در گفت و گو با سامان سلامیان مطرح شد؛
«پلیس در مدرسه»؛ نظم یا نظارت؟ / مدارس ایران مشاور می خواهند نه مامور!
رکنا: سیاست ورود پلیس به مدارس، بهجای ارتقای نظم، میتواند باعث امنیتیسازی آموزش، آسیب روانی به دانشآموزان و کاهش اعتماد عمومی شود.

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، اخیراً تفاهمنامهای میان وزارت آموزش و پرورش ایران و فرماندهی انتظامی کل کشور (فروردین 1404) امضا شده که به نیروی انتظامی اجازه میدهد در امور آموزشی، اجتماعی و انضباطی مدارس دخالت کند. این تصمیم، که با هدف «توسعه نظم و انضباط اجتماعی» مطرح شده، انتقادات گستردهای را در شبکههای اجتماعی و رسانهها برانگیخته است. در این گفت و گو با سامان سلامیان، معلم و روانشناس ، با نگاهی روانشناختی و جامعه شناختی، پیامدهای این سیاست را بررسی کرده و با تکیه بر منابع علمی و الگوهای بینالمللی، به تحلیل این موضوع میپردازد.
حضور پلیس در مدارس، تهدیدی برای رشد روانی کودکان
او در ابتدا با اشاره به اینکه از منظر روانشناسی، حضور پلیس در محیطهای آموزشی میتواند تأثیرات منفی عمیقی بر دانشآموزان داشته باشد، گفت: اریک اریکسون، روانشناس برجسته، در نظریه مراحل رشد رواناجتماعی خود تأکید میکند که دوران کودکی و نوجوانی، زمانی حیاتی برای شکلگیری هویت و اعتمادبهنفس است. محیطهای امن و حمایتی، مانند مدارس، باید فضایی برای پرورش خلاقیت و خودمختاری فراهم کنند. حضور نیروهای انتظامی، که اغلب با اقتدار و کنترل همراه است، میتواند احساس ناامنی روانی ایجاد کرده و فرآیند رشد را مختل کند.
سامان سلامیان تاکید کرد: مطالعات جان بولبی در نظریه دلبستگی نشان میدهد که کودکان برای رشد سالم به روابط مبتنی بر اعتماد با بزرگسالان نیاز دارند. مداخله پلیس در مسائل انضباطی ممکن است رابطه دانشآموزان با معلمان را تضعیف کند، زیرا اقتدار معلم بهعنوان یک مربی جای خود را به اقتدار پلیسی میدهد. همچنین، تحقیقات آلبرت بندورا در زمینه یادگیری اجتماعی حاکی از آن است که کودکان رفتارهای محیط اطراف خود را تقلید میکنند. حضور پلیس ممکن است بهجای ترویج رفتارهای مثبت، فرهنگ ترس و انفعال را در دانشآموزان تقویت کند.
وقتی مدرسه ابزار کنترل میشود؛ نقدی به حضور پلیس در مدارس
این روانشناس و معلم گفت: از منظر جامعهشناسی، این سیاست میتواند به «امنیتیسازی» نظام آموزشی منجر شود. میشل فوکو، فیلسوف و جامعهشناس فرانسوی، در مفهوم «حکومتمندی» (Governmentality) توضیح میدهد که نهادهای اجتماعی مانند مدارس میتوانند به ابزاری برای کنترل و نظارت تبدیل شوند. واگذاری نظارت مدارس به پلیس ممکن است آموزش را از یک فرآیند تربیتی به سیستمی کنترلمحور تبدیل کند، که اعتماد عمومی به نهاد آموزش و پرورش را کاهش میدهد.
وی در ادامه افزود: پیتر برگر و توماس لاکمن در کتاب «ساخت اجتماعی واقعیت» استدلال میکنند که نهادهای اجتماعی از طریق تعاملات فرهنگی و اجتماعی شکل میگیرند. حضور پلیس در مدارس میتواند فرهنگ آموزشی را به سمتی سوق دهد که دانشآموزان بهجای شهروندان خلاق، به افرادی منفعل و مطیع تبدیل شوند. این امر بهویژه در ایران، با توجه به تنوع فرهنگی و اجتماعی، ممکن است شکاف میان گروههای مختلف اجتماعی را تشدید کند، بهخصوص در مناطق محروم که اغلب با انگهای منفی مواجهاند.
