ابراهیم سحرخیز در گفت و گو با رکنا:
با داغ شدن تنور تورم، درِ تربیت معلم تخته شد! / مواظب باشید فروش اموال آموزش و پرورش پایان آموزش رایگان نشود
رکنا: معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش گفت: زنگ تفریح به محل چالشی برای طرح مباحث مناقشه برانگیز سیاسی بین معلمان تبدیل شده است و کسانی بر آموزش مسلط شده اند که نگاه از بالا به پایین به معلم دارند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، مدارس دولتی ؛ این مظلوم های بی حامی؛ مدارسی که معلمانش درگیر معیشت هستند و دانش آموزانش در کلاس های پر تراکم، نمی دانند چه می شنوند و چه می خوانند. مدارسی که حجم بالایی از دانش آموزان را پذیرا هستند؛ ولی برنامه ای برایشان وجود ندارد یا اگر برنامه ای هم باشد یا برای آن بودجه ای در نظر گرفته نشده است یا کسی کمر همت برای انجام آن نمی بندد. در این راستا، با معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش به گفت و گو نشستیم تا ببینیم چرا مدارس دولتی اینچنین مغفول و بی پناه مانده اند.
ابراهیم سحرخیز ، کارشناس حوزه آموزش و پرورش و معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش ، در گفت و گو با رکنا گفت: بزعم نگارنده سال های پایانی دهه شصت را باید روزهای های اوج در آموزش وپرورش ایران دانست. با تمام شدن جنگ، حقوق و مزایای معلمان، برای اولین بار، جهش قابل ملاحظهای را تجربه می کرد. میل به آموختن، بالا بردن انگیزه و توان شغلی، اوج گرفتن تقاضا برای ارتقاء مدرک تحصیلی، هموار شدن راه برای ادامه تحصیل معلمان، پا گرفتن دوره های دانش افزایی، فعال شدن انجمن ها، گروه های آموزشی و درسی در مدرسه، منطقه تا راه اندازی دبیرخانه های استانی و کشوری، برپایی کارگاه های آموزشی، گرم شدن تنور رقابت بین معلمان بر سر کسب عناوین و رتبه های برتر آموزشی بر اساس شیوه نام انتخاب معلم نمونه، استقبال همزمان از مجلات و نشریات آموزشی، بالا بودن ارزش ریالی پرداخت ها بابت اضافه تدریس، همه و همه موجب شده بود تا در مجموع، فضای مدارس متفاوت از امروز باشد.
با داغ شدن تنور تورم، درِ تربیت معلم هم تخته شد!
او افزود: دفاتر مدرسه، در زنگ های تفریح با رفتار یا اقبال متفاوتی از سوی معلمان رو به رو بود. از همان دقایق کوتاه نیز برای طرح و ارائه مباحث آموزشی، تبادل تجربه، رفع ابهامات آموزشی، حل مسئله، روایت پردازی از خاطرات کارساز گذشته، نقد و موشکافی کتاب های درسی تا تلاش برای بهتر اداره شدن مدرسه استفاده می شد. یکی دو سالی به این منوال گذشت تا با پیدا شدن سر و کله سیاست های تعدیل ساختاری، داغ شدن تنور گرانی و تورم ، متمایز شدن سفره رنگین مدیران از بقیه، پر رنگ شدن شکاف میان رئیس و مرئوس، شروع ویژه خواری ها، واگذاری تأسیس مدارس غیردولتی همراه با زمین مجانی یا ارزان قیمت، وام یا تسهیلات ویژه به نور چشمی های سفارش شده، کم کم کسانی را بر آموزش و پرورش ما مسلط ساخت که خود را تافته ای جدابافته دانسته، نگاه تحقیر آمیز و از بالا به پایینی به جماعت معلم و آموزش وپرورش دولتی داشتند. درِ تربیت معلم ها تخته شده است تا فرصت برای استخدام های زیاد، استخدام نیروهای سفارشی با عناوین مختلف مثل خرید خدمات آموزشی، شرکتی و قس علی هذا مهیا شده، از فشارها برای افزایش حقوق یا دیگر امتیازات شغلی برای معلمان رسمی کاسته شود. در یک چرخش ۱۸۰ درجه ای، ناگهان برج آرزوها فرو ریخت! همزمان با وخیم شدن شرایط اقتصادی در جامعه، معنادار شدن شکاف درآمدی معلمان با دیگر کارکنان دستگاه های دولتی، آب سردی شد برای شستن تمام امید و آرزوهای قشنگ! دورهمی های دوست داشتنی و زیبا در محیط دلنشین مدرسه!
