در آینده رئیس جمهور و وزیر دورگه در ایران دور از ذهن نیست/ مهاجران افغان نسبت جنسی را در کشور تغییر دادند

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، در طی یک سال گذشته مهاجرت ایرانی ها اشکال مختلفی به خود گرفته است. مهاجرت از سطح دانشجویان و سرمایه داران به مهاجرت پرستاران، کودکان و اشکال دیگر رسیده است این مساله در کنار مهاجرت اتباع افغانستانی به ایران می تواند آینده راهبردی ایران را به شکلی دیگر رقم بزند.

مهاجرت اتباع افغانستانی نیز در سالهای اخیر از سطح مهاجران جویای کار به مهاجرت کارشناسان و حتی سرمایه داران افغانستانی رسیده است.

دولت سعی دارد این مساله را سازماندهی کند تا هم کمبود نیروی انسانی مورد نیاز در سطوح پایین کارگری را تامین کند و هم حق همسایگی و شاید تاریخی خود را ادا کند این درحالیست که مساله مهاجرت وجوه دیگری نیز دارد که ظاهرا سیاستگذراران کلان به وجوه استراتژیک   آن توجه زیادی نکردند.

در این باره اردشیر گراوند، پژوهشگر علوم اجتماعی در گفتگو با رکنا تصریح کرد: ما در سالهای گذشته نیروی کار افغانی در کشور داشتیم و هم اکنون نیروی کارشناس افغانی تبار نیز داریم و این می تواند کمک حال بدنه نیروی انسانی کشور باشد و عمده نیازهای ما را تامین کند.

وی با اشاره به اینکه اگر یک دموکراسی واقعی در کشور داشته باشیم می توانیم در آینده وزیر و حتی رئیس جمهوری افغانستانی تبار  نیز داشته باشیم، افزود: نمونه های متعددی در دنیا وجود دارد مانند نخست وزیر انگلیس و شهردار لندن که هر دو تبار هندی دارند و این یک مساله یا مشکل در دنیای امروز محسوب نمی شود.

این کارشناس جامعه شناسی بیان کرد: در آینده با توجه به اختلاط جمعیت گسترده در ایران با جمیعت مهاجرین افغانستانی این احتمال وجود دارد که آنها در لایه های مدیریتی کلان کشور و مسندهای سیاسی حضور داشته باشند و این یک امر طبیعی است.

گراوند عنوان کرد: به نظر می رسد رفتار ما در قبال مهاجرین افغانستانی خشونت آمیز است زیرا فرصت قانونی برای آنها به عنوان یک شهروند-مهاجر داده نمی شود تا از مزایای آن بهره مند شوند و به صورت قانونی وارد یک فضای کسب و کار یا آموزش یا سیاست شوند.

وی اضافه کرد: آسیب اصلی این مساله در اینجاست که وقتی یک تعدادی از مهاجرین در یک فضای کسب و کار موفقیتی به دست می آورند، فرصت را برای حضور سایر هموطنان خود در این فضا آماده می کنند و بعد از گذشت یک مدت زمانی مشاهده می کنید که فضای این کسب و کار در یک شهر به خصوص به صورت کامل در دست اتباع افغانستانی قرار دارد و این می تواند به لحاظ استراتژیک آسیب زا باشد.

پژوهشگر علوم اجتماعی ادامه داد: وقتی مدیریت یک حوزه به صورت کامل در دست یک طیف از مهاجرین باشد، قابلیت این را دارد که در صورت وقوع یک بحران، جامعه را زمین گیر کند و اگر خدای نخواسته مساله قومی یا خشونت آمیز به وجود آید کنترل آن سخت خواهد بود.

حضور مهاجران افغانستانی در ایران باید شکل قانونی به خود بگیرد

این کارشناس جامعه شناسی عنوان کرد: ما باید سیاستی را در پیش می گرفتیم که مهاجرین افغانستانی و حضور آنها در ایران پایه و اساس قانونی تری پیدا می کرد زیرا این مساله باعث می شد سطح مهاجرین افغانستانی از کارگری به سطح کارشناسی و متخصص ارتقا پیدا کند و این به نفع بدنه نیروی انسانی کشور نیز خواهد بود.

گراوند با اشاره به اهمیت ساماندهی مهاجران افغانی در کشور، گفت: سیستم سیاسی در ایران به شکلی است که احتمال ارتقاء اتباع افغانستانی در حد یک کارشناس یا تاجر یا حتی یک مسوول میانی بسیار پایین است اما این اتفاق دور از ذهن نخواهد بود.

وی تصریح کرد: ذهنیت مثبتی در جامعه ایران نسبت به مهاجران افغانستانی وجود دارد و دلیل آن پایه های زبانی و تاریخی مشترک بین جامعه ایران و افغانستان است و این مساله در سالهای گذشته و با روی کار آمدن طالبان و افزایش سیل مهاجرت به ایران پررنگ تر شده است و این یک مزیت محسوب می شود.

پژوهشگر علوم اجتماعی افزود: ما باید به این مساله توجه کنیم که زیرساخت های خدمات عمومی در ایران به دلیل برخورداری از یارانه برای جمعیت حدود 8 میلیونی اتباع افغانستانی در ایران یک مزیت بسیار بزرگ محسوب می شود و آنها در حقیقت بسیاری از هزینه های زندگی را در کشور ما همراه با یارانه دریافت می کنند.

این کارشناس جامعه شناسی تاکید کرد: نسبت جنسی ایران از حدود 40 سال پیش کم شده بود و ورود مردان افغانی به ایران باعث شده تا این نسبت جنسی دوباره به نفع مردان افزایش یابد زیرا دختران ما غالبا مهاجرت می کنند و از طرف دیگر شاهد حضور نیروی کار مهاجر مرد افغانستانی در ایران هستیم.

گراوند گفت: این مساله شاید نتواند به بحران جمعیت در ایران کمک کند اما حداقل نیروی مورد نیاز برای کار را در کشور تامین کرده است ولی این مساله در آینده مشکلات دیگری را نیز در پی خواهد داشت.

در پایان این گزارش میتوان متذکر شد که  هر چند در ایران مسئولان نمی توانند تابعیت دو کشور را داشته باشند ولی ازدواج دختران افغانستانی مهاجر به ایران با پسران ایرانی دیگر دو تابعیتی را رقم نمی زند و تنها دو رگه بودن را شکل می دهد.