دانشجو پول بلیت هم نداشته باشد، ما نمی‌توانیم بیش از این کمک اقتصادی کنیم. با این مسائل چطور می‌توان دانشگاه هنر را ارتقا داد؟ مرزهای کشور نباید آخرین محل حضور ما باشد. باید جلوتر برویم.

دانشگاه هنر می‌خواهد مرزهایش را گسترش دهد، چرا که دانشگاه ما در ایران درجه یک است و دانشجوهایش هم درجه یک هستند. ابتدا باید در ایران دانشگاه درجه یک باشیم بعد در منطقه و در ادامه در بسترهای بزرگ‌تر. شاید به عمرم قد ندهد، اما ممکن است به سیاست من قد دهد. برای موفق شدن باید با دیگران فرق داشت. اگر حس می‌کنیم در زندگی و کار عقب افتاده‌ایم، باید دو ساعت زودتر بیدار شویم. اگر حس کردیم که عقب افتادن‌هایمان خیلی زیاد است، باید باز هم زودتر برخیزیم چون مشکل ماست که کار یا پول نداریم و باید بیشتر تلاش کنیم. به هر حال ما این دوران را رد می‌کنیم. قبل از اینکه کرونا شروع شود کلاس‌های دانشگاه هنر حدود ۹۳ درصد تشکیل می‌شد و بعد از مدیریت من، بالغ بر ۹۶ درصد کلاس‌ها تشکیل می‌شود. وضعیت تشکیل کلاس‌ها در دانشگاه هنر نسبت به قبل از کرونا بهتر است و همین ۳ درصد رشد در تشکیل کلاس‌ها مهم است. یک سری مشکلات هم به ما تحمیل شده است؛ از سالهای قبل حدود ۵ ترم حق التدریس اساتید دانشگاه هنر پرداخت نشده که بدهی روسای قبلی دانشگاه هنر است. استاد درجه یکی که حق التدریسش را نگرفته دیگر سر کلاس نمی‌آید و ما مجبور می‌شویم استاد درجه دو بیاوریم. این ما را از مرجعیت علمی مورد نظر دور می‌کند.

به سختی بدهی روسای قبلی دانشگاه به اساتید را پرداخت کردیم

ما به سختی بخشی از بدهی دانشگاه به استادان رسمی و حق التدریس را پرداخت کردیم تا کیفیت دانشگاه هنر افت نکند. من مقصر نیستم و بدهی روسای قبلی را تسویه می‌کنم و استاد توانمند که حق هم دارد، با این شرایط درس نمی‌دهد و برگرداندن چنین استادی به دانشگاه خیلی سخت است. استادان درجه یک اکثرا پول احتیاج ندارند و بیشتر به دانشگاه علاقه‌مند هستند و پولی که دانشگاه به آن‌ها می‌دهد، پول تاکسی سرویس آن‌ها نمی‌شود. زمانی که استادان درجه یک از ما می‌رنجند باید دل‌شان را به دست بیاوریم نه جیب‌شان را، اما فعلا ما هم باید جیب آن‌ها را به دست بیاوریم هم دل‌شان را چرا که بدهکار آنها هستیم و این در حالی است که این مشکلات به وجود آمده، فعل من نیست و فعل  مدیران سابق در دانشگاه هنر است.

ما چهار ترم بدهی اساتید را پرداخت کرده‌ایم و یک ترم بدهی دیگر به اساتید حق التدریس داریم. اگر این یک ترم را هم بپردازیم با سرشکستی می‌گویم که بدهی‌های قبلی ما تمام می‌شود. در پرداخت حقوق اساتید حق رعایت نشده است، چراکه ارزش پولی که امروز ما به اساتید می‌پردازیم با سه یا چهار سال قبل که باید این پول را دریافت می‌کردند خیلی فرق کرده است. امیدواریم استادان دانشگاه هنر درک کنند که این شرایط را من به وجود نیاورده ام. 

شاید به نظر برسد هنر منحصر به خروجی‌های غیرنظری است یا شاید در دانشگاه‌های هنر کشور، چندان به بحث نظریه در هنر توجه نشده باشد؛ شما وضعیت خروجی نظریه از دانشگاه هنر تهران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 

نهادهایی در دانشگاه وجود دارد که روی کرسی‌های نظریه‌پردازی کار می‌کنند؛ علم و تمدن مقوله متصلی است. وقتی من وارد این دانشگاه شدم، اولین کاری که در معاونت پژوهشی انجام دادم این بود که گفتم باید پایان نامه‌ها و رساله‌ها سودمند شوند. هدفمندی و سودمندی به این معنا نیست که موضوعی پژوهشی را به دانشجو تحمیل کنیم. فرض کنید در تئاتر ایران نوعی از تئاتر، مسئله کشور است، اگر دانشجویی در پایان نامه یا رساله‌ها و تحقیقات خود این نیاز جامعه و کشور را مورد نظر قرار دهد، از او حمایت می‌کنیم و آن دانشجویی که به سمت نیازهای کشور نمی‌رود، خودش باید کارهایش را انجام دهد، اما دیگری را تشویق می‌کنیم. در خصوص هالیوود اگر کسی بخواهد کتاب و رساله بنویسد، مطالب فارسی زیادی وجود دارد، اما اگر سینمای ایران را مورد نظر قرار دهد، مظلوم واقع می‌شود چون منبعی وجود ندارد. باید تشویق کنیم هر کسی در مورد سینمای ایران می‌نویسد در داوری، نمره و منابع هم پشتیبانی ویژه‌تری خواهیم داشت. اگر سطح او از دیگری پایین‌تر باشد هم باز مورد تشویق واقع می‌شود.