تبدیل زنگ تفریح به محل چالشی برای طرح مباحث مناقشه برانگیز سیاسی بین معلمان
معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش تاکید کرد: حالا دیگر زنگ تفریح مدارس، به محل چالشی برای طرح مباحث مناقشه برانگیز سیاسی، صف بندی های جناحی و باندی، انتقاد از گرانی ها، روایت از بی تدبیری مدیران آموزش و پرورش، پیگیری بی حاصل از انبوه مطالبات بر زمین مانده، بی اعتبار شدن جایگاه درس و مدرسه، داغ شدن بازار خرید و فروش نمره و مدرک، خالی شدن مدارس دولتی از دانش آموزان درسخوان و با انگیزه آن را به کمین گاهی برای صید و شکار دانش آموزانی تبدیل کرد که از این بلبشوی حاکم بر مدارس دولتی به ستوه آمده، ماندن در چنین مدارسی را ضایع کردن عمر و سرمایه خویش می دانستند.
سحرخیز افزود: حال کار به جایی رسیده است که امروز دیگر هیچ وزیر و مدیری جرات سرکشی به این مدارس دولتی را ندارد! انبوه پرسش های بی پاسخ مانده، از وعده های ناتمام یا به سرانجام نرسیده همچون اخذ تصمیمات لحظه ای و شتابزده در حوزه آموزش حضوری و مجازی، خالی شدن ستاد وزارتخانه یا ادارات آموزش و پرورش از نیروی انسانی قابل، مجرب، خلاق و با انگیزه، روی آوردن به کارهای نمایشی تا سرعت بخشیدن به بی اعتمادی مردم و والدین به مدارس دولتی، ضعیف شدن نظارت های بالینی آموزش و پرورش، رفتارهای بازتابی وزیر یا مقامات آموزش وپرورش نظیر تغییر مطالعه نشده در کتب درسی ، بالا بردن سپر فرافکنی یا سوی فکنی برای فرار از ناتوانی ها، سرپوش نهادن بر کاستی های بی شماری که وزیر و همراهان او را احاطه کرده است.
وی تاکید کرد: برای مثال بهتر است آموزش و پرورش همت و دولت و مجلس را متقاعد می کرد تا سهم ناچیز ۲/۵ درصدی اعتبارات کیفیت بخشی یا همان غیر پرسنلی بودجه، دست کم به بیست درصد افزایش می یافت تا بتوانند از محل تخصیص آن، با پرداخت به مقدار و به هنگام سرانه مدارس شبانه روزی، بالا بردن انگیزه و توانمندی معلمان مدارس کوچرو، افزایش هزینه روستا مرکزی، بازگرداندن ۹۰۰ هزار کودک باز مانده یا فراری از آموزش به دامن مدرسه، تقویت کلاس های پیش دبستانی باری از دوش این جماعت بردارند. گویا چنان کارد به استخوان رسیده که قرار است در بازی حراج مستغلات و دارایی ها با نام بزک شده «مولد سازی دارایی ها» قرار است ابر بدهکاری مثل آموزش وپرورش ، اولین قربانی این فروش خسارت بار با «غبن فاحش یا افحش» باشد.
سحرخیز در پایان گفت: البته برای فروش اموال مازاد یا متروکه بلا استفاده حرجی نیست اما قرار نیست کم کم با فروش مدارس ، پته ای کردن آموزش ، پا گرفتن مدارس چارتری ، رونق بخشیدن به مدارس پولی و خصوصی ، با دست خود ،تیشه به ریشه آموزش همگانی رایگان بزنیم ! اتفاقا تنها جایی که باید برای آن از دلار های نفتی، فراوان خرج شود تا به آموزش و معلمان آن بها داده شود آموزش وپرورش رایگان دولتی است. آموزش همگانی و رایگان خط قرمز این ملت است که عدول و عبور از آن برای هیچ مقام یا دولتی تحت هیچ عنوان یا توجیهی جایز و روا نیست.
ارسال نظر