یک فعال حوزه کودکان در گفت و گو با رکنا تاکید کرد
بی تاثیری قانون حمایت از اطفال در زندگی کودکان بدسرپرست / بدسرپرست ها بیشتر از بیسرپرستها نیازمند رسیدگی
رکنا:با وجود این که کودکان بدسرپرست به طور خاص مشمول حمایت های تعیین شده در قانون حمایت از اطفال و نوجوانان محسوب می شوند و دولت و قوه قضاییه باید با همکاری مددکاران اجتماعی تمام اقدامات لازم جهت نگهداری، آموزش و دور کردن کودکان بدسرپرست از آسیب های اجتماعی را انجام دهند، اما در موارد متعددی شاهد آن هستیم که کودکان بدسرپرست در کشورمان عملا رها شده اند و نهادهای اجرایی به وظایف قانونی خود در قبال این کودکان عمل نمی کنند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، با وجود این که مرداد 96 انوشیروان محسنی بندپی، رئیس وقت سازمان بهزیستی اعلام کرد که در مجموع حدود 26 هزار کودک بی سرپرست در سراسر کشور تحت پوشش این سازمان هستند، اما اسفند 1400 حبیب الله مسعودی فرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی از این خبر داد که هم اکنون حدود 10 هزار کودک بی سرپرست در مراکز شبه خانواده زیر نظر بهزیستی نگهداری می شوند. او در آن تاریخ، با وجود این که اعلام کرد سالانه 1700 کودک بی سرپرست تحت پوشش بهزیستی به فرزندخواندگی پذیرفته می شوند، اما درباره تعداد کودکان بی سرپرست جدیدی که هر سال به مراکز بهزیستی وارد می شوند، آماری را اعلام نکرد.
از تفاوت فاحش میان همین دو عدد درباره تعداد کودکان بی سرپرست بهزیستی که در فاصله زمانی چهار سال و نیم بیان شده است، می توان به این نتیجه رسید که اساسا سازمان بهزیستی در زمینه ارائه آمار کودکان بی سرپرست موجود در کشور چندان شفاف عمل نمی کند. در این میان حتی اگر آمار دقیقی از کودکان بی سرپرست کشورمان هم به دست آید، بازهم هیچ گاه نمی توان تعداد دقیق کودکان بدسرپرست در ایران را برآورد کرد؛ زیرا اساسا بسیاری از این کودکان، تحت پوشش بهزیستی یا هیچ نهاد حمایتی دیگری نیستند و عمده آنها یا در خانواده هایی فاقد سرپرست موثر زندگی می کنند یا دور از خانواده و زیر نظر افرادی هستند که به روش های مختلف از آنها بهره کشی می کنند.
کودکان بدسرپرست بیشتر از بیسرپرستها نیازمند رسیدگی هستند
نکته مهمی که درباره کودکان بدسرپرست باید به آن توجه داشت، این است که عمده این کودکان در مراکز شبه خانواده بهزیستی یا دیگر نهادهای حمایتی زندگی نمی کنند و به همین دلیل، نمی توانند از آموزش های اجتماعی و اخلاقی مناسبی برخوردار شوند و بنابراین احتمال دچار شدن آنها به انواع آسیب های اجتماعی از کودکان بی سرپرست بیشتر است. این در حالی است که معمولا عمده تمرکز نهادهای خیریه، مددکاران اجتماعی و فعالان حوزه کودکان به نگهداری و آموزش کودکان بی سرپرست معطوف شده و نهادهای حمایتی و خیران کشور کمتر به لزوم توانمندسازی خانواده ها و آموزش کودکان بدسرپرست توجه دارند.
این نکته ای است که اعظم حاجی یوسفی، مدیرعامل موسسه کودکان نیکوکار موعود ایرانیان و فعال حوزه کودکان در گفت و گو با رکنا روی آن دست گذاشت و اظهار داشت: عوامل مختلفی در تبدیل شدن یک کودک به کودک بدسرپرست نقش دارند که از جمله آنها می توان به فوت یا ازدواج مجدد والدین و فقر شدید، اعتیاد یا زندانی شدن والدین اشاره کرد. همچنین در برخی موارد وقتی والدین یک کودک به بیماری های صعب العلاج دچار می شوند یا بر اثر بروز یک حادثه دچار معلولیت می شوند، امکان دارد فرزند آنها هم به یک کودک فاقد سرپرست موثر تبدیل شود.
