افسردگی های خطرناک مردان متاهل و زنان سرپرست خانوار به دلیل ناتوانی در تامین معیشت خانواده/ زنان بیشتر در معرض افسردگی

تورم افسارگسیخته، افزایش شدید قیمت کالاهای اساسی در عین رشد نامتناسب درآمدهای مستمری بگیران همراه با نرخ تورم، منجر به کاهش محسوس قدرت خرید بسیاری از خانوارهای ایرانی بخصوص در بین قشر متوسط و ضعیف شده است. این مساله بسیاری از سرپرستان خانواده اعم از مردان متاهل و زنان سرپرست خانوار را در تنظیم دخل و خرج خانواده با مشکل مواجه کرده که این موضوع علاوه بر آسیب های اقتصادی، مشکلات روحی فراوانی را نیز برای مردان و زنان سرپرست خانوار به همراه داشته است.

گرانی، چگونه سرپرستان خانوار را به افسردگی دچار می کند؟

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، تورم افسارگسیخته و بروز دشواری های معیشتی شدید برای بسیاری از خانوارهای ایرانی، نه تنها آثار اقتصادی زیان باری را بر زندگی بخش زیادی از مردم کشورمان بر جای گذاشته، بلکه منجر به تشدید آسیب های اجتماعی و مشکلات روحی فراوانی برای ایرانیان شده است. در این میان با توجه به این که عمدتا بار اصلی تامین معاش خانواده ها روی دوش مردان متاهل یا زنان سرپرست خانوار قرار دارد، در چند سال گذشته شاهد تشدید بیماری های روانی نظیر افسردگی در میان مردان و زنان سرپرست خانوار بوده ایم و این مساله پیامدهای متعددی را برای زندگی خانوارهای ایرانی به همراه داشته است.

این نکته ای است که دکتر اردشیر گراوند، جامعه شناس در گفت و گو با رکنا روی آن دست گذاشت و اظهار داشت: بیشترین فشار تنظیم هزینه درآمدهای خانوار بر سرپرستان خانواده وارد می شود و حتی اگر یک خانواده مشکلی در کسب درآمد کافی هم نداشته باشد، بازهم سرپرستان خانوار همه روزه ناچارند با فشارهای ناشی از تنظیم هزینه درآمدهای خود دست و پنجه نرم کنند. البته متاسفانه در حال حاضر، بسیاری از خانواده های ایرانی، حتی اگر دو شاغل هم داشته باشند، با مشکلات متعددی در تنظیم هزینه درآمد خانوار مواجه هستند، زیرا فاصله بین هزینه های روزمره و درآمدهای خانوارهای قشر متوسط و ضعیف در کشورمان روز به روز افزایش می یابد.

وی افزود: تشدید گرانی ها در سال های اخیر باعث شده است که تراز هزینه درآمد خانوار در بسیاری از خانواده های ایرانی منفی شود. به عبارت ساده تر، چند سالی است که دخل بسیاری از خانوارهای ایرانی با خرج آنها جور نیست و طبیعی است که این مساله، آسیب های روانی فراوانی را به سرپرستان خانوار در کشورمان وارد می کند؛ زیرا بخش زیادی از سرپرستان خانواده های ما، عملا توان تغییر شرایط اقتصادی خود را ندارند و به همین دلیل، دچار احساس درماندگی و ناتوانی می شوند و این مساله آنها را به افسردگی، گوشه گیری و خجالت زدگی دچار می کند.

زنان سرپرست خانوار بیش از مردان متاهل در معرض افسردگی هستند

گراوند با تاکید بر این که وجود ارتباطات اجتماعی گسترده منجر به شادابی و طراوت جامعه می شود، عنوان کرد: افزایش محسوس قمیت کالاهای اساسی در چند سال گذشته، منجر به آن شده است که رفت و آمدهای خانوادگی در بسیاری از خانوارهای ایرانی به شدت محدود شود. این مساله در کنار افسردگی سرپرستان خانوار به دلیل ناتوانی در فراهم کردن شرایط معیشتی مناسب برای اعضای خانواده خود، منجر به دمیدن روح رخوت در بسیاری از خانواده های ایرانی شده است. زیرا اکنون ما با خانواده هایی مواجه هستیم که اولا سرپرستان آنها به دلیل مشکلات اقتصادی به افسردگی دچار شده اند و ثانیا اعضای خانواده به علت کاهش محسوس ارتباطات خانوادگی بر اثر دشواری های معیشتی، ناچار به گوشه گیری هستند.

