روان‌شناس‌بازی در اینستاگرام؛ باور خطرناک به چرندیات شبه‌علمی!

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، در روزگاری نه‌چندان دور، برای شنیدن توصیه‌ای درباره زندگی زناشویی یا مشکلات فردی، باید وقت می‌گرفتی از روانشناس، می‌رفتی مطب، ساعت‌ها در نوبت می‌نشستی، پول می‌دادی، بعد تازه اگر خوش‌شانس بودی، یک جواب حسابی می‌گرفتی. اما امروز؟ کافی‌ست اینستاگرام را باز کنی. یک بلاگر با نور رینگ‌لایت و رژ لب جیغ، در حالی که دارد درباره «راه‌های بند کردن شوهر» یا «چطور با دوست‌ خود مثل ملکه رفتار کنی» حرف می‌زند، می‌شود روانشناسِ تو!

این جماعت بلاگر، نه تخصص دارند، نه تحصیلات روان‌شناسی، نه حتی تجربه‌ای فراتر از چند رابطه. اما با همان اعتماد به نفس کاذبی که معلوم نیست از کجا آورده‌اند، برای میلیون‌ها مخاطب نسخه می‌پیچند. نسخه‌هایی خطرناک، ساده‌انگارانه و اغلب توهین‌آمیز برای شعور و کرامت انسانی.

بیشتر این «روانشناس‌نماها» به‌واسطه پوشیدن لباس‌های رنگارنگ و آرایش غلیظ سعی دارند حس جذابیت و موفقیت القا کنند. اما همین ظاهر بزک‌کرده، برای بسیاری از مخاطبان که از فقر مالی یا عاطفی رنج می‌برند، نمادی از «زندگی موفق» است. و اینجاست که فاجعه آغاز می‌شود.

این بلاگرها جملاتی مثل «مرد رو باید این‌جوری کنترل کنی» یا «زن باید بلد باشه چطور شوهرش رو وابسته کنه» را طوری با لحن مشاورانه تحویل می‌دهند که گویی کتاب‌های فروید و یونگ را از بر کرده‌اند. در حالی‌که مبنای حرف‌هایشان نه علم روان‌شناسی است، نه تجربه مشاوره، بلکه ترکیبی‌ست از کلیشه‌های زن‌ستیز، نصیحت‌های خاله‌زنکی و شعارهای زرد انگیزشی.

وقتی مخاطب هم دچار بحران است

سؤال مهم اینجاست: چرا مردم پای این مزخرفات می‌نشینند؟ چرا هزاران نفر در کامنت‌ها می‌نویسند «دمت گرم»، «چقدر خوب گفتی»، «واقعا راست می‌گی»؟ پاسخ ساده است: جامعه ما تشنه گفتگوست، تشنه شنیده شدن، تشنه راهکارهای ساده برای حل بحران‌های پیچیده.

در کشوری که روان‌شناس رفتن هنوز برای خیلی‌ها تابوست یا هزینه‌اش کمرشکن، مردم ناگزیر می‌شوند به بلاگرها پناه ببرند. همان‌هایی که درد را نمی‌فهمند اما ادای درمانگر را در می‌آورند. نتیجه؟ مخاطبی که با یک بحران کوچک به صفحه بلاگری زرد پناه می‌برد، با یک بحران بزرگ‌تر بیرون می‌آید: باور به چرندیات شبه‌علمی.

هم گوینده بیمار است، هم شنونده

واقعیت این است که این نمایش دسته‌جمعی یک اختلال اجتماعی است. بلاگرها اغلب برای  دیده‌شدن و نیاز به تایید، خود را به عنوان مرجع معرفی می‌کنند. و مخاطبان، با زخم‌هایی باز از روابط ناتمام، طلاق‌های عاطفی، و تنهاییِ مزمن، آماده‌اند هر مزخرفی را بپذیرند، فقط چون شبیه توصیه‌های روان‌شناسانه به‌نظر می‌رسد.

ما با نسلی مواجهیم که مشاوره را با ویدیوهای یک دقیقه‌ای اشتباه گرفته، و مهارت‌های زندگی را در کپشن‌های اینستاگرامی جستجو می‌کند. این وضعیت اگر مهار نشود، چیزی جز گسترش آسیب‌های روانی، ترویج خرافات مدرن، و تحقیر بیشتر جایگاه علم و مشاوره تخصصی نخواهد داشت.