وی افزود: شرایط زیست کودکان بدسرپرست معمولا از کودکان بی سرپرستی که در مراکز دولتی یا خصوصی زیر نظر بهزیستی نگهداری می شوند، بدتر است و به همین دلیل بدسرپرستها بیش از کودکان بی سرپرست نیازمند رسیدگی هستند؛ زیرا کودکان بی سرپرست تا حدودی فرصت آموزش و شکوفایی استعدادهای خود را پیدا می کنند و در کودکی و نوجوانی مجبور به کار کردن نیستند، اما چون تقریبا هیچ گونه بستر مناسبی برای حمایت از کودکان بدسرپرست در کشورمان وجود ندارد، این کودکان هم تحت آموزش مناسبی قرار نمی گیرند و هم بسیاری از آنها از سنین پایین مجبور به کار کردن هستند.
کودکان بدسرپرست در معرض انواع آسیب های اجتماعی
حاجی یوسفی با تاکید بر نادیده گرفته شدن کودکان بدسرپرست نسبت به کودکان بی سرپرست در ایران گفت: ما کودکان بدسرپرست بسیاری در کشورمان داریم که شاید نزد والدین یا سایر بستگان خود زندگی کنند، اما محیطی که در آن بزرگ می شود، به هیچ وجه با یک خانواده عادی شباهت ندارد. این در حالی است که خیران معمولا تمایل دارند که به کودکان بی سرپرست کمک کنند، اما قطعا در بسیاری از موارد نیاز کودکان بدسرپرست به حمایت شدن، از کودکانی که در مراکز زیر نظر بهزیستی نگهداری می شوند، بیشتر است.
این فعال حوزه کودکان ادامه داد: متاسفانه هیچ آمار دقیقی از تعداد کودکان بدسرپرست ایران در دست نیست، اما با توجه به تشدید مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور در سال های اخیر، می توان حدس زد که احتمالا در چند سال گذشته با رشد شدید تعداد این کودکان مواجه بوده ایم. این در حالی است که متاسفانه تعداد بسیار اندکی از کودکان بدسرپرست در مراکز شبانه روزی زیر نظر بهزیستی نگهداری می شوند، چون معمولا والدین یا سایر افرادی که به عنوان سرپرست این کودکان شناخته می شوند، اجازه نمی دهند که نهادهای مختلف از کودکان آنها حمایت کنند.
وی در ادامه تاکید کرد: مهمترین نیاز کودکان بدسرپرست این است که دولت شرایطی را فراهم کند که نهادهای خیریه بتوانند هرچه بیشتر با خانواده های این کودکان ارتباط بگیرند و ضمن تلاش برای توانمندسازی این خانواده ها، آموزش های لازم را به این کودکان ارائه دهند. البته این امر زمانی میسر خواهد شد که خیران کشور ما اهمیت موضوع رسیدگی به کودکان بدسرپرست را بیش از پیش جدی بگیرند و توجه داشته باشند که این کودکان بیش از سایر هم سالان خود در معرض دچار شدن به انواع آسیب های اجتماعی قرار دارند.
وظایف دولت در برابر کودکان بدسرپرست چیست؟
حاجی یوسفی در ادامه صحبت های خود درباره وظایف دولت در برابر کودکان بدسرپرست توضیح داد: مهمترین وظیفه ای که دولت برای رسیدگی به کودکان بدسرپرست برعهده دارد، این است که تا حد امکان شرایط عادی آموزش در مدرسه و برقراری ارتباطات اجتماعی را برای این کودکان فراهم کند، زیرا کودکان بدسرپرست هم حق دارند مانند سایر کودکان کشور، برای شکوفایی استعدادهای خود تلاش کنند. همچنین دولت باید برنامه های آموزشی ویژه ای را برای این کودکان اجرا کند تا این کودکان به خوبی با مهارت های زندگی آشنا شوند و تا حد امکان از قرار گرفتن در معرض بزهکاری فاصله بگیرند.
وی در ادامه اظهار داشت: با توجه به نیازهای ویژه ای که کودکان بدسرپرست دارند، قطعا باید شیوه اجرای برنامه های آموزشی برای این کودکان با سایر کودکان کشورمان متفاوت باشد، زیرا کودکان بدسرپرست در طول زندگی خود در معرض انواع خشونت ها و آسیب هایی قرار گرفته اند که پذیرش آموزش های مرسوم و فراگیری مهارت های زندگی را برایشان دشوار می کند. البته طبیعی است که پیش نیاز اجرای تمام این برنامه ها، شناسایی دقیق کودکان بدسرپرست توسط دولت با کمک گرفتن از نهادهای خیریه، فعالان مدنی و مددکاران اجتماعی در تمام شهرها و روستاهای کشور است.
