در گفت و گوی رکنا با یعقوب موسوی، جامعه شناس مطرح شد
سال آینده جامعه دچار گره های کور اقتصادی و دور شدن از آگاهی/ ایست توسعه در شکاف نخبگان با دیگر طبقات اجتماعی
رکنا: فقر، بیکاری و درآمد ناکافی این روزها بیش از پیش، دستانش را بر گریبان طبقه متوسط و فرودست جامعه فشار می دهد. نرخ دلار ، ابتدای امسال و پیش از اعمال افزایش حقوق ها، 27 هزار تومان بود و این روزها تا مرز 38 هزار تومان هم رسید. حال یک کارگر، (البته کارگر به مفهوم کسی که با کف حقوق کارگری وزارت کار مشغول به کار است و حتی ممکن است کارمند دولت هم باشد) چگونه می تواند دخل و خرج خود را بر اساس دلاری که بر تمام ابعاد زندگی اش تاثیرگذار است ولی در حقوقش تغییری ایجاد نشده زندگی را بگذراند؟ جامعه باید منتظر بروز چه آسیب هایی از سمت مردمانی باشد که با سیلی صورت خود را سرخ نگه می دارند؟
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا؛ زن؛ دستانش از شدت سرما سرخ شده و مثل چهار پنج نفری که کنار اوست، در صف نان ایستاده. کیسه دارو در دستش و فرزندش بیرون نانوا یی منتظر است. از حال نزار فرزند، به نظر می رسد به سبب قرابت، از بیمارستان کودکان بیرون آمده اند. نانوا بلند داد می زند: «نون 15 تومنی داریم، بدون صف؛ هر کی خواست....»
زن
زن خودش را آرام از گوشه صف به گوشه ای دیگر می رساند تا بتواند در خلوتی با نانوا صحبت کند. در فرصتی مناسب به نانوا کیسه داروهای در دستش را نشان می دهد و زیر لب صحبت می کند، بعد سرش را زیر می اندازد و به زمین خیره می شود. نانوا از همان نان های دو رو کنجدِ 15 تومانیِ بدون صف برای زن می آورد و او را راهی می کند.
کودک
کودک؛ ساعت 6 و نیم صبح. به جای آنکه در خانه صبحانه بخورد، کتاب هایش را در کیفش بچیند، لقمه اش را با بغل دستی اش نصف کند، دستش را بالا بگیرد و به سوالات معلمش جواب دهد، برای داشتن زنگ ورزش در روز سه شنبه ذوق کند و... الان جلوی یکی از ایستگاه های مترو، 2 تا جوراب را 15 تومان می فروشد.
مرد
«کارگرم، با این قیمت دلار و حقوق ثابت، هر روز یه چیزی رو از سبد زندگیم کم می کنم. اینقدر حذف کردیم که به نقطه منفی رسیدیم.» مرد کیسه خریدش را بالا می گیرد تا محتویاتش را نشان دهد. ماکارونی ، روغن و پنیر. می گوید: «چقدر به بچه ام بگم نمیشه؟ تا کی شرمنده بشم؟»
نوجوان
از دبیرستان به خانه برگشته. شدیدا گرسنه است و به امید ناهار خوشمزه مادرش تمام راه مدرسه تا خانه را پیاده آمده است. بوی غذا نمی آید. مادر دل و دماغ ندارد. سر سال شده و باید خانه شان را عوض کنند؛ اما قرار است کجا بروند؟ به منطقه ای بهتر از منطقه کنونی؟ خیر. در همین منطقه؟ خیر. به منطقه ای که خارج از نقشه شهر است؟ بله. شاید سال دیگر اصلا در این شهر نمانند.
نوجوان سرخورده؛ دیگر نمی تواند جمع دوستان مدرسه اش را داشته باشد یا خیلی سخت تر از پیش می تواند آنها را ببیند. کسی که به واسطه جایگاه اجتماعی که تا پیش از این داشته و حالا ندارد، نمی تواند خودش را در جمع نشان دهد، دچار ناامیدی شده و در حساس ترین مقطع زندگی اش که قرار است بالا و پایین های زیادی را تجربه می کند، ناچار است درگیر مشکلاتی شود که خودش در هیچ کدام از آنها دخیل نبوده است.