بحران جدی در سلامت روانی جامعه و ناتوانی در برقرار ارتباطات موثر

از نگاه یک روان‌شناس، پدیده‌ای که امروز در فضای اینستاگرام و شبکه‌های اجتماعی در حال رشد است، نشان‌دهنده بحران‌های جدی در سلامت روانی جامعه و همچنین ناتوانی در برقراری ارتباطات مؤثر و واقعی در میان افراد است. این بلاگرهای روان‌شناس‌نما نه تنها هیچ آگاهی علمی از اصول روان‌شناسی ندارند، بلکه در بسیاری از موارد، با گمراه کردن مخاطبان، آسیب‌های روانی عمیقی به آنها وارد می‌کنند.

چرا این وضعیت شکل گرفته است؟

در واقع، ظهور این نوع «روان‌شناسان»یک واکنش طبیعی به مشکلات اجتماعی و فردی عمیقی است که در جامعه ما وجود دارد. در کشوری که دسترسی به خدمات مشاوره روان‌شناسی برای بسیاری از افراد محدود است و فرهنگ مراجعه به روان‌شناس هنوز در جامعه جا نیفتاده، این بلاگرها به نوعی خلاء موجود را پر می‌کنند.

افراد به دلیل ناآگاهی یا نبود گزینه‌های دیگر، به این صفحات پناه می‌برند و با توجه به کمبود منابع معتبر و آگاهانه در این زمینه، به راحتی تحت تأثیر این افراد قرار می‌گیرند. این بلاگرها با استفاده از تکنیک‌های روان‌شناسی سطحی و گاهی به شدت غلط، به مردم وعده‌های فریبنده‌ای می‌دهند که در درازمدت می‌تواند به مشکلات روانی جدی‌تری منجر شود.

نتایج آسیب‌زای روان‌شناسی زرد

این شرایط در نهایت منجر به ترویج تفکرات نادرست در خصوص روابط انسانی، سلامت روان و حتی شخصیت فردی می‌شود. از آنجا که توصیه‌های این بلاگرها غالباً بر اساس باورهای شخصی و کلیشه‌ها بنا شده‌اند و نه بر اساس مطالعات علمی، مخاطبان این مطالب معمولاً به نتیجه مطلوبی نمی‌رسند. در واقع، نه تنها به مشکلاتشان حل نمی‌شود، بلکه ممکن است وارد یک چرخه اشتباهات روانی و رفتاری شوند که مسیر بهبودی آنها را پیچیده‌تر کند.

چگونه باید برخورد کنیم؟

جامعه روان‌شناسی باید به صورت فعال و مستمر به مردم در خصوص اهمیت مراجعه به متخصصین روان‌شناسی آموزش دهد. در این راستا، راه‌اندازی کمپین‌های آگاه‌سازی، انتشار مطالب علمی و دسترس‌پذیر کردن منابع معتبر می‌تواند به کاهش اعتماد به این بلاگرها کمک کند.

جامعه روان‌شناسی باید نسبت به «روان‌شناس‌نماها» واکنش نشان دهد و در مواقع لزوم، به صورت رسمی از طریق رسانه‌ها، نظرات علمی و مستند در پاسخ به این افراد منتشر کند. اینگونه نه تنها می‌توان مانع گمراه شدن مردم شد، بلکه به اعتبار و شأن حرفه روان‌شناسی نیز افزوده خواهد شد.

برای مقابله با کمبود دسترسی به مشاوره‌های روان‌شناسی در سطح عمومی، باید فضاهای مشاوره آنلاین معتبر و ارزان‌قیمت ایجاد شود. این کار می‌تواند به افراد کمک کند تا به جای گوش دادن به توصیه‌های بی‌پایه و اساس، به کمک روان‌شناسان واقعی و آموزش‌دیده دسترسی پیدا کنند.

علاوه بر اقدامات حرفه‌ای، باید در سطح وسیع‌تری، به تقویت تفکر نقادانه در جامعه پرداخته شود. مردم باید قادر باشند بین توصیه‌های علمی و عوام‌فریبانه تفاوت قائل شوند. این وظیفه رسانه‌ها و نهادهای آموزشی است که به مردم بیاموزند چگونه از منابع اطلاعاتی معتبر بهره‌برداری کنند.

در نهایت، این بحران بیش از آن که مشکل یک گروه خاص باشد، به نوعی به چالش درک صحیح از روان‌شناسی و علم در جامعه‌ ما تبدیل شده است. جامعه روان‌شناسی باید با مسئولیت‌پذیری و عزم جدی وارد عمل شود تا این وضعیت خطرناک را اصلاح کند. اگر ما به عنوان یک جامعه، به سلامت روان و اصول علمی احترام نگذاریم، بدون شک هزینه‌های سنگینی خواهیم پرداخت که جبران‌ناپذیر خواهد بود.

 

  • فیلم آواز باشکوه و احساسی رضا بهرام ! / با آهنگ عاشقانه ای که خواند کل سالن همخونی کردن باهاش چه ذوق کرد

اخبار تاپ حوادث