یادداشت
گفتگوی حاکمیت با مردم
مرتضی کیارسی-پژوهشگر اجتماعی
روابط بین حکومت با ملت همچون والدین با فرزندان است. یکی از الزامات رفتاری والدین، ایجاد "ارتباط موثر" با فرزندان و خویشتنداری در مواجه با مطالبات آنها است. البته که گفتوگو زمانی معنا و مفهوم خواهد داشت که بتواند به فهم و ادراک والدین نسبت به خواستگاه و انتظارات فرزندان خویش ختم شود.
دست یافتن به ادراک و فهم مشترک، از مسیر گفتوگوی دو سویه عبور میکند و کامیابی به فهم مشترک از مسائل، پیشگفتاری برای حل مسائل و چالشها خواهد بود.
یکی از دلایل ملتهب بودن فضای امروز جامعه این است که در شرایط کنونی هیچ گفتوگویی بین مردم و حکومت انجام نمیشود زیرا اساساً کانال و بستری برای گفتوگو وجود ندارد. لذا خشم ناشی از حرفهای بر دل مانده همواره بر روی هم انباشته میشود و در بزنگاه در کف خیابان خود نمایی میکند.
البته حکومت تریبونهایی در اختیار دارد که بواسطه آن مواضع خود را اعلام میکند لیکن دریافتکنندگان پیام حکومت صرفاً گروهی اقلیت از جامعه هستند که بطور معمول سرمایه اجتماعی حکومت محسوب می شوند. لذا اکثریت جامعه به جهت اختلافات پیش آمده با حاکمیت و کدورتی که بین آنها با حاکمیت ایجاد شده نه تنها بستر و ابزاری جهت ارسال پیام خود در اختیار ندارند بلکه صدا و ماهیت وجودی آنها توسط حاکمیت به رسمیت شناخته نمیشود.
اصولا گفتوگوی بین مردم با حاکمیت در کشورهای توسعه یافته بواسطه فعال بودن احزاب و در بستر رسانه و البته بواسطه برخورداری از حریم امن قضایی شکل میگیرد؛ لیکن زمانی که جامعه احزاب پویا و رسانه آزاد را در اختیار نداشته باشند، مردم با حاکمیت کف خیابان سخن خواهند گفت و نتیجه میشود آن چیزی که پاییز 1401 با آن مواجه شدیم.
هر چند تا زمانی که حاکمیت اصرار در بهره بردن از ادبیات جانبدارانه و تعصب گرایانه دارد و جامعه را به خودی و غیر خودی تقسیم میکند و مخاطب خود را صرفاً گروه خاصی از جامعه میداند قطعاً سخن از گفتوگوی حاکمیت با مردم، محلی از اعراب نخواهد داشت.
ارسال نظر