ایران فاقد تجربه نظام طبقاتی شفاف است
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، یعقوب موسوی ، استاد دانشگاه الزهرا ، عضو انجمن جامعه شناسی ایران و جامعه شناس در گفت و گو با رکنا در پاسخ به تعریف اهمیت طبقه متوسط در نظام های اجتماعی گفت: چیزی که این روزها شاید اهمیت آن بیش از پیش در ایران احساس می شود همین وجود طبقه متوسط است. بحث از طبقات در ایران با اما و اگرهای زیادی همراه است و به واسطه تلاطم های سیاسی این اواخر مرزبندی شفافی از وضعیت طبقات اجتماعی در ایران وجود ندارد. از نظر صاحب نظران جامعه شناسی، طبقات ایران فاقد تجربه نظام طبقاتی اجتماعی شفاف است.
وی در ادامه در تبیین گفته هایش افزود: بعد از انقلاب، عوامل مختلفی اجازه ندادند شرایطی برای شکل گیری طبقات اجتماعی فراهم شود، با این وجود برای سهولت درک طبقات، می توان بر حسب میزان درآمد و دارایی های افراد، مردم را طبقه بندی کرد؛ ولی در دنیا وقتی بحث از طبقه اجتماعی می شود منظور ساختار اجتماعی دارای ویژگی هایی مشترک است که در منزلت اجتماعی، قدرت و توان اقتصادی اشتراکاتی دارند.
طبقه متوسط نگاه انتقادی به گذشته و نگاه مبهم به آینده دارد
موسوی با تاکید بر اینکه تبدیل این وضعیت برای ایرانی که ساختار طبقاتی درستی ندارد، بسیار دشوار است گفت: در حال حاضر، آنچه به عنوان طبقه متوسط از آن یاد می شود گروهی است که نه در نردبان قدرت خیلی بالا است و نه در داشتن ثروث خیلی بالا تلقی می شوند. این افراد روزنامه می خوانند، دسترسی به شبکه های اطلاع رسانی و آگاهی دارند و کما بیش، فرصت دارند که درباره پیرامونشان فکر کنند، کنش مدنی دارند و مطالبات خودشان را ابراز می کنند، نگاه انتقادی و تاسف بار به گذشته و حداقل در شرایط کنونی، نگاه مبهم نسبت به آینده دارند.
طبقه متوسطِ بلاتکلیف، پریشان و متزلزل
این جامعه شناس در ادامه صحبت هایش گفت: اگر بخواهیم طبقه متوسطِ امروز ایرانی را تحلیل کنم بهتر است بگویم که در حال حاضر، طبقه متوسط در یک وضعیت بلاتکلیف، پریشان، متزلزل و فاقد جایگاه مشخص در کارکردهای اجتماعی قرار دارد.
وی در ادامه افزود: بالا رفتن نرخ دلار و کاهش درآمد طبقات، بحرانی است که تکلیف طبقات اجتماعی را در ایران مشخص نمی کند و مشخص نیست که این طبقه به سمت سقوط می رود و یا اینکه نه، ممکن است در یک چرخش سیاسی-اقتصادی، بتواند موقعیت خودش را حفظ کند. پیش بینی می شود در ایران طبقات اجتماعی، تا سالها، به یک موقعیت تعیین کننده و مشخص نخواهند رسید.
