رکنا گزارش می دهد،
گوگل و اینستاگرام، باعث تحول زنان در سیستان شدند اما دولت فیلتر کرد!/ زن کارآفرین سیستانی: حتی برای زنان زندانی اشتغال زایی شده بود
رکنا: یک زن کارآفرین سیستان و بلوچستانی از روند تغییر زندگی اش با کمک گوگل و اینستاگرام سخن می گوید.
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، زنی اهل سیستان و بلوچستان است که دوست دارد به همشهری هایش کمک کند. زنی است که می خواهد «هنر اصیل» استانش، به مرور زمان تسلیم فراموشی نشود و در این راه، زنان را پیش قراول این سپاه قرارداده است.
زهرا میری، زن 35 ساله، ساکن شهرستان زابل در استان سیستان و بلوچستان است. او هشت سال پیش، کاری کرد که زندگی اش را تغییر داد؛ با « گوگل »!
گوگل؛ مسیر زندگی چندین زن را در سیستان و بلوچستان تغییر داد
او به رکنا می گوید: سال 1394 از طریق ویدئوهای موجود در گوگل، خیاطی را یاد گرفتم و بعد رفته رفته، از این هنر در زندگی روزمره ام بهره بردم. از یک جایی به بعد، حس کردم تعصب من نسبت به از یاد رفتن دوخت های سنتی سیستان، سعی کردم « سیاه دوزی » و « خامک دوزی » را بیاموزم. برای همین به کارگاه آموزشی مراجعه کردم تا آموزش های لازم را بهتر فرا بگیرم.
زهرا میری در ادامه می افزاید: اساتیدی که داشتم، به من می گفتند کارم خیلی خوب است. من در شناخت ترکیب رنگ ها و دوخت ها خلاقیت داشتم و کارهای جدید انجام می دادم. اینطور شد که مسئولان کارگاه آموزشی، به من پیشنهاد کار دادند.
وی در ادامه تاکید می کند: من دوست داشتم این هنر زنده شود، برای همین، تصمیم گرفتم در روستاها آموزش را شروع کنم. من از زابل که محل زندگی ام است، به نیمروز می رفتم تا به زنان آنجا آموزش دهم. من از زنانی که در کلاس های آموزش خامه دوزی و سیاه دوزی شرکت می کردند پولی دریافت نمی کردم و مبلغ کمی از طرف کارگاه به من پرداخت می شد.
او با اشاره به اینکه وقتی پا به نیمروز گذاشت، همه تصورات قبلی اش عوض شد، می گوید: سیستان، به دلیل شرایط اقلیمی دو دهه اخیر، از جمله خشکسالی و گرمای بیش از حد هوا و طوفان های گرد و خاک، اوضاع خوبی ندارد. قبل از ورودم به روستاهای نیمروز، تصور می کردم که مردم دست روی دست گذاشته اند و کار نمی کنند؛ ولی وقتی از نزدیک با مشکلات آنها رو به رو شدم، نظر من به طور کامل نسبت به آنها تغییر کرد. آنها مردمان کاری هستند؛ ولی حتی شرایط دیگر برای زندگی کردن در این نقاط هم مناسب نیست چه برسد به اینکه کسی بخواهد کشاورزی ، دامداری و... داشته باشد.
میری تاکید می کند: آن روزها، وقتی به روستاهای شهرستان نیمروز می رفتم، می دیدیم لباس های زیبایی می دوزند؛ ولی برای تزئین لباس، از نوارهای بازاری استفاده می کنند و دور لباس می دوزند؛ این در حالی بود که ما خودمان دوخت های اصیل زیبایی داریم که بسیار پر طرفدار هستند. به هر روستایی که می رفتم، حداقل 20 نفر هنرجو در کلاس ها شرکت می کردند و من هیچ هزینه ای از آنها دریافت نمی کردم.