تجربههای بینالمللی: آیا این الگو رایج است؟
سامان سلامیان افزود: بررسی الگوهای بینالمللی نشان میدهد که حضور پلیس در مدارس در برخی کشورها وجود دارد، اما با تفاوتهای اساسی در اهداف و روشها. برای مثال در آمریکا، برنامه «افسران منابع مدرسه» (School Resource Officers - SROs) از دهه 1990 اجرا شده است. این افسران برای تأمین امنیت فیزیکی (مانند پیشگیری از خشونت مسلحانه) و آموزش مسائل اجتماعی مانند پیشگیری از مواد مخدر در مدارس حضور دارند. بااینحال، مطالعات نشان دادهاند که حضور پلیس در مدارس میتواند به افزایش نرخ بازداشت دانشآموزان، بهویژه اقلیتها، منجر شود (ACLU, 2017). این موضوع انتقادات گستردهای را برانگیخته و برخی ایالتها حضور پلیس در مدارس را کاهش دادهاند.
او همچنین به تجربه انگلستان در این خصوص اشاره کرد و گفت: در انگلستان، پلیس بهصورت محدود و در قالب برنامههای آموزشی یا مشاورهای با مدارس همکاری میکند. تمرکز بر پیشگیری از جرم و آموزش مهارتهای اجتماعی است، نه کنترل انضباطی. همچنین ژاپن از مدلهای غیرنظامی برای مدیریت انضباط در مدارس استفاده میکند و معلمان و مشاوران نقش اصلی را در حل مشکلات رفتاری دارند. حضور پلیس در مدارس ژاپن بسیار نادر است و تنها در موارد اضطراری رخ میدهد. برخلاف ایران، در این کشورها حضور پلیس معمولاً به امنیت فیزیکی یا آموزش محدود است و دخالت مستقیم در امور انضباطی یا فرهنگی مدارس کمتر دیده میشود. همچنین، این کشورها از پروتکلهای شفاف و نظارت مدنی بر عملکرد پلیس در مدارس برخوردارند، که در ایران چنین چارچوبی دیده نمیشود.
آیا ایران از کشوری الگو گرفته است؟
این معلم و روانشناس افزود: هیچ شواهد مستندی مبنی بر الگوبرداری ایران از یک کشور خاص در این سیاست وجود ندارد. تفاهمنامه اخیر بیشتر به نظر میرسد واکنشی به ناآرامیهای اجتماعی و اعتراضات دانشآموزی در سالهای اخیر باشد تا تقلیدی از یک مدل بینالمللی. برخلاف مدلهایی مانند SRO در آمریکا، که با آموزشهای تخصصی و پروتکلهای مشخص همراه است، تفاهمنامه ایران فاقد جزئیات اجرایی و چارچوبهای نظارتی است. این ابهام، نگرانیها را درباره سوءاستفاده از قدرت یا نقض حقوق دانشآموزان افزایش داده است.
پیامدهای سیاست ورود پلیس به مدارس
سلامیان تاکید کرد: این سیاست میتواند پیامدهایی را به دنبال داشته باشد. از جمله این موارد می توان به کاهش اعتماد به نظام آموزشی اشاره کرد. در واقع والدین و دانشآموزان ممکن است مدرسه را بهعنوان فضایی ناامن و تحت نظارت حکومتی ببینند. همچنین افزایش اضطراب و انفعال بین دانش آموزان نیز مورد بحث است. حضور پلیس ممکن است خلاقیت و مشارکت دانشآموزان را کاهش دهد. از سویی دیگر تشدید نابرابریها نیز شکل می گیرد. مناطق محروم ممکن است بیشتر تحت تأثیر نظارت پلیسی قرار گیرند، که به احساس تبعیض دامن میزند.
این روانشناس تاکید کرد: بهجای پلیس، مشاوران روانشناختی و مددکاران اجتماعی باید در مدیریت مسائل انضباطی و اجتماعی مدارس نقش اصلی را ایفا کنند. همچنین هرگونه همکاری با نهادهای انتظامی باید با پروتکلهای شفاف و نظارت مدنی همراه باشد. از سویی دیگر، معلمان باید برای مدیریت چالشهای رفتاری دانشآموزان آموزش ببینند تا وابستگی به نهادهای خارجی کاهش یابد.
سامان سلامیان در پایان گفت: واگذاری نظارت مدارس به پلیس در ایران، با توجه به تحلیلهای روانشناختی و جامعهشناختی، نهتنها با اصول تربیتی همخوانی ندارد، بلکه میتواند به امنیتیسازی آموزش، کاهش اعتماد عمومی و آسیب به سلامت روان دانشآموزان منجر شود. تجربههای بینالمللی نشان میدهد که حضور پلیس در مدارس باید محدود، هدفمند و تحت نظارت دقیق باشد. ایران میتواند بهجای این رویکرد، از مدلهای غیرنظامی و تربیتی مانند ژاپن الگو بگیرد و با تقویت نقش مشاوران و معلمان، فضایی امن و خلاق برای دانشآموزان فراهم کند.
-
فیلم آواز باشکوه حمید راغب ! / با این آهنگ عاشقانه اشک همه را درآورد
ارسال نظر