سال آینده جامعه به سمت ناآگاهی و صرفا فکر به فقر اقتصادی می رود
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه ریزش طبقه متوسط به طبقه فرودست جامعه به سبب فساد و بحران اقتصادی، موجب له شدن زیر چرخ و دنده اقتصاد افسارگسیخته، نامنظم و ناکارا می شود و اشکال متنوعی از کژروی های اجتماعی را می توان در آنها دید، گفت: همچنین می بینیم که طبقه متوسط هم به صورت کیفی هم پریشان حال می شود. این طبقه، به سبب همین اقتصاد نابسامان، این طبقه، نه اقتدار اجتماعی دارد که برای کشور تعیین کننده باشد و نه برای جامعه موثر است. از آنجایی که شاهد ریزش این طبقه به سمت طبقه فرودست هستیم و یکی از ویژگی های طبقه فرودست، فرصت نداشتن برای کسب آگاهی است؛ لذا جامعه به سمت ناآگاهی می رود و صرفا به فقر اقتصادی می اندیشد.
سیاستمداران از قدرت گرفتن طبقه متوسط می ترسند
موسوی تاکید کرد: جامعه شناسان مدرن معتقدند طبقه متوسط در ایران، می تواند منشأ تحولات و تغییرات مثبت باشد و شرایط ایجاد یک جامعه مطلوب متعهد به اخلاقیات و معنویات را فراهم کند؛ بنابراین سیاستمداران نباید از قدرت گرفتن این طبقه نگران باشند ولی نکته ای که پیش آمده این است که برخی صاحبان قدرت ، از قدرت گرفتن طبقه متوسط احساس بیم می کنند، لذا به این دلیل است که طبقه متوسط در ایران قدرت و قوتی که باید داشته باشد را ندارد.
جمعیت حاشیه نشین امسال به حدود 18 میلیون نفر رسیده است
وی در ادامه افزود: این افزایش های پی در پی نرخ دلار و تورم، طبقه متوسط را با اشکال جدیدی از فقر مزمن، آشکار و جا به جایی جمعیت در طبقات رو به رو می کند که مشکل آفرین است. از سویی دیگر با ادامه دار شدن این روند، با مهاجرتِ از روستا به شهر و انباشته شدن جمعیت حاشیه نشین نیز رو به رو خواهیم بود. جمعیت حاشیه نشین، امسال به حدود 17 الی 18 میلیون نفر رسیده است. با این فقر گسترده که گریبان شهرها و روستاها را گرفته است، طبقات روستایی هم بسیار تحت تاثیر قرار گرفتند چراکه این دسته از افراد، حتی تحت تاثیر شرایط اقلیمی هم هستند و بیشتر از شهری ها، قربانی اوضاع اقتصادی می شوند.
قربانیان اصلی مشکلات اقتصادی، روستاییان مهاجر به شهرهای هستند
استاد دانشگاه الزهرا با تاکید بر اینکه قربانیان این مشکلات اقتصادی را صرفا نباید طبقه متوسط شهری دید و باید به کسانی که برای فرار از وضعیت بیمار اقتصادی از روستا به شهر پناه می آورند را بیشتر کمک کرد، گفت: این افراد بیشتر در معرض آسیب های اجتماعی هستند همچنین می توانند مشکلات شهرنشینی را برای شهروندان شهرهای بزرگ زیاد می کنند. این افراد با روی آوردن به حاشیه نشینی، در چرخه بازتولید فقر شهری، ناهنجاری ها، کژروی ها و اعتراضات شهری را زیاد می کنند.
شکاف های خطرناک بین نخبگان و طبقات دیگر اجتماعی
یعقوب موسوی در پایان با اشاره به اینکه برای برون رفت از این شرایط، جامعه به یک تحول اقتصادی، اجتماعی و سیاسی عظیم نیاز دارد، گفت: مسئولان باید هرچه سریعتر به نخبگان فرصت دهند تا نظراتشان را اعلام کنند تا جامعه به یک نفاق عمومی برسد. شکاف های اجتماعی بین نخبگان و طبقات دیگر اجتماعی به وجود آمده است، از درون چنین جامعه ای، طرح های توسعه بیرون نمی آید. باید کسانی در مسند قدرت قرار بگیرند تا بتوانند مجری سیاست های ایجاد تعادل طبقاتی باشند.
ارسال نظر