مکاتب «هنر رضوی» و «خلیج فارس» را تعریف کرده‌ایم

در دانشگاه باید محور تعریف کنیم. ما «مکتب هنر رضوی» را تعریف کرده‌ایم. همچنین در هنر خلیج فارس نیز مکتبی با عنوان خلیج فارس تعریف کرده‌ایم تا هنر بومی شود و برای دانشگاه نظریه دادن در رابطه با این مکاتب جذاب‌تر است. علتش این است که در این هنرها، محور هستیم. ما در خصوص جاده ابریشم حرف برای گفتن داریم. آن جایی که ایران یا اسلام یا ایرانِ اسلامی مطرح باشد، نقطه نظر ماست. بقیه موارد مورد توجه ما جایی است که احساس خلاء می‌کنیم؛ فرض کنید بحث سینمای دیجیتال و اشکالاتی که متوجه آن می‌شود، از خلاءهای ماست و فردی که چنین خلائی را قبول دارد می‌تواند روی آن کار کند. سینمای متاورس و مجازی مقوله تازه ای است که خیلی جای کار دارد. دنیای امروز تغییرات زیادی داشته و حتی دنیای سه سال قبل هم نیست. امروز انیمیشن یا بازی‌های کامپیوتری هم می‌توانند مورد کار پژوهشی قرار بگیرند و این نوع کارهای تحقیقاتی و نظریه‌پردازی در این زمینه مورد توجه جدی ماست. البته دانشجو باید خودش مشتاق باشد. اینطور نیست که ۱۰۰ میلیون به کسی بدهیم و به همین واسطه مثلا در خصوص تئاتر عروسکی از سمت او نظریه صادر شود! فرد وقتی نظر خودش را در خصوص یک مبحثی دارد می‌تواند آن را تبدیل به نظریه علمی کند. اصلا مقطع دکتری همینطور شکل گرفته یعنی فرد یک نظریه دارد نه اینکه صرفا پایان نامه بنویسد.

می‌خواهیم به تولید نظریه در هنر برسیم

برای اینکه به تولید نظریه برسیم رساله‌های دکتری را در دانشگاه هنر هدفمند کرده‌ایم و فرد باید نظریه‌هایی نیازمحور ارائه کند یا نظریه‌ای بدهد که واقعا متعلق به خودش باشد. اگر نظریه‌ای متقن نباشد و به هدفمندی دانشگاه هم کاری نداشته باشد، آن را پیگیری و یا حمایت نمی‌کنیم. این نظریات مروری هستند. اینکه یک نفر در نظریه‌ای که ارائه می‌کند بگوید هیچکاک یا رنوآر فلان نظر را داده‌اند، چه اهمیتی دارد؟ اگر نگوید هم آن فرد نظرش را داده است. چه احتیاجی به تایید ما دارد؟ بنابراین باید از دل این پژوهش‌ها به جایی رسید که فرد صاحب نظر شود. نظری مخصوص به خودش نه اینکه نظر دیگری تایید کند. اگر نظریه‌ای در شورای پژوهشی دانشگاه پذیرفته شود ما از آن دفاع می‌کنیم، اما اینکه چون نظریه نداریم بخواهیم سفارش نظریه‌سازی بدهیم کار عبثی است. اینکه کسی نظر و ادعایی دارد، باید چارچوب نظریه هم داشته باشد و اگر اینطور بود، حمایت مالی و معنوی دانشگاه را هم خواهد داشت چون از دل این پژوهش، نظریه بیرون می‌آید. بنابراین نظریه ابتدا باید با صاحب نظر جور و با هدف دانشگاه همسو باشد تا بتوان از آن دفاع کرد.