این جامعه شناس ادامه داد: متاسفانه مشکلات اقتصادی شدید سال های اخیر، خانوارهای ایرانی را دچار تک افتادگی کرده است و سرپرستان خانوار نیز چون اولا به دلیل مشکلات روحی، ارتباط مناسبی با اعضای خانواده خود ندارند و ثانیا به علت تشدید معضلات اقتصادی، توان برقراری ارتباطات اجتماعی را از دست داده اند، عملا بی پناه مانده اند. در چنین شرایطی طبیعی است که هم مردان متاهل و هم زنان سرپرست خانوار به شدت دچار یاس، ناامیدی و فروماندگی شوند که این مساله می تواند حس افسردگی و گوشه گیری سرپرستان خانوار را تشدید کند.

وی در ادامه تاکید کرد: با توجه به این که نرخ بیکاری در بین زنان سرپرست خانوار از مردان متاهل بسیار بیشتر است، طبیعی است که آسیب های روانی ناشی از عدم توانایی در تامین هزینه های معیشتی خانواده، بیش از همه این قشر را تحت تاثیر قرار می دهد. این در حالی است که در سال های اخیر شاهد افزایش محسوس تعداد زنان سرپرست خانوار بخصوص در کلانشهرها بوده ایم، آن هم در شرایطی که بسیاری از زنان سرپرست خانوار، در تامین هزینه های خود و فرزندانشان دچار مشکل هستند و حمایت هایی هم که بعضا این زنان از دولت دریافت می کنند، حداکثر بین 10 تا 15 درصد از هزینه های خانوارهای آنها را پوشش می کند. مجموع این مسائل باعث می شود که زنان سرپرست خانوار بیش از مردان متاهل در تامین معیشت اعضای خانواده خود با مشکل مواجه شوند و بیش از آنها در معرض دچار شدن به افسردگی قرار داشته باشند.

پیامدهای خطرناک فردی، خانوادگی و اجتماعی

گراوند درباره پیامدهای فردی، خانوادگی و اجتماعی دچار شدن سرپرستان خانوار به آسیب های روانی توضیح داد: مردان و زنان سرپرست خانوار به دلیل مشکلات روحی ناشی از ناتوانی در تامین معیشت خانواده خود در سه سطح به آسیب دچار می شوند. نخست، سطح فردی است، یعنی این افراد به دلیل این که نمی توانند هزینه های معیشتی خانواده خود را تامین کنند، دچار خجالت زدگی و سرافکندگی می شوند و در صورت تشدید این آسیب ها، ممکن است برخی از این افراد به مصرف مواد مخدر یا حتی خودکشی دست بزنند.

این جامعه شناس ادامه داد: سطح دوم آسیب های وارده به سرپرستان خانوار، در تعاملات خانوادگی آنها بروز پیدا می کند. به عبارت دیگر، هرچه سرپرستان خانوار بیشتر در تامین هزینه های معیشتی خانواده خود دچار مشکل شوند، ارتباط آنها با اعضای خانواده بیش از پیش کاهش می یابد و این مساله، شادی و نشاط را از خانواده های ایرانی حذف می کند و زمینه بروز مشکلاتی نظیر خشونت های خانگی را بالا می برد.

وی در پایان تصریح کرد: سومین سطح از آسیب هایی که مردان و زنان سرپرست خانوار بر اثر ناتوانی در تامین معیشت خانواده خود با آن مواجه می شوند، سطح اجتماعی است؛ به نحوی که اگر سرپرستان خانوار در تامین معیشت اعضای خانواده خود با مشکل مواجه شوند، طبیعتا نمی توانند هزینه های ازدواج فرزندانشان را فراهم کنند و این مساله منجر به بروز تاخیر در ازدواج جوانانی می شود که خانواده های آن در دخل و خرج روزمره خود مانده اند. بنابراین بروز مشکل در تامین معیشت خانوارهای ایرانی نه تنها مردان متاهل و زنان سرپرست خانوار را دچار افسردگی می کند، بلکه می تواند آسیب های فردی، خانوادگی و اجتماعی جبران ناپذیری را نیز برای اقشار متوسط و ضعیف جامعه به همراه داشته باشد.