به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، صبح امروز 27 بهمن 1401 خبری مبنی بر اخراج یک
معلم مقطع ابتدایی در قائمشهر در صدر اخبار آموزشی کشور قرار گرفت. گذشته از اینکه این معلم چه انتخابی برای نوع ترانه پخش شده در کلاس درس خود داشته است یک سوال دیگر ذهن جامعه را به خود معطوف می کند؛ آیا در این ماجرا فقط این معلم جوان مقصر است؟
شاید آموزش و پرورش به متن ترانه پخش شده در کلاس
معلم قائمشهری و پخش فیلم آن در فضای مجازی اعتراض داشته و همین مسئله باعث برخورد با این معلم جوان شده است. آیا راه حل های دیگری در برابر پخش این ترانه از سوی معلم جوان در کلاس درس نبود؟ چرا همیشه اخراج؟ چرا همیشه برخورد؟ چرا هیچ وقت گفتگو در صدر تصمیم ها نیست؟ به چهره این معلم نگاه کنید.یک معلم جوان است، یعنی بحث
گفتگوی بین نسلی که از آن حرف زده می شود حتی برای او نیز مطرح است.
گفتگو را جامعه از برخوردهای بخش آموزش و پرورش الگو بر می دارد. آیا بد نیست که وزارتخانه ای که باید ترویج دهنده گفتگو بین اقشار جامعه و نسل های مختلف باشد ،اولین برخوردش بستن راه گفتگو و اخراج و تادیب است؟
مجلس دانش آموزی چه سودی برای بهبود شرایط پرورشی و به روز کردن آن داشت؟ حتی در آنجا فضایی ایجاد نکردید که دانش آموزان عضو از همه اقشار دانش آموزی باشند و فضایی دادید که در این مجلس هم فقط مجبور به تایید نظرات شما نباشند و توان نظر دادن داشته باشند؟
کجا و چگونه از دنیای دانش آموزان کودک و نوجوان نسل های فعلی آشنا می شوید؟ کجا متوجه می شوید سبک موسیقی مورد علاقه شان چیست؟ چه نوع لباس پوشیدنی را دوست دارند؟ چه نوع سبک زندگی برایشان با اهمیت شده است و ... و چراهای این انتخاب ها راکجا و چگونه متوجه می شوید وقتی همه درهای گفتگو بسته است؟
سرانه پرورشی هر دانش آموز ایرانی به اندازه یک حبه قند هم نمی شود
به نظر نقص آموزش و پرورش در برنامه ریزی های پرورشی در پشت این اتفاق پنهان مانده است.یک سوال جدی از معاونت پرورشی آموزش و پرورش اینجا مطرح می شود و آن اینکه میزان بودجه و ریز برنامه های آموزش و پرورش برای نشاط و سرزندگی و تخلیه انرژی دانش آموزان چیست؟
برنامه های روزانه برای نشاط و تخلیه انرژی،برنامه های سالانه برای نشاط و تخلیه انرژی، اعلام شود.
این سوال در حالی مطرح است که معاون برنامه ریزی و توسعه آموزش و پرورش، یکماه پیش در نشست خبری با خبرنگاران خبر داد که سرانه پرورشی هر دانش آموز به اندازه یک حبه قند هم نمی شود.
صادق ستاری فرد- معاون برنامه ریزی و توسعه آموزش و پرورش در ادامه آن نشست گفته بود: "کل اعتبار پرورشی در ده ماه اخیر 250 میلیارد تومان بوده است."
به نظر دولت و سازمان برنامه و بودجه این بودجه برای برنامه ریزی با کیفیت و اثرگذار برای دانش آموزان کل کشور کافی است؟
اهمیت کار پرورشی و فقر توجه به این بخش
آموزش و پرورش ، نشانه هایش را در سالهای اخیر بخصوص امسال نشان داده است.
ضمن اینکه انگشت اتهام به سمت وزارت فرهنگ و ارشاد جدی تر است. وقتی خودکار قرمز، خط زدن بر روی ترانه های خوانندگان داخلی سریع عمل می کند. وقتی ممیزی برای هنرمندان داخلی زیاد است. وقتی خوانندگان جوان که می توانند مخاطب کودک و نوجوان کشور را با خود همراه کنند ، عرصه حضور و پیشرفت ندارند ، کودک و نوجوان از تمایلات سنی خود که دور نمی شود و به سمت ترانه ها و خوانندگان دیگر کشیده می شود.
راحت ترین برخورد، اخراج معلم یا مدیر است. و متاسفانه همیشه راحت ترین برخورد انتخاب می شود و این انتخاب ها، راه حل درست نیست.
چند سال پیش با ترانه ساسی حتی ماجرای را به استعفا وزیر کشاندید اما چه مشکلی حل شد؟
دنیای کودکان و نوجوانان امروز را نمی شناسید. بودجه کافی برای پرورش کودک و نوجوان در اختیار آموزش و پرورش قرار نمی دهید. آموزش و پرورش از کارشناسان برای برخورد پرورشی با کودکان و نوجوانان نسل فعلی بهره نمی برد. همه این تصمیم ها در کنار هم و همه این برخوردها در کنار هم مقصر است. انگشت اتهام تنها به سمت معلم جوان یک مدرسه در قائمشهر نیست.
در پایان دو سوال را دوباره تکرار می کنیم؟
سوال اول از دولت و سازمان برنامه بودجه است که اعلام کنند چرا باید سرانه بودجه سالانه هر دانش آموز ایرانی در بخش پرورشی مدرسه تنها به اندازه یک حبه قند باشد؟
سوال دوم از معاونت پرورشی آموزش و پرورش است و آن اینکه ریز برنامه های پرورشی خود را در سال اعلام کنید. برنامه هایی که مطابقت با دنیای کودکان و نوجوانان نسل فعلی داشته باشد؟
ارسال نظر