زهرا میری با اشاره به اینکه اگر این کلاس ها را به صورت آزاد برگزار می کرد، می توانست پول بیشتری دریافت کند، می گوید: ادیمی، شهری در بخش مرکزی شهرستان نیمروز است که فاصله اش تا زابل بیشتر از 10 دقیقه نیست. همسر من مسئول میراث فرهنگی آنجاست. آن زمان، او به من گفت که از آنجایی که ادیمی آثار باستانی ندارد، باید کاری کنیم که این شهر از وضعیتی که دارد خارج شود. در واقع، ادیمی از نظر تاریخی شهری نبود که میراث فرهنگی بتواند با جاذبه های تاریخی اش کاری بکند، برای همین تصمیم گرفته شد تا روی حوزه صنایع دستی و خامک دوزی و سیاه دوزی کار شود.
این زن کارآفرین در ادامه تاکید می کند: وقتی با زنان ادیمی صحبت می کردم، می دیدم اصلا طرفدار خامه دوزی نبودند. ما گفتیم اگر قرار باشد ادیمی، تبدیل به «شهر ملی خامه دوزی» شود، همه باید فراگیر، این هنر را بیاموزند. تصمیم گرفتم که هر یک نفری که به خوبی این هنر را می آموزد، به زنان آشنای خود نیز این دوخت را آموزش دهد. اینگونه سرعت آموزش بالاتر و آموزش ها فراگیرتر می شد.
اینستاگرام، راهی برای فروش هنرهای دستی به کشورهای دیگر
زهرا میری با اشاره به اینکه خیلی ها این هنر زیبا را یاد گرفتند؛ ولی استفاده از آن را کنار گذاشتند، می گوید: آنها می گفتند که این کار برایشان صرفه اقتصادی ندارد و از طرفی نمی دانند که محصولاتشان را کجا بفروشند. حتی کارآموزان جدید وام می گرفتند ولی متاسفانه وام را صرف این کار نمی کردند. از آنجایی که قرار بود ادیمی به شهر ملی خامه دوزی تبدیل شود، خودم دست به کار شدم تا هنرآموزانم از این وضعیت خارج شوند. من رنگ ها و طرح ها را انتخاب می کردم و هنرآموزان، دست به دوخت و دوز می بردند. من سعی کردم در « اینستاگرام » این کارها را به فروش برسانم.
وی می افزاید: واکنش ها خیلی خوب بود. باورم نمی شد از همان ابتدای کار، از کانادا ، آمریکا، عمان و دبی سفارش کار گرفتیم. من به هنرآموزانی که با من کار می کردند. الان به طور ثابت 200 نفر نیرو داریم که در کارگاه در کنار هم کار می کنند و سفارشات را آماده می کنیم. در کارگاه، دو نفر مربی حاضر هستند و اگر لازم باشد برای آموزش، به روستاها می روند تا این هنر را اشاعه دهند. تصمیم گرفتم که به جای اینکه از هنرآموزان پولی بابت آموزش بگیرم، با توجه به مدت زمان آموزش، به آنها پارچه و نخ بدهم و برخی از سفارشات را انجام دهند. بسیاری از این خانواده ها، فقط منبع درآمدشان از طریق مستمری های کمیته امداد یا یارانه ماهیانه است.
آموزش به زنان زندانی
این زن کارآفرین می افزاید: در حال حاضر با یک سرمایه گذار قراردادبسته ایم و محصولاتمان را به دبی صادر می کنیم. من شرایط مهاجرت کردن از استان را دارم ولی اصلا دلم نمی خواهد راهی را که شروع کرده ام در جای دیگری ادامه دهم. من با همین مردم پیشرفت کرده ام و در کنار آنها باز هم پیشرفت خواهم کرد. خیلی ها با کسب در آمد از همین کار، هزینه دانشگاه، جهیزیه، هزینه مدرسه فرزندان و... را به دست می آورند. من به زنان زندانی هم آموزش داده ام. آنها کارهایشان را برای فروش به من می سپردند و من درآمدشان را برای خانواده هایشان می فرستادم. این آموزش ها موجب شده بود تا وقتی پای صحبت های این زنان می نشستم، تصمیم بگیرند زندگی شان را تغییر دهند و دست از کار خلاف بکشند.
زهرا میری در پایان می گوید: خیلی وقت ها خسته و ناامید می شدم؛ اما باز هم در اوج ناامیدی، خدا را حس کردم که دستانم را می گرفت و از سختی ها نجاتم می داد.
ارسال نظر