قانون حمایت از اطفال نقشی در بهبود زندگی کودکان بدسرپرست نداشته است
این فعال حوزه کودکان در بخش دیگری از اظهاراتش با اشاره به تصویب قانون حمایت از اطفال و نوجوانان در سال 99 گفت: با وجود این که کودکان بدسرپرست به طور خاص مشمول حمایت های تعیین شده در قانون حمایت از اطفال و نوجوانان محسوب می شوند و دولت و قوه قضاییه باید با همکاری مددکاران اجتماعی تمام اقدامات لازم جهت نگهداری، آموزش و دور کردن کودکان بدسرپرست از آسیب های اجتماعی را انجام دهند، اما در موارد متعددی شاهد آن هستیم که کودکان بدسرپرست در کشورمان عملا رها شده اند و نهادهای اجرایی به وظایف قانونی خود در قبال این کودکان عمل نمی کنند.
وی در ادامه تاکید کرد: با وجود این که مواد خوبی برای بهبود وضعیت زندگی کودکان بدپرسرست در قانون حمایت از اطفال و نوجوانان وجود دارد، اما با توجه به جدی گرفته نشدن این قانون در حوزه اجرا، عملا شاهد آن هستیم که قانون حمایت از اطفال و نوجوانان هنوز نتوانسته است بستر ارائه آموزش های رسمی و فراگیری مهارت های زندگی و ارتباطات اجتماعی را برای کودکان بدسرپرست فراهم کند. به همین دلیل با وجود گذشت بیش از دو سال از تصویب این قانون، ما هنوز هم شاهد بهبود وضعیت زندگی کودکان بدسرپرست کشور نسبت به قبل از تصویب آن نیستیم.
فرزندخواندگی؛ آخرین راه نجات کودکان بدسرپرست
حاجی یوسفی با انتقاد از در نظر گرفته نشدن شرایط فرزندخواندگی برای کودکان بدسرپرست عنوان کرد: با وجود این که در قوانین کشور ما مقرراتی برای فرزندخواندگی کودکان بی سرپرست در نظر گرفته شده است، اما هیچ قانونی برای فرزندخواندگی کودکان بدسرپرست وجود ندارد و در بهترین حالت، اگر مرجع قضایی تشخیص بدهد که سرپرستان قانونی یک کودک فاقد شرایط لازم برای نگهداری از او هستند، کودک را از آنها جدا می کند و به یک مرکز شبانه روزی تحت نظر بهزیستی می سپارد. اما طبیعی است که هیچ کدام از مراکز شبانه روزی نمی توانند شرایط مطلوب یک خانواده را برای کودکان بدسرپرست فراهم کنند.
این فعال حوزه کودکان ادامه داد: علاوه بر این که قانون، راه فرزندخواندگی کودکان بدسرپرست را بسته است، بیشتر خانواده های متقاضی فرزند نیز تمایلی به پذیرش این کودکان ندارند؛ چون خانواده های متقاضی فرزند عمدتا می خواهند که کودکان زیر سه سال را به سرپرستی بگیرند، اما معمولا سن کودکان بدسرپرست بیشتر است. همچنین سوء رفتارهایی که در بعضی کودکان بدسرپرست به دلیل فقدان برخورداری آنها از آموزش های مناسب وجود دارد، تمایل خانواده های متقاضی فرزند را برای پذیرش سرپرستی آنها کم می کند. بنابراین مددکاران اجتماعی باید علاوه بر تلاش برای اصلاح قوانین فرزندخواندگی، خانواده های متقاضی فرزند را نیز به نحوی آموزش دهند که آنها حاضر باشند کودکان بدسرپرست را هم به فرزندخواندگی بپذیرند تا رفته رفته شرایط برای زندگی مطلوبتر این کودکان فراهم شود.
وی در پایان تصریح کرد: دولت، نهادهای خیریه و مددکاران فعال در حوزه کودکان باید توجه داشته باشند که فرزندخواندگی کودکان بدسرپرست، آخرین راه نجات این کودکان به حساب می آید و ما باید پیش از این که به فکر جدا کردن یک کودک بدسرپرست از خانواده او باشیم، تمام تلاش خود را برای توانمندسازی آن خانواده و ارائه آموزش های اجتماعی مختلف به کودک بدسرپرست و اطرافیانش انجام دهیم.
ارسال نظر