رکنا گزارش می دهد
الهه گفت "نه" و این "نه"، آخرین کلمهاش بود/جنایتی که زنگ بیداری شد برای همه ما؛ از دولت تا خانواده و قوه قضائیه
الهه حسیننژاد مرد، این جنایت، زنگ بیدارباشیست برای همه ما؛ نظام آموزشی، دولت، دستگاه قضایی، رسانهها و خانوادهها. ما نیازمند آموزش عمومی درباره خشونت جنسی، سواد جنسی، مرزهای روانی، اختلالات رفتاری و مسئولیت اجتماعی هستیم. مجرمان جنسی نباید تا لحظهی قتل، بیصدا در دل جامعه حرکت کنند و زنان نباید برای زنده ماندن، به سکوت پناه ببرند.

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، در میانه یک روز عادی، بار دیگر خبری در رسانهها پیچید:«دختر ۲۴ سالهای بهنام الهه حسیننژاد توسط رانندهای به نام بهمن فرزانه به قتل رسید، پس از آنکه مرد قصد تعرض داشت و با مقاومت قربانی مواجه شد.»
ماجرا، نه فقط یک قتل ساده است و نه صرفاً تجاوزی ناکام؛ این جنایت، آیینهایست از پیچیدگی ذهنهای آشفته، روابط بیمار اجتماعی که خشونت را بازتولید میکنند.
قاتل کیست؟ بهمن فرزانه، همانند بسیاری از مجرمان جنسی خشن، احتمالاً از یکی یا ترکیبی از اختلالات روانپزشکی زیر رنج میبرد. اول احتمالا اختلال شخصیت ضد اجتماعی (ASPD)افراد مبتلا به ASPD، اغلب سابقه خشونت و بزهکاری در نوجوانی دارند. سکوت خانواده یا همسر سابق، نتیجهی ترس، عادیسازی خشونت یا بیپناهی زنان در نظام خانوادگی مردسالار است.
احتمال دوم سایکوپاتی است.برخلاف تصور، سایکوپاتها همیشه قاتل زنجیرهای نیستند. برخی رانندهاند، فروشنده، یا حتی مدیر. سایکوپاتی ترکیبیست از رفتار سطحی و جذاب، بیعاطفگی کامل، خودشیفتگی شدید، لذتبردن از سلطه بر دیگران، بهویژه در موقعیتهای جنسی یا خشونتبار دارند.بهمن فرزانه ممکن است با نقاب آرامش، قربانیان را فریب داده باشد. چاقو در دست او، صرفاً ابزار کشتن نبود؛ نماد سلطه، توهین و تنبیه زن مقاوم بود.
احتمال سوم پارافیلیا (انحرافات جنسی) است.این دسته شامل میلهای جنسی ناسالم مانند سادیسم جنسی (لذت بردن از آزار قربانی)، مبدلپوشی، تعرض به اجساد، یا میل به قربانیان ناتوان است. پارافیلیا اغلب در کودکی شکل میگیرد، ریشه در تروما یا روابط نابههنجار با جنس مخالف دارد و در صورت نبود درمان، شدت میگیرد.
الهه حسیننژاد، دختر ۲۴ سالهای که در برابر تجاوز مقاومت کرد و در ازای این مقاومت با مرگ روبهرو شد، دیگر تنها یک نام نیست. قتل او توسط بهمن فرزانه، راننده مسافرکش، بار دیگر زنگ خطر را به صدا درآورد.
اما این جنایت را نمیتوان صرفاً در سطح روانپزشکی تحلیل کرد. زمینههای اجتماعی نیز نقش تعیینکنندهای در ظهور و تداوم چنین رفتارهایی دارند. در جامعهای که زنان از کودکی با واژههایی چون "مراقب باش"، "نجیب بمان"، "سرت را پایین بگیر" تربیت میشوند، مفاهیمی همچون رضایت جنسی، مرزهای جسمی و استقلال روانی زنان به درستی نهادینه نشده است. اینگونه تربیتها، از یکسو زنان را در موقعیت قربانی بودن قرار میدهد و از سوی دیگر، مردان را به صاحبان حق بیقیدوشرط تبدیل میکند؛ حقی که وقتی زیر سؤال میرود، به خشونت بدل میشود.
نبود حمایت حقوقی مؤثر، نگاه قضاوتگر به زن شاکی، و فضای فرهنگی که قربانی را مسئول تجاوز میداند، همه و همه موجب میشود بسیاری از خشونتها اصلاً گزارش نشوند. همسر سابق بهمن فرزانه، سالها خشونت را تحمل کرده، زیرا جامعه و قانون از او حمایت نمیکنند، بلکه در سکوت او را امنتر میدانند.
روانکاوی رفتار قاتل نیز نشان میدهد که اقدام به قتل پس از مقاومت قربانی، واکنشی شدید به فروپاشی تصویر ذهنی متجاوز از قدرت و کنترل است. مردانی که دچار خودشیفتگی بیمارگونهاند، تحمل "نه" شنیدن را ندارند. برای آنها، مقاومت زن معادل تحقیر است، و تحقیر، نیروی محرکه انتقام. در این منطق بیمارگونه، قتل نه تنها جنایتی علیه جسم، بلکه خشونتی علیه اختیار، حق انتخاب و شأن زن است.
این جنایت، زنگ بیدارباشیست برای همه ما؛ نظام آموزشی، دستگاه قضایی، رسانهها و خانوادهها. ما نیازمند آموزش عمومی درباره خشونت جنسی، سواد جنسی، مرزهای روانی، اختلالات رفتاری و مسئولیت اجتماعی هستیم. مجرمان جنسی نباید تا لحظهی قتل، بیصدا در دل جامعه حرکت کنند و زنان نباید برای زنده ماندن، به سکوت پناه ببرند.
الهه حسیننژاد مرد، اما اگر ما یاد بگیریم چگونه از زنان در برابر خشونت محافظت کنیم، شاید مرگ او آغاز بیداری باشد. جامعهای که نتواند از حق ساده "نه گفتن" یک زن حمایت کند، در نهایت امنیت هیچکس را تضمین نخواهد کرد.
-
تغییرچهره باورنکردنی بازیگرِ درباره الی وایرال شد
خبر درگذشت مرحومه الهه حسین نژاد رو در بهترین نقطه عالم یعنی کربلای معلی شنیدم. و در روز عرفه به نیابت از آن مرحومه زیارت امام حسین علیه السلام رو بجا آوردم. خداوند متعال بیامرزدش و به خانواده عزادارش صبر مرحمت فرماید. یاحق.