برای داشتن شخصیت منحصر به فرد در هنر بحث و تبادل نظر لازم است

آیا کیفیت دروس دانشگاه هم در رسیدن به نظریه علمی هنری موثر است؟ یا نداشتن نظریه در هنر می‌تواند به دلیل ضعف محتوا و دروس رشته‌های هنری دانشگاه‌های باشد؟ 

بله، دانشگاه‌های نسل اول بر محور آموزش بودند. این شکل کار کردن در شرایط امروز اصلا خوب نیست. در واقع در این دانشگاه‌ها استاد هرچه خودش آموخته را به دانشجویان منتقل می‌کند. دانشگاه‌های نسل دوم که هنوز به این نسل هم وارد نشده ایم، به این صورت است که مقداری از رساله‌ها و کتب اساتید به کتاب درسی تبدیل می‌شود. آیا در خصوص تاریخ سینمای ایران کتاب معتبر و به روزی وجود دارد؟ دانشگاه‌های نسل دوم باید روی همین موضوعات پژوهش کنند؛ ابتدا در خصوص کشور خود بعد در خصوص دیگران. بنابراین تحقیق لازم است. در قسمت اول پذیرفتن وجود دارد و می‌پذیریم که چیزهایی وجود دارد.در واقع با پذیرفتن در حد کسی هستیم که صرفا مطلبی را خوانده است. اما هرچه نقل قول می‌کنیم دیگری می‌تواند نقل قول ما را قبول نکند. در این قسمت ما هنوز پژوهشگر نیستیم. در قسمت دوم باید پژوهشگران را تشویق کرد تا در مورد خودشان و داشته‌هایشان صحبت کنند و دیگران را به نقد بنشانند. بحث و تبادل نظر لازم است تا برای خودمان شخصیت منحصر به فرد در هنر داشته باشیم. کشورهایی که کل منابع‌شان را از خارج می‌آورند، شخصیتی برای خود می‌سازند که وجود خارجی ندارد.

چرا باید همیشه خودمان را زیر سوال ببریم؟

به نظر می‌رسد ما اینطور هستیم که هرچقدر خارجی‌تر باشیم انگار شخصیت مهم‌تری هستیم. قبول کنیم استادی که سرکلاش اصطلاحات خارجی بیشتری به کار می‌برد و نسبت به کشور نقدهای شدیدتری دارد، دانشجوها او را با سوادتر می‌دانند. این رویکرد با استقلال و توانایی مواجهه با تمدن‌های دیگر منافات دارد. چرا باید همیشه خودمان را زیر سوال ببریم. یکی از آشناهای من مدت کوتاهی به خارج از کشور رفته بود و وقتی برگشت می‌گفت شما در فارسی به فلان چیز چه می‌گویید؟! این خیلی بی‌ادبی است، اما ما این چیزها را دوست داریم. دلمان می‌خواهد دوست‌های چشم آبی و مو بور داشته باشیم. تا زمانی که دانشگاه نسل اول هستیم متزلزل باقی می‌مانیم.

ما همه منابع خودمان را وارد می‌کنیم و تاریخ تمدن‌مان را ویل دورانت می‌نویسد! این بد نیست، ولی آیا فکر کرده‌ایم که او یک نفر بوده و شاید با سیستمی کار کرده و ممکن است جایی اشتباه هم داشته باشد؟ چرا ویل دورانت در کتابش می‌گوید مشرق زمین گاهواره تمدن است و بعد این بحث را رها می‌کند؟ او دوست ندارد در خصوص مشرق زمین صحبت کند و ۱۴ جلد کتاب دیگرش هم که در خصوص مشرق زمین نیست. پس چه کسی باید در خصوص مشرق صحبت کند؟ چه کسی بهتر از شما پدرتان را می‌شناسد؟ کسی مانند برادرتان نه یک نفر از موزامبیک! باید کسی باشد که نظریه واقعی بدهد نه اینکه بگوید این مشرق زمینی‌ها همه فلان طور هستند چون چشم و ابروهایشان اینطور است، اخلاقشان هم آنطور است.

باید منطقی صحبت کنیم، بشنویم و اشتباهات را قبول کنیم

ما ابتدا سعی کردیم در پژوهش‌هایمان دقت کنیم تا رساله‌های خودمان منابع درسی شود. در خارج از کشور هم همین کار را می‌کنند. اساتید ما چرا کتاب نمی‌نویسند؟! چون همه چیزهایی که دیگران گفته‌اند را قبول دارند، اما آیا دیگران همه آن چیزی که ما می‌گوییم را قبول می‌کنند؟ خیر.البته روند تغییرات مورد اشاره سال‌ها طول می‌کشد، اما ما باید اراده داشته باشیم که منطقی صحبت کنیم و بشنویم و اشتباهات را قبول کنیم. اگر فکر می‌کنیم چیزی درست نیست، زمانی که آن را بیان می‌کنیم به نظریه رسیده ایم. فرض کنید من می‌گویم فروید در برخی موارد درست نگفته است؛ این به معنای رد کردن فروید نیست بلکه بیان یک نظریه است. سعی کردند همه دنیا را آمریکایی کنند و به ما ایراد می‌گیرند که چرا آمریکایی فکر نمی‌کنید؟! در آمریکا سر حجاب مشکل وجود ندارد؛ اما خب به ما چه ربطی دارد که آنها مشکل ندارند. این نظریه مال آنجاست تازه آنجا هم جواب نمی‌دهد. البته اینکه همیشه مخالف باشیم هم به معنای نظریه داشتن نیست.